نهضت پروتستان

image_pdfimage_print
 نهضت پروتستان
نهضت پروتستان
علل بروز سومین انشعاب که منجر به پیدایی کلیساهای پروتستان گردید، بسیار متعدد است و به فرصتی طولانی نیاز دارد که طبعاً از حوصله این جزوه کوتاه خارج است. علل گوناگونی همچون عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و مذهبی، موجب اعتراض و انشعاب در کلیسا گردید. ما در اینجا سعی می کنیم تا آنجا که ممکن است، ماجرا را به طور خلاصه توضیح دهیم.
در نیمه دوم قرن وسطی ( قرن های ۱۱ تا ۱۵)، پاپ از قدرت و مقامی همطراز با امپراطور روم باستان برخوردار شده بود. سلطه و اقتدار او نه فقط امور روحانی و مذهبی، بلکه امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را نیز در بر گرفت. حکومت های اروپایی نظیر آلمان و فرانسه و اسپانیا و انگلستان مجبور بودند مالیاتی مذهبی به واتیکان بپردازند. کلیسای کاتولیک در همه کشورها صاحب بهترین زمینها بود. پاپها حتی در نصب و عزل پادشاهان کشورهای اروپا مستقیماً دخالت داشتند، ایشان به واسطه نفوذ روحانی که بر مردم داشتند، می توانستند به اتباع یک کشور دستور بدهند که از پادشاه فرمانبرداری نکنند.
علاوه بر این عوامل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، عامل اخلاقی و مذهبی نیز مطرح بود. مقام مقدس رهبری کلیسا ( مقام پاپی ) بیشتر وسیله ای برای ارضای حس جاه طلبیِ اسقفان دنیوی شده بود. آنان توجه چندانی به زندگی دنیوی و روحانی افراد نداشتند. تا زمانی که هزینه های سنگین دربار پاپ از طریق مالیات های مذهبی تأمین می شد، وضع مردم دیگر اهمیتی نداشت. گفته می شود که بسیاری از اسقفان بلند مرتبه و حتی پاپها از طریق روابط نامشروع صاحب فرزندانی نامشروع بودند.
در این میان اسقفان و کشیشان بسیاری که افرادی مقدس و پرهیزکار بودند و از چنین افراط هایی رنج می بردند، به تدریج صدای اعتراض خود را بلند کردند. این اعتراض به دو شکل ابراز می شد: یکی به صورت تشکیل گروهای رُهبانی برای دوری گزیدن از این انحطاط و حفظ تقدس خویشتن و جامعه شان ( اینها در لباس راهب ها و راهبه ها به صومعه پناه می بردند و به خدمات فرهنگی و آموزشی و اجتماعی و رسیدگی به نیازمندان می پرداختند )؛ دیگری، اعتراض و مخالفت علنی علیه اقتدار و استیلای پاپ. شکل اول معمولاً مورد تأیید پاپها قرار می گرفت. از این رو در قرون وسطی شاهد تشکیل نظام های مختلف رُهبانیت می باشیم که خدمات خیریه، فرهنگی، و اجتماعی بسیاری کردند. اما نوع دوم اعتراض همیشه با قاطعیت پاسخ داده می شد؛ اسقف یا کشیشِ معترض یا مجبور به توبه می شد، یا اعدام می گردید. کم نیست شمار مردان مقدسی که بدینسان به شهادت رسیدند.
تمام این عوامل دست به دست هم دادند و زمینه را برای تحولی عمیق مستعد ساختند. پادشاهان و حکام محلی مایل بودند از سلطه سیاسی و اقتصادی پاپ خارج شوند. کشیشانِ ناراضی نیز که می دیدند اعتراضشان به هیچ جا نمی رسد، آماده پذیرش هر نوع تحولی در امور کلیسایی و روحانی بودند. مردم و خصوصاً طبقه روشنفکر که تحت تأثیر رُنسانس، خواستار آزادی اندیشه بودند، از هرگونه تحولی که این آزادی را تأمین می کرد حمایت     می کردند.
آغاز نهضت
در سال ۱۵۱۷ یک کشیش آلمانی به نام مارتین لوتر (۱۴۸۳ تا ۱۵۴۶) که فردی بسیار با تقوا و نیز تحصیل کرده بود، اعتراضات خود را بر سر در کلیسای شهر ویتنبرگ در آلمان نصب کرد، که در آن به ۹۵ مورد از افراط های واتیکان اعتراض شده بود. واکنش واتیکان احضار لوتر و قصد اعدام او بود. اما در اثر تحولات سیاسی- اجتماعی که ذکر کردیم، لوتر این بخت را یافت که مورد حمایت حاکم آلمانیِ منطقه قرار گیرد.
چیزی نگذشت که بسیاری از کشیشان و مسیحیان به نهضت لوتر پیوستند. گرچه خود او مایل نبود کلیسا یا فرقه ای جدید ایجاد کند، بلکه می خواست کلیسای کاتولیک از درون خود را اصلاح کند، اما پیروان خسته و دلزده او، نهضت لوتر را تبدیل به فرقه ای جدید در مسیحیت کردند. ظرف چند دهه اعتراض لوتر سراسر دنیای مسیحی غرب را فرا گرفت. این نهضت به خاطر اعتراضش به پاپ و دربار او، « پروتستان » نامیده شد، یعنی « اعتراض کننده » . نهضت پروتستان را « نهضت اصلاحات کلیسا » نیز می نامند .
اعتراض و نهضت پروتستان از همان آغاز خیلی سریع به شاخه های مختلف تقسیم شد. تشریح نحوه شکل گیری گروههای مختلف پروتستان مشکل و وقت گیر است. گرچه نهضت اصلاحات کلیسایی معمولاً به مارتین لوتر آلمانی نسبت داده می شود، اما چهره های برجسته ای همچون ژان کالوَن فرانسوی، اولریخ زوئنیگلی سوئیسی، و فلیپ ملانکتون آلمانی نقش بسیار مهمی را در این نهضت ایفا کردند. این افراد بنیانگذاران نهضت اصلاحات بودند.
نتایج عقاید اصلاح گران
برخی از متفکرین مسیحی آرزو می کنند که کاش نظرات اصلاح گران به جای پدید آوردنِ مذهبی جدید در دین مسیحیت، کلیسا را از درون متحول می کرد. اما متأسفانه چنین نشد.
نهضت اصلاح گران باعث شد مسیحیت جان تازه ای بگیرد، خصوصاً اینکه توجه تازه و عمیقی به کتاب مقدس مبذول شد. آزادی اندیشه در عرصه الهیات موجب پدید آمدن دیدگاههای جدیدی گردید.
اما دیدگاه اصلاح گران که مبتنی بر آزادی اندیشه مسیحیان و حق آنها در تفسیر کتاب مقدس بود، سبب شد که درست در زمان حیات ایشان، نهضتشان به شاخه های جدیدی منشعب شود. و متأسفانه این فرایندِ انشعاب هنوز نیز پس از گذشت ۵۰۰ سال از آن زمان، ادامه دارد و گاه باعث اغتشاش فکری بسیاری می گردد. بعضی ممکن است از خود بپرسند که بالاخره کدامیک از کلساهای پروتستان راست می گویند. در سطور بعدی، این انشعابات را نام برده، مختصراً توضیح خواهیم داد.
کلیسای لوتری

همانطور که متذکر شدیم، نهضت لوتر از همان آغاز سبب پیدایی شاخه های گوناگون در مسیحیت گردید. علت این امر را باید در آزادی یی جستجو کرد که لوتر برای ابراز اندیشه و خصوصاً تفسیر کتاب مقدس قائل بود.
کشیشان و مسیحیان پیرو لوتر و عقاید او از همان آغاز « لوتری» نامیده شدند، گرچه خودشان از چنین عنوانی خشنود نبودند. کلیسای لوتری نخست در آلمان، و سپس در کشورهای اسکاندیناوی اشاعه یافت. کلیسای لوتری در این کشورها کلیسای دولتی   می باشند و هزینه هایشان از بودجه دولتی تأمین می شوند.

کلیسای لوتری دارای سلسله مراتبی از کشیشان است که بسیار شبیه به کلیسای کاتولیک می باشد. مراسم عبادی آن نیز بی شباهت به کلیسای کاتولیک نیست، با این تفاوت که مریم، مادر مسیح، و سایر مقدسین مورد تکریم قرار نمی گیرد و از آنان طلب شفاعت نمی شود. اعتقاد لوتر بر این است که نان و شراب در مراسم خداوند در عمل تبدیل به بدن و خون مسیح نمی گردد، اما بدن و خون مسیح بر نان و شراب قرار می گیرد و با آن« هم گوهر» می شود
بازگشت

کلیسای پرزبیتری

یکی از بزرگترین چهره های نهضت پروتستان، ژان کالوَن (۱۵۰۹-۱۵۶۴)، کشیش و عالم الهی فرانسوی است. کالون اعتقاداتی بر اساس کتاب مقدس ارائه داد که بسیاری از کلیساهای پروتستان پیرو آن می باشند.
مهمترین اصل اعتقادی کالون به مسأله رستگاری و محدوده شمول آن مربوط می شود. کالون تعلیم می دهد که خدا از پیش عده ای را برای رستگاری و عده ای را برای هلاکت جاودانی انتخاب و مقرر کرده است. مسیح بر روی صلیب کفاره گناهان بشر گردید، اما عمل نجات بخش او فقط شامل آنانی می شود که از ازل برای رستگاری مقرر شده اند. این عده قدرت این را ندارند که با انتخاب الهی مقاومت کنند و مجبور به پذیرش رستگاری       می باشند.
آنها یکبار که فیض خدا را پذیرفتند، دیگر برایان امکان بازگشت و ارتداد و سقوط وجود ندارد و تا ابد محفوظ می باشند. اعتقاد کالون در خصوص رستگاری بیشتر حالتی جبرگرایانه دارد و آزادی بشر را در این زمینه      نمی پذیرد .
از نظر اداره امور کلیسا، کالون روش «پرزبیتری» ( Presbyterianیا مشایخی) را عنوان کرد که طبق آن، کلیسا تحت نظر «پرزبیترها» (مشایخ کلیسا) اداره می شود. شبان یا کشیش کلیسا مجری تصمیمات مشایخ      می باشد. امروزه، کلیساهای پرزبیتری از روش مدیریت کالون پیروی        می کنند.
اما به جز کلیساهای پرزبیتری، بسیاری دیگر از کلیساهای پروتستان نیز پیرو اعتقادات کالون در خصوص رستگاری می باشند. نظیر کلیسای اَنگلیکن، باپتیست، و برادران.
کلیساهای متودیست و پنطیکاستی و چند شعبه کوچک از مذهب پروتستان، پیرو عقاید الهی دان هلندی، آرمینیوس (۱۵۵۹-۱۶۰۹) هستند که با اصول اعتقادی جبرگرایانه کالون درباره مشیت الهی به مخالفت برخاست. آرمینیوس، مانند کلیسای کاتولیک، معتقد به آزادی اراده انسان در پذیرش یا رد رستگاری می باشد.

بازگشت

کلیسای انگلیکن

نهضت اعتراض به مذهب کاتولیک، از همان آغاز به انگلستان نیز راه یافت. در این سرزمین، چند قرن بود که جریانهای اصلاح طلب خواهان تغییراتی در ساختار عقیدتی و تشکیلاتی کلیسای کاتولیک بودند، اما همگی یا اعدام شدند یا مجبور به سکوت گردیدند.
اما در قرن شانزدهم، شرایط سیاسی و اقتصادی انگلستان برای پذیرایی از چنین تحولی و رهایی از سلطه پاپ مستعد بود. هِنری هشتم(۱۵۰۹-۱۵۴۷)، پادشاه انگلستان به علل خانوادگی، سیاسی، و اقتصادی، قانونی از پارلمان گذراند که به موجب آن، شخص پادشاه رئیس کل کلیسای انگلستان گردید و کلیسای انگلستان از وابستگی به واتیکان خارج شد. این جدایی و استقلال گرچه در آغاز فقط امور تشکیلاتی را فرا می گرفت، اما پس از مدت کوتاهی، مسائل عقیدتی را نیز در بر گرفت و کلیسای انگلستان اصول اعتقادی کالون را پذیرفت.

بدینسان کلیسای اَنگلیکَن (یا کلیسای انگلستان)پا به عرصه وجود گذاشت که در رأس آن پادشاه یا ملکه انگلستان قرار دارد. مراسم و تشریفات عبادی و سلسله مراتب اداری این کلیسا، بسیار شبیه به کلیسای کاتولیک می باشد
بازگشت

کلیسای باپتیست

قبلاً گفتیم که از قرن دوازدهم به بعد، در بطن کلیسای کاتولیک، گرایشهایی به اصلاحات روحانی وجود داشت که خود را به گونه های مختلفی بروز     می داد. جالب اینجاست که از همان آغاز نهضت اصلاحات، عده ای از مسیحیان این اعتراض را عنوان کردند که این اصلاحات بیشتر حالتی ذهنی و عقیدتی دارد و تأثیری بر رابطه نزدیک مؤمنین با خدا نگذاشته است. این افراد خود را از کلیساهای رسمی پروتستان جدا کردند و کلیساهای آزاد و مستقل تشکیل دادند. این معترضین پروتستان را بر حسب کشورهایشان،  پیه تیست و پوریتن می نامند.
یکی از این گروههای معترض، از همان زمانی که نهضت اعتراضی لوتر پا    می گرفت، این تعلیم را مطرح کردند که تعمید کودکان طبق اصول کتاب مقدس نیست و ایمانداران باید در سنی غسل تعمید بگیرند که قادر به درک و مفهوم و اهمیت روحانی این آیین باشند. این گروهها آناباپتیست (Anabaptist ) نام یافتند و به شدت از سوی کاتولیکها و پروتستانها مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند.
در سال ۱۶۰۹، یک کشیش اَنگلیکن به نام جان اسمیت (John Smyth ،              ۱۵۱۴  -۱۶۱۲) تحت نفوذ مسیحیان پوریتان قرار گرفت و از کلیسای انگلیکن جدا شد و در سال ۱۶۱۲ کلیسایی را در انگلستان بنیاد نهاد که به باپتیست معروف شد. جان اسمیت نخست خود را غسل تعمید داد و از پیروان خود نیز خواست تا با آگاهی بالغانه از مفهوم توبه و تعمید، مجدداً آیین غسل تعمید را به جا آورند.
علت معروف شدن آنان به باپتیست ( تعمیدیون ) نیز همین اعتقادشان است که ایمانداران باید در سنی غسل تعمید گیرند که مفهوم توبه و ایمان را درک کنند. کلیساهای لوتری و پرزبیتری و انگلیکن، مانند کاتولیکها، کودکانی را که در خانواده مسیحی به دنیا می آیند، در دوره نوزادی یا سالهای اولیه کودکی غسل تعمید می دهند.

کلیساهای باپتیست اصولاً کالوینیست هستند. این کلیسا خیلی سریع در نقاط مختلف اروپا و آمریکا اشاعه یافت. باپتیست ها هیچ اتحادیه بین المللی ندارند. در آمریکا گروههای مختلف از کلیساهای باپتیست تحت پوشش اتحادیه های گوناگون گرد هم می آیند. در انگلستان نیز کشیشان باپتیست اتحادیه ای دارند، گرچه هر کلیسا برای خود از هر نظر مستقل و خودگردان است. باپتیست ها یکی از بزرگترین شاخه های مذهب پروتستان را تشکیل می دهند
بازگشت

کلیسای متودیست

کلیسای متودیست را شخصی به نام جان وسلی (J.Wesley ،           ۱۷۰۳ -۱۷۹۱ ) در انگلستان بنیاد نهاد. او که پسر یک کشیش انگلیکن بود، در دوره تحصیل خود در دانشگاه آکسفورد، تعدادی از دانشجویان با ایمان را گرد خود جمع کرد و تشکیل گروهی را داد که به «کلوب مقدس» یا «متودیست(۱)» معروف شد. چندی بعد، جان به همراه برادر خود چارلز، سفرهایی را به اقصا نقاط جزایر بریتانیا شروع کرد و در همه جا مردم را به توبه واقعی و بازگشت به سوی مسیح دعوت می کرد. او هیچ کلیسایی تأسیس نمی کرد؛ ویژگی کارش این بود که در اماکن عمومی یا در فضای آزاد برای مردم موعظه می کرد.
بشارت ها و موعظه های جان و چارلز وسلی باعث تحولی عمیق در جامعه روبه انحطاط انگلستان گردید. گرچه جان وسلی مایل نبود که نهضتش از کلیسای انگلیکن جدا شود، اما آخرالامر پیروانش کلیسایی تأسیس کردند که به کلیسای متودیست معروف شد. این نهضت خیلی سریع در آمریکا منتشر شد. امروزه، کلیسای متودیست ازشاخه های مهم کلیساهای پروتستان به حساب می آید.سرودهای روحانی و عمیق چارلز وسلی هنوز در کلیساهای انگلیسی زبان سروده می شود.

همانطور که قبلاً اشاره کردیم، کلیسای متودیست دیدگاه آرمینیوس را در خصوص رستگاری اتخاذ کرد
بازگشت

کلیسای برادران

نهضتی که امروزه کلیسای « برادران» نامیده می شود، در حدود سال ۱۸۳۰ در انگلستان آغاز گشت. عده ای از کشیشان کلیسای اَنگلیکن که از خشکی و عدم پویاییِ کلیسا دلزده شده بودند، آن را ترک کرده، گرد هم آمدند و کوشیدند جماعت ایمانداران را بر اساس اصول عهد جدید اداره کنند. این عده به طور خاص علیه این سیاست کلیسا اعتراض می کردند چرت که فقط کشیشان دستگذاری شده باید در خدمات کلیسایی مشغول باشند. به علاوه جهت حفظ وحدت « بدن مسیح » یعنی کلیسا، مایل نبودند هیچ نامی بر
گروه خود بگذارند. حتی نام « برادران » را نیز ایشان برنگزیدند؛ اما وقتی گروهی نامی نداشته باشد، طبعاً دیگران برای آن نامی ابداع می کنند !
تأکید عمده ایشان بر این بوده است که مؤمنین به برابری حق رهبری جلسات عبادتی را دارند، چون طبق کلام خدا همه ایمانداران کاهن هستند؛ در جلسات ایشان نیز هر هفته آیین عشاء ربانی برگزار می شد.
به این ترتیب، به خاطر رد مقام کشیشی به صورت خدمتی رسمی، برادران توانستند این حقیقت فراموش شده را مجدداً به اجرا در آورند که هر ایماندار عطایی دارد و    می تواند جایی در خدمت کلیسا داشته باشد. هر گروه از جماعت برادران از استقلال برخوردار بود و توسط گروهی از مشایخ که معمولاً به طور تمام وقت در خدمت کلیسا نبودند، اداره می شد.

این نهضت به تدریج در سراسر جهان گسترش یافت و حتی امروزه نیز یکی از بزرگترین انجمنهای میسیونری را دارا می باشد. اصول اعتقادی ایشان همانند سایر کلیساهای محافظه پروتستان می باشد. متأسفانه در همان سالهای اولیه، شکافی میان کلیساهای برادران رخ داد؛ برخی خود را « برادران بسته» نامیدند، و بقیه به« برادران باز » معروف شدند. دسته اخیر است که بسیار فعال می باشد
بازگشت

کلیسای پنطیکاستی

نهضت پنطیکاستی از یک دانشگاه الهیات کانزاس در ایالت متحده آمریکا آغاز شد. در ژانویه سال ۱۹۰۱، عده ای از دانشجویان مطالعه کار روح القدس در کتاب اعمال رسولان بودند. توجه ایشان به این نکته جلب شد که طبق مندرجات این کتاب، هرجا که مسیحیان اولیه از روح القدس پر می شدند، به زبانهای ناشناخته ای که از روح القدس دریافت می داشتند، سخن می گفتند. یکی از آنان از بقیه خواست تا بر سر او دست بگذارند و دعا کنند تا او نیز این تجربه را بیابد. او بلافاصله شروع به سخن گفتن به زبانهای ناشناخته کرد. به دنبال او بقیه دانشجویان نیز این تجربه را دریافت کردند.
این نهضت که حالتی پر شور در مسیحیان ایجاد می کرد، موجب بشارت انجیل و دعوت مردم و بازگشت به سوی ایمان زنده و واقعی گردید. بدینسان در سال ۱۹۱۴، پیروان این نهضت نخستین تشکیلات خود را تحت عنوان    « جماعت ربانی» (Assemblies Of God ) در آمریکا به ثبت رساندند. در دهه هاى بعدى، تشکیلات مستقل دیگری نیز که پیرو همین نهضت بودند به وجود آمدند. نهضت پنطیکاستی خیلی سریع سراسر جهان مسیحیت را در قرن بیستم فرا گرفت.
ویژگی این نهضت این اعتقاد است که تجربه تعمید به روح القدس که در کتاب مقدس آمده، تجربه ای است جدا از توبه و ایمان به مسیح. نشانه دریافت این تجربه، فقط سخن گفتن به زبانهای ناشناخته ای است که روح القدس به فرد عطا می کند.
باید متذکر شویم که تمامی فرقه ها و شاخه های مسیحیت به موضوع تعمید به روح القدس معتقدند، با این تفاوت که آن را تجربه ای همراه و همزبان با توبه و ایمان به حساب می آورند.
این نهضت خیلی سریع به تمام کلیساها سرایت کرد، طوری که مسیحیان وابسته به کلیساهای مختلف، بدون اینکه کلیسای خود را ترک گفته، به کلیساهای پنطیکاستی بپیوندند، تعمید به روح القدس را آنطور که پنطیکاستی ها مطرح می کنند، تجربه   می کنند. این نهضت حتی به کلیسای کاتولیک نیز وارد شده و مورد تأیید پاپ قرار گرفته است.

بازگشت

نهضت های کاریز ماتیک

در نیمه دوم قرن بیستم، عده ای از مسیحیان که به روح القدس و سخن گفتن به زبانها معتقد بودند، این عقیده را مطرح کردند که یگانه نشانه تعمید به روح القدس سخن گفتن به زبانهای ناشناخته نیست، بلکه نشانه های خارق العاده و فوق طبیعی دیگری همچون نبوت(سخن گفتن از جانب خدا) گریستن، فریاد کردن، خندیدن و بسیاری پدیده های فوق طبیعی دیگر    می تواند نشانه تعمید روح القدس باشند.
عده دیگری از مسیحیان، طبق اعتقاد سنتی خود، تعمید روح القدس را تجربه ای همزمان با توبه و ایمان می دانند، اما معتقدند که با دعا و درخواست از حضور خدا، ایمانداران باید از عطاهای روح القدس، نظیر سخن گفتن به زبانهای ناشناخته، نبوت، معجزات، مکاشفات، سرود خواندن تحت قدرت روح القدس، بهره مند گردند.
در دهه های اخیر، برخی از کلیساهای کاریزماتیک، در تجمعات خود، حالات و حرکات و صداهای خارق العاده ای ازخود بروز می دهند که معتقدند تحت نفوذ و قدرت روح القدس ظاهر می شود.
تمامی این جریانات را می توان به طور کلی، تحت عنوان نهضت کاریزماتیک(۲)  دسته بندی کرد.

بازگشت

کلیسای غیر فرقه ای
امروزه در اروپا و آمریکا کلیساهای مستقلی به وجود آمده اند که خود را وابسته به هیچ شاخه ای از مذهب پروتستان نمی دانند و معتقدند که از الگوی کلیسای اولیه ( که در کتاب اعمال رسولان ذکرش آمده ) تبعیت    می کنند. این دسته از کلیساها معمولاً به نوعی کاریزماتیک می باشند. هر یک از آنها نیز اصول اعتقادی خاص خود را دارند، گرچه در اصول اساسی اعتقادات،همه با هم و با کلیساهای سنتی کاتولیک و ارتودکس و پروتستان مشترک می باشند. این کلیساها خود را « غیر فرقه ای »( non-denominational )می نامند
کلیسای اوانجلیکال

این کلیساها که به Evangelical یا به زبان آلمانی و زبانهای نزدیک به آن Evangelisch نامیده می شوند، معمولاَ به یکی از این دو دسته تعلق دارند: اینها یا همان کلیساهای غیرفرقه ای هستند، یا جزو کلیساهاى مهم پروتستان یعنی انگلیکن یا پرزبیتری یا باپتیست می باشند. در هر دو حال، تأکید آنها بر ایمان و عمل به تمامیت پیام « انجیل »‌می باشد. این کلیساها بر رابطه شخصی و عمیق با خدا تأکید می گذارند و کسانی را به عضویت   می پذیرند که این تجربه را دارا باشند.

بازگشت

تفاوت کلیسای کاتولیک وپروتستان

شرح تفاوت اعتقاداتِ کاتولیکها و پروتستانها امری است دشوار و نیاز به وقت بسیار دارد. علت عمده این امر، تفاوت های بسیاری است که میان فرقه های مختلفِ خودِ مذهب پروتستان وجود دارد. همانطور که در بخش ۷ ملاحظه فرمودید، فرقه های گوناگون پروتستانتیزم از نظر فروع معتقدات و نیز شیوه اداره کلیساها با یکدیگر تفاوت دارند. این فرقه ها را می توان روی طیفی قرار داد که یک انتهایش را بنیادگرایی تشکیل می دهد و انتهای دیگرش را   سنت گرایی یی مشابه با کاتولیسیزم. به همین دلیل، به هنگام مقایسه مذهب کاتولیک با مذهب پروتستان، باید نخست بپرسیم که اعتقادات کاتولیکی را با کدام شاخه از مذهب پروتستان می خواهیم مقایسه کنیم. این کار نیز بسیار دشوار و وقت گیر و پیچیده خواهد بود.
لذا، در فضای اندکی که در اختیار داریم، تفاوت های مذهب کاتولیک را با عقاید و اصول کلی مذهب پروتستان مقایسه خواهیم کرد، عقاید و اصولی که میان همه شاخه های مذهب پروتستان مشترک است.
اما نخست باید به این نکته بسیار مهم توجه داشت که همه مذاهب مسیحیت ( یعنی کلیساهای ارتودکس، کاتولیک، و پروتستان ) بر سر اصول اصلی اعتقادات با یکدیگر توافق دارند. همه کلیساها بدون هیچگونه تردیدی ایمان دارند که عیسی مسیح پسر یگانه خداست که برای نجات بشر تن گرفت، از مریم باکره زاده شد، همچون انسان زیست، بر صلیب برای کفاره کردن گناهان بشر جان سپرد، در سومین روز زنده شد، به آسمان بازگشت، و روزی برای داوران جهان باز خواهد گشت. همه کلیساها ایمان دارند به روح القدس، روح مقدس خدا، که رستگاری را در دل بشر به عمل در می آورد. و همه ایمان دارند که انسان فقط به واسطه ایمان به فداکاری مسیح بر روی صلیب، از طریق توبه و ایمان، رستگار می گردند.
اما تفاوت های کلی کاتولیک ها و پروتستانها بر سر نکاتِ عمده زیر می باشد:
مرجع ایمان و عمل
یکی از اختلافات مهم کاتولیکها و پروتستانها، ظاهراً بر سر این است که اصول ایمان و عمل مسیحیت را چه مرجعی تعیین می کند. اعتقادات مسیحیت، و مناسک، و روش زندگی اجتماعی و فردی مسیحیان را کدام منبع و مرجعی تعیین می کند؟
کلیسای کاتولیک بر اساس سنت باستانی کلیسا، به سه مرجع معتقد است:
  • نخست، کتاب مقدس
  • دوم، اگر موضوع یا مسأله ای در کتاب مقدس تصریح نشده باشد،    نوشته های پدران کلیسا در سده های نخستین مسیحیت و سنن و رسومی که از آن روزگار باقی مانده است مرجع قرار می گیرد؛
  • سوم، تصمیمات و مصوبات مجمع اسقفانِ کلیساهای کاتولیک از سراسر جهان، تحت ریاست پاپ (Magisterium) ، تعیین کننده اعتقادات یا مناسکی است که در دو منبع و مرجع اول یافت نمی شود.
این نگرش کلیسای کاتولیک بدون اساس نیست. کلیسای کاتولیک چنین استدلال می کند که پیش از شروع نگارش کتب عهد جدید، کلیسا « بود ». مسیح نخست کلیسا را بنیاد نهاد و بعد از آن، کلیسا ( رسولان و جامعه نخستین مسیحیت ) کتب عهد جدید را به وجود آورد. مفسر این کتب نیز کلیسا بود. پیش از تدوین کتاب های عهد جدید به صورت کتب مرجع مسیحیت، این کلیسا ( مجمع اسقفان ) بود که در خصوص اعتقادات و عبادات مسیحی نظر می داد و اتخاذ تصمیم می کرد. حتی پذیرش الهامی بودنِ ۲۷ کتاب عهد جدید نیز توسط کلیسا صورت گرفت. به عبارتی دیگر، کلیسای کاتولیک معتقد است که طبق انجیل متی ۱۸: ۱۵-۲۰ و انجیل یوحنا ۱۴: ۲۶ و ۱۶: ۱۲-۱۴ و ۲۰: ۲۱-۲۳، کلیسا صاحب اقتدار می باشد و روح القدس آن را در همه دوره ها و اعصار به جمیع راستی هدایت می فرماید و آنچه را که مسیح در زمان حیات بشری خود صراحتاً تعلیم نداد، بر آن مکشوف می سازد.
باید پذیرفت که کلیسای کاتولیک در برخی از مقاطع تاریخ، خصوصاً در اواخر قرون وسطی از این اقتدار به تفریط بهره گرفت. به همین سبب، نهضت پروتستان به صورت واکنشی افراطی در مقابل آن قد علم کرد. و بدیهی است که در هر دو زمینه، چه در افراط و چه در تفریط، همیشه اشتباهاتی رخ   می دهد.
واکنش افراطیِ پروتستانها این بوده که یگانه مرجع اعتقادات و روش زندگی مسیحی را فقط و فقط کتاب مقدس بدانند. به زعم پروتستانها، هر اعتقادی که در کتاب مقدس یافت نشود، نمی تواند جزو اصول اعتقادات مسیحی قرار گیرد . شعار اصلاح گران این بود : «  فقط کتاب مقدس » که به زبان لاتین آن را Sola Scriptura می گفتند. پروتستانها معتقدند که نوشته های پدران کلیسا نباید همطراز کتاب مقدس شمرده شود، بلکه باید در رتبه ای پایین تر از آن قرار گیرد.
اما این شعار هیچگاه در عمل قابل عمل نبوده است، چرا که همواره مسائلی در عرصه ایمان و عمل وجود دارد که در کتاب مقدس صراحتاً نیامده است. در چنین مواردی هر شاخه ای از کلیساهای پروتستان، طبق تشخیص و صلاحدید رهبران خود، دست به اتخاذ تصمیم و تفسیر کتاب مقدس  می زند. به عبارت دیگر، کلیساهای پروتستان نیز عملاً اصول اعتقادات خود را توسط مجمع رهبران خود تعیین می کنند، اما مجمعی که در مقایسه با مجمع علمای کاتولیک، طبعاً کوچکتر است.
آیین های کلیسایی
عیسی مسیح در طول زندگی بشری، دو آیین وضع نمود: یکی آیین غسل تعمید است و دیگری آیین عشاء ربانی (یا شام خداوند). رسولان او نیز در کتاب عهد جدید فقط به این دو آیین اشاره کرده اند.
کلیسای کاتولیک به استناد نوشته ها و سنن پدران کلیسا علاوه بر این دو آیین، پنج آیین دیگر نیز جزو آیین های کلیسایی به حساب می آورند که عبارتند از :‌ آیین های تأیید، توبه و مصالحه، تدهین بیماران، انتصاب به مقام کهانت، و ازدواج ( جهت آگاهی بیشتر در مورد آیینهای کلیسایی، به مقاله C-8 مراجعه بفرمایید ).
کلیساهای پروتستان فقط به همان دو آیینی که در کتاب عهد جدید آمده است، قائلند.
در زمینه موضوع آیینها، صرفنظر از تعدادشان، آنچه که کاتولیکها و پروتستانها را از یکدیگر متمایز می سازد، اهمیتی است که هریک از ایشان برای این آیینها قائل است. در کلیسای کاتولیک، آیینها خصوصاً آیین عشاء ربانی عناصر اصلی عبادت را تشکیل می دهند، حال آنکه در کلیسای پروتستان « موعظه کتاب مقدس » در مرکز مراسم عبادی قرار دارد.
در کلیسای کاتولیک، آیینها تجلیات و مظهرهای ملموسِ فیض خدا و حقایق مجرد و غیر ملموس روحانی می باشند، در حالیکه در کلیساهای پروتستان بیشتر به خودِ حقایق در شکل تجریدی و انتزاعی شان توجه می شود.
در کلیسای کاتولیک، اهمیت آیینها قدرت خاصی به کشیشان می بخشد. در کلیساهای پروتستان کشیشان از چنین اقتداری برخوردار نیستند.
مسأله رهبری کلیسا و تشکیلات اداری
کلیسای کاتولیک دارای ساختار سازمانی و سلسله مراتب مشخصی است. «پاپ» ( به معنی پدر‌) در رأس کلیسای کاتولیک قرار دارد؛ تحت نظارت او، اسقفان تعیین و منصوب و به خدمت مشغول می شوند؛ هر اسقف مسئول امور کلیساهای منطقه ای است که تحت نظارت او قرار دارد؛ کشیشان کلیساهای منطقه را او تعیین می کند. در هر کلیسا نیز یک یا چند کشیش و شماس خدمت می کنند.
در مذهب پروتستان، هر شاخه دارای سازمان و تشکیلات خاص خود        می باشد. تشکیلات کلیساهای انگلیکن و لوتری شبیه کلیسای کاتولیک است، با این تفاوت که هیچ مقامی در این کلیسا از مرجعیتی همپایه پاپ برخوردار نیست. سایر کلیساهای پروتستان اکثراً به صورت محلی و مستقل اداره می شوند، حتی اگر از مجمعی بین المللی نیز برخوردار باشند.
موضوع کتاب مقدس
در مورد کتاب مقدس، دو تفاوت عمده میان کاتولیکها و پروتستانها وجود دارد. یکی بر سر تعداد کتابهای مقدس می باشد، و دیگری بر سر حق تفسیر آن .
  • همه کلیساها تعداد کتاب های وحیانی عهد عتیق را ۳۹ و عهد جدید را ۲۷ می دانند. اما کلیسای کاتولیک در قرن پانزدهم، چند کتاب دیگر را خودِ یهودیان نیز جزو کتب وحیانی خود نمی دانند، به عهد عتیق اضافه کرد. اما پروتستانها همان ۳۹ کتاب اولیه را به رسمیت می شناسند. در خصوص تعداد کتب عهد جدید میان همه مذاهب مسیحیت اتفاق نظر وجود دارد.
  • کلیسای کاتولیک معتقد است حق تفسیر کتاب مقدس و تدوین اصول اعتقادات با کلیسا است. در کلیسای کاتولیک، یک مرجع عالی وجود دارد به نامMagisterium که در مورد تفسیر بخشهای مورد مناقشه از کتاب مقدس نظر می دهد، و این نظر برای کاتولیکها صائب است. اما کلیساهای پروتستان هر فرد مسیحی و هر کلیسا را در تفسیر کتاب مقدس آزاد می داند.
موضوع رستگاری
در عهد جدید، رستگاری منوط به ایمان آوردنِ شخص به عیسی مسیح به عنوان پسر خدا می باشد که از آسمان به زمین آمد و انسان شد و رنج کشید و مصلوب شد و جان سپرد، و روز سوم پس از مرگش، با بدن خود زنده شد. شخص باید ایمان بیاورد که مرگ مسیح بر روی صلیب کفاره گناهانش را پرداخته است؛ این کفاره قادر است او را از مجازات ابدی در جهنم رستگار سازد و حیات جاودانی بخشد. شخص با ایمان آوردن به این حقایق، زندگی خود را نیز تسلیم عیسی مسیح می نماید و عهد می کند که مطابق تعالیم مسیح و هدایت روح اقدس زندگی کند.
همه مسیحیان از هر مذهب و کلیسایی به این اصل بنیادین اعتقاد دارند. تفاوت در نحوه پیاده کردن این حقیقت در زندگی مسیحیان می باشد.
کاتولیکها از آنجا که برای کلیسا مرجعیت و جایگاهی بسیار رفیع قائلند، معتقدند که فیض رستگاری از طریق کلیسا و آیین های کلیسایی به سوی شخص جاری می شود. کسی که مشتاق دریافت رستگاری از طریق مسیح است، باید نخست آیین توبه و مصالحه و بعد آیینهای تعمید و تأیید را به جا آورد؛ آنگاه به کلیسا می پیوندد و می تواند در آیین عشاء ربانی ( یا در اصطلاح کاتولیکی، قربان مقدس ) و سایر آیینها شرکت کند.
از آنجا که این آیینها را فقط کشیشان می توانند به جا آورند، طبعاً ایشان از مقام و جایگاه خاصی در انتقال فیض رستگاری به افرادی ایفا می کنند.
کلیساهای پروتستان فقط و فقط «ایمان» را اساس رستگاری بشر می داند. وظیفه کشیشان و خادمین کلیسا فقط اعلام مژده رستگاری و خدمت به کسانی است که به این مژده ایمان می آورند؛ اما ایشان شخصاً اقتداری در رستگاری فرد ندارند. هر فرد با شنیدن و ایمان آوردن به این پیام رستگاری، می تواند حیات جاودانی را مستقیماً از خدا دریافت دارد و خون عیسی مسیح او را از گناهانش پاک ساخته، شایسته این زندگی ابدی می سازد.
نتایج این تفاوت ها
طبیعی است که هر اعتقاد و نگرشی نتایجی عملی به دنبال می آورد. ذیلاً به اختصار پیامدهای این نگرشها را در کلیساهای کاتولیک و پروتستان به اختصار از نظر می گذرانیم.
  • مراسم عبادی در کلیسای کاتولیک بیشتر حالتی ملموس و عملی دارد. مسیحی کاتولیک می داند که با شرکت در مراسم قربانی مقدس ( عشاء ربانی )، از فیض الهی برخوردار می شود. اعتراف او به گناهانش نزد کشیش اعلام مغفرت از سوی او، وجدان او را مطمئن می سازد که آمرزش الهی را قطعاً دریافت داشته است ( یوحنا ۲۳:۲۰). آیین تعمید او را از ورود به ملکوت خدا مطمئن می سازد. و قس علیهذا. در کلیسای پروتستان، تأکید بر درک عمیق اعتقاداتی نظیر کفاره مسیح است؛ همچنین مرکزیت عبادات را در کلیسای پروتستان، موعظه تشکیل         می دهد. اینها همگی مسائلی که برای درکشان باید از قوه تفکر انتزاعی برخوردار بود.
  • تشکیلات منسجم کلیسایی کاتولیک موجب حفظ وحدت عقیدتی و اداری آن در طول قرون و اعصار گشته است. اما آزادی اندیشه نزد پروتستانها، هم موجب پویایی در الهیات و شیوه اداره کلیساها شده، و هم پراکندگی و کثرت شاخه ها و فرقه را سبب گشته است.
  • تأکید کلیسای کاتولیک بر مرجعیت « مجمع اسقفان » در تعیین اصول اعتقادات، باعث شده که اعتقادات جدید دائماً وارد کلیسا شود، اعتقاداتی که نه در سنت پدران اولیه کلیسا یافت می شود، نه در کتاب مقدس.
کدامیک بهتر است؟
این سؤالی است که برای بسیاری مطرح است. ما از آنجا که مصمم به حفظ بی طرفی هستیم، قادر به پاسخ به این سؤال نمی باشیم. همانطور که از مطالعه این مطالب مشخص است، هر یک از این کلیساها دارای نقاط قوت خاص خود می باشند. اعتقاد ما این است که همگی این کلیساها ایمان به خدا و پسرش عیسی مسیح را موعظه می کنند. هر که در هر کلیسایی از ایمانی صادقانه برخوردار باشد، قطعاً مقبول خدا واقع خواهد گشت. اما هر فرد مؤمن باید با تحقیق و خصوصاً مطالعه کتاب مقدس، آن کلیسایی را برگزیند که با عوالم و روحیات خاص خودش سازگار باشد.

About ASHNAIE

کسی‌که همهٔ این چیزها را تصدیق می‌كند، می‌گوید: «آری! من بزودی می‌آیم!» آمین! بیا ای عیسی، ای خداوند! فیض عیسی خداوند با همهٔ شما باد، آمین!

View all posts by ASHNAIE →

دیدگاهتان را بنویسید