محکوم کردن گناه مردم
1فکر نکنید که خداوند آنقدر ضعیف است که نمیتواند شما را نجات دهد یا آنقدر کَر است که فریاد شما را برای کمک نمیشنود. 2بهخاطر گناهان شماست که او حرف شما را نمیشنود. این گناهان شماست که بین شما و خدا -حتّی در وقتی که میخواهید او را پرستش کنید- جدایی ایجاد کرده است. 3شما مرتکب گناهان دروغگویی، خشونت، و قتل شدهاید.
4شما به دادگاه میروید، ولی حقیقت را نمیگویید. شما میخواهید با دروغ در دعوا برنده شوید. نقشههای خود را برای آزار دیگران دنبال میکنید. 5-6توطئههای شرارتآمیزی که طرح میکنید مثل تخمهای مارهای زهرآگین، سمّی هستند؛ از درون این تخمها چیزی جز مار به دنیا نمیآید. این نقشهها به سود شما نخواهد بود، آنها مثل لباسی خواهند بود که از تار عنکبوت بافته شده باشد! 7شما دایماً در اندیشهٔ توطئههای شرارتبار هستید، و میخواهید هرچه سریعتر آن نقشهها اجرا شوند. برای کشتن آدمهای بیگناه هیچوقت تأمل نمیکنید. هر جا میروید خرابی و ویرانی بجا میگذارید، 8و وقتی شما آنجا هستید، کسی در امن و امان نیست. هرچه میکنید بیعدالتی است. شما مسیری ناراست را دنبال میکنید و هیچوقت کسیکه از آن راه برود در امن و امان نخواهد بود.
مردم به گناهان خود اعتراف میکنند
9مردم میگویند: «ما اکنون میدانیم چرا خداوند ما را از دست کسانیکه به ما ظلم و جور روا میدارند، خلاص نمیکند. ما در انتظار نور هستیم تا بتوانیم راه خود را پیدا کنیم، امّا تمام راهها تاریک است. 10مثل آدمهای کور، کورکورانه حرکت میکنیم. در آفتاب ظهر میلغزیم، گویی که شبی تاریک است، و یا در ظلمت دنیای مردگان هستیم. 11ما در ترس و نگرانی هستیم. ما با اشتیاق فراوان در انتظاریم که خدا ما را از ظلم و بیانصافی خلاص کند، ولی از آن نتیجهای نگرفتیم.
12«ای خداوند، گناهان بیشماری برضد تو مرتکب شدهایم و خطاهای ما گواهی است برضد ما، و خودمان از آنها کاملاً آگاه هستیم. 13ما علیه تو شوریدهایم، تو را رد کرده و از پیروی تو خودداری نمودهایم. ما به دیگران ستم روا داشتیم و از تو دور شدیم. افکار ما غلط و گفتار ما ناراست است. 14عدالت به عقب رانده شده، و نیکویی نمیتواند نزدیک شود. در پیش چشمان همه حقیقت منحرف شده، و جایی برای صداقت وجود ندارد. 15آنقدر صداقت کَم شده که اگر کسی دست از شرارات بردارد، خودش هدف شرارت قرار میگیرد.»
خداوند برای رهایی قوم خود آماده میشود
خداوند اینها را دیده است واز اینکه عدالتی نیست، ناخشنود است. 16او در عجب است که کسی به یاری ستمدیدگان نمیرود. از این رو او با قدرت خودش برای رهایی آنها میرود و پیروزی را به دست میآورد. 17او عدالت را مانند زره بر تن کرده، و پیروزی را مانند کلاهخود بر سر گذاشته. او خود را با اشتیاق شدید برای اصلاح، تنبیه، و انتقام از کسانیکه باعث چنین ستمی بر قوم خدا شدهاند، آماده کرده است. 18او دشمنان خود را -حتّی آنهایی را که در سرزمینهای دوردست زندگی میکنند- متناسب با آنچه که مرتکب شدهاند، مجازات خواهد کرد. 19همه از شرق و غرب از او و از قدرت عظیم او در هراس خواهند بود. او مثل رودی خروشان، و مانند بادی شدید خواهد آمد.
20خداوند به قوم خود میگوید: «من به اورشلیم خواهم آمد تا از تو حمایت کنم و تمام کسانی را که از گناهان خود توبه میکنند نجات دهم. 21و من با تو پیمان میبندم که قدرت و تعالیم خود را تا به ابد به تو بدهم، در عوض تو باید از من اطاعت کنی و به فرزندان و نوههای خود بیاموزی که همیشه مُطیع من باشند.»