آمادگی برای جشن عید فصح
1-3مردم نتوانستند عید فصح را در زمان خود، یعنی ماه اول سال جشن بگیرند، زیرا تعداد کاهنانی که پاک شده بودند کافی نبود و عدّهٔ زیادی نیز در اورشلیم گرد نیامده بودند، پس حزقیای پادشاه، افسران او و مردم اورشلیم موافقت کردند که در ماه دوم جشن بگیرند و پادشاه، برای مردم اسرائیل و یهودا پیام فرستاد. او همچنین برای طایفههای افرایم و منسی دعوتنامه فرستاد تا به معبد بزرگ در اورشلیم بیایند و عید فصح را جشن بگیرند. 4پادشاه و مردم از برنامهٔ خود خشنود بودند. 5پس ایشان همهٔ بنیاسرائیل را از دان در شمال تا بئرشبع در جنوب دعوت کردند که در اورشلیم جمع شوند و با جمعیّتی بزرگتر از همیشه، طبق قوانین، عید فصح را جشن بگیرند.6قاصدان به دستور پادشاه و افسران او به سراسر اسرائیل و یهودا رفتند و مردم را چنین پیام دادند:
«ای مردم اسرائیل، شما که از دست پادشاهان آشور رستهاید، اکنون به سوی خداوند، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب بازگردید او به سوی شما باز خواهد گشت.7مانند نیاکان خود و اسرائیلیها نباشید که به خداوند، خدای خود وفادار نبودند. همانطور که میبینید او بشدّت ایشان را مجازات کرده است. 8مانند ایشان سرسخت نباشید، بلکه خداوند را پیروی کنید، به معبد اورشلیم، جایی که خداوند خدای شما، آنجا را تا ابد مقدّس نموده بیایید و او را پرستش نمایید تا دیگر از شما خشمگین نباشد 9اگر به سوی خداوند بازگردید، آنگاه آنهایی که اقوام شما را به اسارت بردهاند، بر ایشان ترحّم خواهند کرد و آنها را آزاد خواهند کرد تا به خانهٔ خود باز گردند، خداوند، خدای شما مهربان و بخشنده است. اگر به سوی او بازگردید او شما را خواهد پذیرفت.»
10قاصدان به همهٔ شهرهای سرزمین افرایم و منسی و در شمال تا طایفهٔ زبولون رفتند، امّا مردم به ایشان خندیدند و آنها را مسخره کردند. 11با وجود این عدّهای از طایفههای اشیر، منسی و زبولون فروتن شدند و به اورشلیم آمدند. 12خداوند در یهودا مردم را متّحد کرد تا دستور پادشاه و افسران را که ارادهٔ خداوند بود، پیروی کنند.
برگزاری عید فصح
13گروه بزرگی از مردم در ماه دوم در اورشلیم جمع شدند تا جشن عید نان فطیر را برگزار کنند. 14ایشان تمام قربانگاههایی را که در اورشلیم برای قربانی و هدایای سوختنی استفاده میشد، به وادی قدرون انداختند. 15در روز چهاردهم ماه دوم برّهٔ عید فصح را قربانی کردند. کاهنان و لاویان شرمسار شده و خود را تقدیس نمودند و قربانی سوختنی به معبد بزرگ آوردند. 16مطابق قوانین موسی مرد خدا، به وظایف خود گمارده شدند. لاویان خون قربانی را به کاهنان میدادند و آنها خون را بر قربانگاه میپاشیدند. 17عدهٔ زیادی در آنجا بهخاطر اینکه پاک نبودند نمیتوانستند برّه قربانی کنند، پس لاویان برای تمام کسانیکه پاک نبودند برّه فصح را قربانی میکردند.18عدّهٔ زیادی از افراد طایفههای افرایم، منسی، زبولون و یساکار خود را پاک نکرده بودند، ولی برخلاف شریعت از قربانی میخوردند. امّا حزقیا برای ایشان دعا کرد و گفت: 19«ای خداوند، خدای نیاکان ما در نیکویی خود کسانی را که با تمام قلبشان تو را ستایش میکنند ببخش، حتّی گرچه آنها طبق مقرّرات مذهبی پاک نیستند.»20خداوند حزقیا را شنید و ایشان را آسیب نرساند. 21مدّت هفت روز مردمی که در اورشلیم جمع شده بودند، عید نان فطیر را با شادی فراوان جشن گرفتند. لاویان و کاهنان با تمام توان همراه با آلات موسیقی خداوند را ستایش کردند. 22حزقیا از لاویان بهخاطر مهارت ایشان در برگزاری مراسم نیایشی خداوند سپاسگزاری کرد.
جشنی دوباره
پس از هفت روز که قربانیهای سلامتی تقدیم کردند و خداوند، خدای نیاکانشان را ستایش کردند، 23همه تصمیم گرفتند که مدّت هفت روز دیگر به برگزاری جشن ادامه دهند، پس هفت روز دیگر هم با شادمانی جشن گرفتند. 24حزقیا، پادشاه یهودا به حاضرین هزار گاو و هفت هزار گوسفند برای قربانی داد و مأموران مملکتی هم به مردم هزار گاو و ده هزار گوسفند دادند و در آن روزها تعداد زیادی از کاهنان خود را تقدیس کردند. 25تمام مردم یهودا، کاهنان، لاویان، همهٔ کسانیکه از ناحیهٔ شمالی آمده بودند، به اضافهٔ بیگانگانی که در اسرائیل و یهودا زندگی میکردند همه شادی میکردند.
26شهر اورشلیم از شادمانی عظیمی پر بود، زیرا چنین رویدادی از زمان سلیمان پادشاه، پسر داوود رخ نداده بود. 27آنگاه کاهنان و لاویان ایستادند و مردم را برکت دادند. خدا صدای ایشان را شنید و نیایش ایشان به مکان مقدّس او در آسمانها رسید.