سال هفتم
(تثنیه 1:15-11)
1خداوند این دستورات را در کوه سینا به موسی داد: 2«به قوم اسرائیل بگو هنگامیکه وارد سرزمینی که به شما میدهم شدید، هر هفت سال بگذارید که زمین من استراحت کند. 3شش سال زمینهای خود را کشت کنید، درختان انگور را هرس نمایید و محصولات خود را جمع کنید. 4امّا در سال هفتم زمین را به خداوند وقف نمایید و در آن چیزی نکارید و هرس نکنید. 5نباتات خودرو را که در زمین شما میرویند درو نکنید و همچنین انگور را از درختانی که هرس نشدهاند برای خود نچینید. آن سال برای زمین، سال استراحت است. 6گرچه در آن سال کشت و زراعت نمیشود، امّا من برای شما و غلام، کنیز و کارگرانتان و همچنین بیگانگان که در بین شما زندگی میکنند، خوراک تهیّه میکنم. 7رمه و گلّهٔ شما و جانوران وحشی هم باید از محصول زمین بخورند.
سال پنجاهم
8«هفت مرتبه هفت سال یعنی در مجموع چهل و نُه سال بشمار، 9سپس در روز دهم ماه هفتم، یعنی روز کفّاره، شخصی را بفرست تا در سرتاسر زمین شیپور بزند. 10به این ترتیب، سال پنجاهم را مقدّس بشمارید و برای همهٔ ساکنان سرزمین اعلام آزادی کنید. در این سال همهٔ دارایی، مردمی که فروخته شده بودند، به صاحبان اصلی یا بازماندگانشان بازگردانده شوند و هرکس که به عنوان برده فروخته شده بود، به خانوادهٔ خود بازگردد. 11در سال پنجاهم نه چیزی در زمین بکارید، نه محصول آن را درو نمایید و نه انگورها را جمع کنید. 12سال پنجاهم، سال مقدّس است و در این سال هر چیزی را که در زمین میروید، بخورید.
13«در سال پنجاهم هرکسی باید به مُلک و جای خود بازگردد. 14در معاملهٔ خرید و فروش زمین، صادق و با انصاف باشید. 15قیمت آن باید مطابق تعداد سالهایی که به سال پنجاهم آینده مانده است، تعیین گردد. 16یعنی اگر سالهای زیادی به سال پنجاهم مانده باشند، قیمت زمین زیادتر و اگر سالهای کمی مانده باشند، از قیمت آن کاسته میشود. به این معنی که فروشنده، قیمت محصولات سالهای باقیمانده را از خریدار میگیرد. 17در معامله با بنیاسرائیل صادق باشید و از من که خداوند خدای شما هستم، اطاعت کنید.
مشکل سال هفتم
18«اوامر و فرامین مرا بجا آورید تا در سرزمین خود با آسودگی و امنیّت زندگی کنید. 19زمین، محصول کافی بار میآورد و هرقدر که بخواهید، میتوانید از محصول آن بخورید و سیر شوید.
20«بعضی خواهند پرسید: ‘پس در سال هفتم که هیچ کشت و زراع نمیشود، چه بخوریم؟’21جواب این است که من، زمین را در سال ششم آنقدر برکت میدهم که برای سه سال محصول کافی بار آورد. 22تا وقتی در سال هشتم شروع به جمعآوری محصول خود میکنید، هنوز هم خوراک کافی داشته باشید.
خرید دوبارهٔ ملک
23«زمین را نباید به صورت دایمی بفروشید، زیرا زمین متعلّق به من است. به شما اجازه میدهم تا همچون بیگانگان از آن استفاده کنید.
24«وقتی زمین فروخته شد، مالک اصلی حق دارد که آن را دوباره بخرد. 25اگر یک اسرائیلی تنگدست شود و مجبور گردد که زمین خود را بفروشد، یکی از نزدیکترین خویشاوندان او باید زمین را بازخرید کند. 26هرگاه آن شخص، کسی را نداشته باشد که زمینش را بازخرید کند، اگر بعد از مدّتی خودش پول کافی به دست آورد که زمین را دوباره بخرد، 27در آن صورت باید قیمت محصولاتی را که تا سال پنجاهم از زمین حاصل میشود پرداخت کند و زمین را بازخرید نماید. 28اگر توان بازخرید آن را نداشته باشد، زمین تا سال پنجاهم، نزد خریدار باقی میماند، امّا در سال پنجاهم، باید دوباره آن را به صاحب اصلی خود بازگرداند.
29«هرگاه کسی خانهٔ خود را که در میان دیوارهای شهر واقع است بفروشد، او حق دارد که در ظرف یک سال آن را دوباره بخرد. 30اگر بعد از یک سال نتواند آن را بازخرید کند، در آن صورت خانه به خریدار تعلّق میگیرد و فروشنده نمیتواند در سال پنجاهم آن را دوباره به دست آورد. 31امّا اگر خانه در روستای بدون دیوار واقع باشد، حکم زمین زراعتی را دارد. مالک اصلی حق بازخرید آن را دارد و آن را باید در سال پنجاهم به او بازگرداند. 32امّا لاویان میتوانند املاک خود را در شهرهایی که تعیین شده، در هر زمان بازخرید کنند. 33اگر یکی از لاویان خانه خود را در شهر بفروشد و نتواند آن را بازخرید کند، باید در سال پنجاهم آن را دوباره به او بازگردانند، زیرا املاک لاویان به طور دایم متعلّق به مردم اسرائیل است. 34امّا لاویان نمیتوانند کشتزارهای اطراف شهر خود را بفروشند، چرا که آنها مِلک دایمی ایشان است.
قرض دادن به فقیر
35«هرگاه یکی از اسرائیلیان همسایهٔ تو فقیر و تنگدست شود، به او کمک نما. تو باید از او همانند کارگران خودت حمایت کنی تا بتواند در میان شما زندگی کند. 36از او سودی نگیر، بلکه از خدای خود بترس و اجازه بده که با تو زندگی کند. 37از پولی که به او قرض میدهی، سود نگیر و چون به او غذا میدهی، توقّع فایده نداشته باش. 38من خداوند خدای شما هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا سرزمین کنعان را به شما بدهم و خودم خدای شما باشم.
آزادی بردگان
39«اگر یکی از همسایگان اسرائیلی تو فقیر شود و خود را به تو بفروشد، تو نباید با او مانند یک غلام رفتار کنی. 40او باید مثل یک کارگر روزمزد تا سال پنجاهم برای تو کار کند. 41بعد از آن میتواند با اطفال خود، خانهٔ تو را ترک کند و به زمین خود و نزد خانوادهٔ خود بازگردد. 42شما بندگان خدا هستید و او شما را از مصر بیرون آورد، پس نباید به بردگی فروخته شوید. 43با آنها با خشونت رفتار مکن و از خداوند بترس. 44اگر به برده نیاز دارید میتوانید از اقوامی که در اطراف شما هستند، خریداری کنید.45همچنین میتوانید فرزندان بیگانگانی را که در بین شما زندگی میکنند، حتّی اگر در سرزمین شما به دنیا آمده باشند، بخرید. 46آنها تا زنده هستند، غلام شما میباشند و میتوانید آنها را بعد از خود برای فرزندانتان واگذارید، امّا شما نباید با اسرائیلی بدرفتاری کنید.
47«اگر یکی از بیگانگانی که در بین شما زندگی میکند ثروتمند شود و یکی از اسرائیلیان تنگدست گردد و خود را به آن بیگانه و یا نزدیکان او بفروشد، 48-49یکی از برادرانش یا عمویش یا پسر عمویش یا یکی از اقوام نزدیکش میتواند او را بازخرید کند. اگر خودش پول کافی به دست آورد، میتواند خود را بازخرید نماید. 50او باید با کسیکه او را خریده مشورت کند و بهای بازخریدش را بر مبنای مزد کارگر روزمزد و سالهای باقیمانده تا سال پنجاهم حساب کند. 51-52او باید بهای آزادی خود را به نسبت سالهای باقیمانده بپردازد، 53مانند کسیکه سالانه استخدام شده باشد. صاحب او نباید با خشونت با او رفتار کند. 54اگر او با هیچیک از این شرایط آزاد نشد، او و فرزندانش باید در سال پنجاهم آزاد گردند. 55یک اسرائیلی نمیتواند بندهٔ دایمی باشد، زیرا آنها بندگان خداوند هستند. او آنها را از مصر خارج کرد، او خداوند خدای شماست.»