پاسخ: این ادعاها را فقط و فقط در وب سایت های مخالفان مسیحیت پیدا می کنید. شما از افرادی که این جملات را کپی کرده اند، بپرسید که چرا ملحدهایی مانند بارت ارمن که کتاب های زیادی علیه مسیحیت نوشته اند، شخصیت تاریخی مسیح را رد نکرده اند؟
امروزه همه مورخان شخصیت تاریخی مسیح را تایید کرده اند. مورخان قرن اول میلادی درباره زندگی مسیح گزارش های مفصل ارائه داده اند. هیچکدام نمی توانستند به امپراطور روم و دربار دروغ بگویند زیرا این کار مستوجب اعدام بود.
حتی اگر نوشته های عهد جدید را در دست نداشتیم، می توانستیم از آثار غیر مسیحی نظیر تلمود (روایات یهودیان) و نوشته های مورخین یهودی، یونانی و رومی مانند یوسفوس، تاسیتوس، پلینی، فلاویوس، تالوس، لوسیان، فلگون… نتیجه بگیریم:
یک. عیسی یک معلم یهودی بود.
دو. بسیاری مشاهده کرده اند که مسیح معجزات شفا، زنده کردن مردگان و اخراج ارواح پلید را انجام داده است.
سه. او از سوی رهبران یهود رد شد.
چهار. در دوره پنطیوس پیلاطس یعنی زمانی که امپراطور روم طیبریوس بود، مسیح مصلوب شد.
پنج. او از مردگان زنده شد. پیروان او در امپراطوری روم پراکنده شده اند.
شش. در قرن اول میلادی، مردم از همه اقشار شهر و روستا، زن و مرد، برده و آزاد، مسیح را همچون خدا پرستش می کردند. این شواهد موجود در موزه ها، نشان می دهد عیسی واقعا در میان انسان ها زیست و کارهای خارق العاده به ظهور رساند.
اگر شاگردان، قصد فریب مردم را داشتند، چرا جان خود را به خاطر ادعای دروغ از دست دادند؟ افراد به خاطر آنچه می دانند درست است جان خود را فدا می کنند (حتی اگر آن عقیده نادرست باشد)، اما هیچکس جان خود را در راه چیزی که خودش هم می داند دروغ است، به خطر نمی اندازد.
فرض کنیم مسیح مصلوب نشد و اگر اعدام شد بعد از مرگ، زنده نشد، پس شاگردان این حقیقت را می دانستند. چرا علی رغم این آگاهی، اجازه دادند تا مخالفان آنان را شکنجه داده و به قتل برسانند؟ باور این نکته برای مردم غیر ممکن است که عده ای بدانند که تبلیغ آن ها دروغ است، اما به خاطر همان ادعای دروغ جان خود را از دست بدهند. طبق روایت تاریخ، یازده شاگرد مسیح، به خاطر ادعاهای شان شهید شدند. یوحنا هم دوران سخت زندان را گذراند.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ