حدود شش صبح به آنکارا رسیدم، آنکارا و آن سرمای استخوانسوزش، سرانگشتانم بیحس شده بود، زبان ترکی بلد نبودم، آشنا و فامیلی هم نداشتم، همه حواسم به دو سه هزار دلاری بود که به زحمت در ایران جفت و جور کردم، مبادا گم کنم مبادا دزد ببرد، دار و ندارم همان بود. پُرسان پُرسان با ادا و اشاره «آسام» را پیدا کردم.
صف طول و درازی از ایرانیها، عربها، افغان و حتی آفریقاییها شکل گرفته بود. مأمور تُرک دست و پا شکسته با چاشنی خشونت صدا میزد «فارسی؟عربی؟» با چمدانی از دلهره گفتم «ایرانی»، در صف ایستادم، آنچه بر من گذشته بود مثل فیلم از مقابل چشمانم میگذشت. مراحل طولانی و پر استرس ثبت نام که تمام شد من ماندم و سرنوشت نامعلوم و سوالی که هر لحظه از خودم میپرسم اینجا چه کار میکنم؟ سرنوشتم چه میشود؟
اینها روایتی از اولین ساعتهای پناهجوئی است، به قول شاملو درد مشترک…
آنهایی که در کشور به جرم دگراندیشی، مسیحیت، مشکلات سیاسی و اجتماعی و خیلی دلایل دیگر مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند از بیم جانشان خود را به ترکیه رساندند و پناهنده شدند. اما پرسش این است چه میزان از آنهایی که از طریق کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل درخواست پناهندگی میکنند در ایران مشکلاتی داشتند و یا با مخاطرات امنیتی و جانی روبه رو بوده اند؟
خبرنگار«محبتنیوز» در ترکیه به سراغ پناهندگانی رفته که ایماندار ( مسیحی) هستند و با آنها درباره «مسیحیت نه برای ایمان بلکه به عنوان کِیس پناهندگی» گفتگو کرده روایاتی تلخ از حقایقی تلختر و اضافه میشود (تمام اسامی بنا به دلایل امنیتی مستعار انتخاب شده و برای صحت آنها از منابع مختلف تحقیق صورت گرفته است)
ردیفهای خاص برای افراد “خاص”
منصور از نوکیشان مسیحی است که دوسال پیش در ایران به اتهام “گرویدن به مسیحیت و تبلیغ علیه نظام به زندان” افتاده و حدود یک سال و نیم است که در ترکیه پناهنده شده.
او میگوید «باور بر این است که اگر کسی در کلیسا خدمت کند کیس قویتری خواهد داشت، بنابراین بعضی از افراد برای رسیدن به یک جایگاه خدمتی در کلیساها دست به هرکاری میزنند، بدترین اتفاق در بسیاری از کلیساهای ترکیه ( به گفته منصور ) باند بازی است، یعنی آنهایی که به دلایل فامیلی یا پیشینه دوستی به کشیش یا مسئولان کلیسا نزدیک هستند عهدهدار مسئولیت میشوند. منصور اضافه می کند؛ کشیشهایی را میشناسم که تمام مسئولیتها در کلیساها را به اقوام خود داده اند، بعضی کلیساها افراد خاص سوگلی هستند و در ریفهای جلو صندلی ویژه دارند یعنی یک هزار فامیل انحصاری!»
تجارت پر سود برگه تعمید
منصور درباره واقعیت تلخ دیگری صحبت میکند که همراه با گردش مالی قابل توجه ای برای بانیان آنان همراه هستند.
او میگوید گرچه بسیاری از کلیساها و ایمانداران و کشیشها مسیری انسانی و به دور از انحراف را میروند اما کم نیستند سازمانهایی با عناوین مختلف و به اصطلاح مسیحی که در این وادی وارد شدند و فکر جیبشان هستند. اشاره او به غسل تعمیدهای تجاری است. «…هستند افرادی که حاضرند برای اینکه تعمید داده شوند مبالغ هنگفت پرداخت کنند تا برگه غسل تعمید را دریافت کنند و معتقدند برگه تعمید برخی از کلیساها و یا سازمانهای مسیحی خارج از ترکیه (عمومن اروپا و امریکا) کیسشان را قویتر می کند، بسته به میزان اعتبار کلیساها، دلالان بین ۲۰۰ تا هزار لیر برای انجام و برگه غسل تعمید دریافت میکنند، کاری که منافع شخصی است و در نهایت بدنام کردن کلیساهای راستین. در واقع کسی که چیزی از مسیحیت نمیداند و تعریف درستی از آن ندارد اما به لطف پول و پارتی تعمید میگیرد.»
توجه بر اساس جنسیت و جذابیت
در این بین اما عدهای هستند که درباره نوعی تفکیک بر اساس جنسیت و جذابیتهای ظاهری حرف میزنند.
کم نیستند مسئولانی که در سپردن خدمات یا مشارکت دادن افراد در فعالیتهای کلیسایی، براساس جنسیت و ظواهر افراد آنها را به کار میگیرند.
علیرضا، که کمتر از شش ماه است در ترکیه پناهنده شده میگوید که اهل شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی است و «بارها به چشم دیده زنان و دخترانی که زیباترند از احترام بیشتری برخوردار هستند و مورد توجه مسئولان آن تشکیلات واقع می گردند، آنان مخاطبان خاص مسئولین اینگونه کلیسا نماها می شوند و حتی نگاهها بیشتر درگیر آنان است که جذابیتهای جنسی بیشتری دارند تا افرادی که ظاهر معمولی دارند.»
این نوکیش مسیحی خاطره ناخوشایندی هم از این ماجرا دارد. روزهای اول که در ترکیه به کلیسا رفته و از سلسله مراتب تقرب آگاهی نداشته روی صندلیهای ردیف جلو نشسته که از او خواستند عقبتر برود!
در گفتگویی که « محبت نیوز» با ایمانداران و حتی غیرمسیحیان درباره مسیحیت به عنوان کیس پناهندگی انجام داد نقاط مشترک زیادی بیان گردید. مثلن اینکه بسیاری از آنان که به ترکیه آمدند در ایران مسلمان بودند و با ورود به ترکیه با پرس و جو متوجه شدند «مسیحیت» کیس قابل قبولی است و عنوان کردند که مسیحی هستند و تا زمانی هم که به پیش مصاحبه یا مصاحبه اصلی میروند در کلیسا و یا کلیساهای خانگی در ترکیه آموزشهای مقدماتی را برای خالی نبودن عریضه میبینند و روایات ساختگی از شرایطشان در ایران بیان میکنند و جالب اینجاست که اکثر مسئولان کلیسایی نیز حتی به این حقیقت وقوف کامل دارند !
اتفاقاتی که بعضی از آنها روایت میکنند مشابه همان برخوردهایی است که نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی با نوکیشان مسیحی داشته و آنها با استفاده از برخی اسامی و یا روایتهای مشابه برای دریافت قبولی از کمیساریای عالی پناهندگان سوءاستفاده میکنند.
منبع : محبت نیوز