در کشورهای مسیحی، آدم برفی نماد و نشانه ای از آغاز کریسمس و تعطیلات زمستانی است. انسان به طور ذاتی مشتاق است که خودش را به شکل های مختلف نظیر مجسمه، نقاشی، انیمیشن یا آدم برفی ارائه دهد. در مقایسه با هنر های دیگر، درست کردن آدم برفی، رایگان و بدون هزینه است و با اندکی مهارت هنری نیز می توان آنرا درست کرد. تنها با قرار دادن مقداری برف، چند شاخه کوچک و تعدادی سنگ می توان آنرا ساخت.
شواهد و قرائن تاریخی نشان می دهد که در قرون وسطی مردم تمایل زیادی به ساختن آدم برفی داشتند. یکی از اسناد اولیه مجموعه ای است از تذهیب و نقش های بدیع و زیبا که متعلق به سال ۱۳۸۰میلادی است.
در قرون وسطی، آدم برفی ها نمادی از آمال و آرزوها و ایجاد روزنهٔ امید در هنگام سختی و دوران فقر، تنگدستی و گرسنگی و دیگر شرایط تهدید کننده حیات بودند.
در سال ۱۵۱۱ مردم شهر بروکسل در کشور بلژیک، بیش از صد آدم برفی ساختند که در تاریخ آن دوران، یک واقعهٔ شگفت انگیز هنری قلمداد شد. این آدم برفی ها که به مدت شش هفته در دمای زیر صفر درجه سانتیگراد باقی ماندند، استعاره ای بودند از نارضایتی عمومی از اوضاع نابسامان سیاسی، اقتصادی و اخلاقی.
با وجودی که آدم برفی ها ابزاری برای نشان دادن نارضایتی عمومی مردم شده بودند اما در قرن نوزدهم در اوایل دوران ویکتوریا هنگامی که پرنس آلبرت که یک شاهزاده آلمانی بود با اصرار و اشتیاق فراوان برای گذران تعطیلات به انگلستان سفر کرد، پاپا نوئل، آدم برفی و در کنار آن سورتمه سواری و پاتیناژ (اسکیت روی یخ) در مراسم و جشن سنتی کریسمس دارای جایگاه بسیار ویژه ای شدند.
آدم برفی حتی در داستان ها و افسانه ها نیز سرنوشت انسان ها را بازگو می کند. به عنوان مثال هانس کریستین اندرسون (نویسندهٔ دانمارکی ۱۸۰۵ – ۱۸۷۵ ) در یکی از داستان هایش شکست انسان ها را در عشق در قالب یک آدم برفی ترسیم می کند. این که چگونه آنچه را که عاشقانه دوست داریم می تواند سرانجام، ما را نابود سازد اما با وجود این هنوز هم با شادمانی و رضایت، حاضر به قربانی ساختن خود هستیم.
شخصیت اصلی این داستان، یک آدم برفی است که عاشق یک اجاق بخاری می شود، شب ها که آدم ها در خواب بودند، آنها یکدیگر را ملاقات می کردند و با هم می رقصیدند. آدم برفی، اجاق بخاری را در آغوش می گرفت و می بوسید. او دائما از پشت شیشه به داخل منزل نگاه می کرد و با حسرت و آه به اجاق بخاری خیره می شد و آرزو می کرد که ای کاش روزی می توانست پنجره را بشکند و داخل خانه شود و برای همیشه پیش اجاق بخاری برود و با او زندگی کند. سرانجام یک روز آدم برفی در اثر گرما، ذوب گردید. صبح روز بعد، هنگامی که ساکنان خانه بیرون آمدند به جز یک شال گردن، هویج و دو دکمه چیز دیگری از آدم برفی باقی نمانده بود.
امروزه، نویسندگان، فیلم سازان و هنرمندان آثار خود را به آدم برفی به عنوان یکی از شخصیت های مهم و کلیدی اثر خود اختصاص داده اند. حضور آدم برفی را می توان در کتاب ها، مجلات و فیلم های ساخته شده مشاهده کرد: شخصیتی آرام و متین و صلح آمیز بدون هیچگونه گرایش سیاسی، حزبی و تعصب.
بسیاری از شرکت های بازرگانی و تجاری در اقصی نقاط جهان، محصولات خود را با عکس، چهره و تندیس آدم برفی روانهٔ بازار می کنند از لباس و عطر و شکلات و اسباب بازی و کارت تبریک گرفته تا هر چیزی که می توانید تصورش را بکنید.
هر ساله صدها فستیوال در سراسر دنیا برای ارائه و ساخت آدم برفی ها برگزار می شود و علاقه مندان بسیاری را به خود جذب می کند.
اما از همه مهمتر اینکه آدم برفی یادآور کریسمس و تولد خداوند مان عیسی مسیح و سمبلی از شادی، صلح و آرامش می باشد.
شما می توانید کارتون “آدم برفی” را در یو تیوب مشاهده کنید: شاهکار نویسندهٔ شهیر دانمارکی: هانس کریستین اندرسن
نویسنده مقاله: مژگان (جولی) پورپشنگ