پاسخ:
مسیحیت در واقع “عهدجدید” (تعالیم مسیح و رسولان) است. اگر کسانی برخلاف تعالیم عهدجدید رفتار کرده اند به تعالیم مسیح خیانت ورزیدند. مسیح و رسولان هرگز حکم جهاد و قتل و شکنجه مخالفان مسیحیت را صادر نکردند.
کاتولیک ها در قرون وسطی (قرون پنجم تا پانزدهم میلادی) سیاست را وارد کلیسا کردند و تصمیماتی گرفتند که بسیاری از ایمانداران مسیحی با آن ها موافق نبودند.
واقعیت آن است که در طول قرون وسطی کلیسای کاتولیک، صاحب زمین های بسیاری در سراسر اروپا بود. مالیات های سنگین نیز مردم و فرمانروایان آنان را از روم دور می ساخت. روحانیون از پرداخت مالیات به دولت ها معاف بودند. در حالی که فرمانروایان از سرازیر شدن پول کشور خود به خزانه پاپ در روم ناخرسند بودند.
دگرگونی هایی که در ساختار جامعه صورت می گرفت، به تردید مردمان قرون وسطی نسبت به کلیسای کاتولیک، آهنگی سریع تر می بخشید. به تدریج، صنعت گران و کشاورزان شروع کردند به درک این حقیقت که اشکالاتی در جامعه وجود دارد. در نتیجه نارضایتی اجتماعی و اصرار بر اصلاحات، بی تردید عاملی بود تا اصلاحات مذهبی تسریع گردد.
آنچه مارتین لوتر (کشیش کاتولیک) را به خشم آورد، سیستم مغفرت نامه ها بود که همچون ابزاری برای کسب پول بیشتر پاپ ها بود. این سوءاستفاده علنی، عامل مستقیم پیدایش اصلاحات در آلمان بود. اصلاحات از آلمان به سراسر اروپای شمالی و غربی سرایت کرد.
مغفرت نامه امری بود مرتبط با آیین توبه. شخص پس از توبه و اعتراف به آن، از سوی کشیش اطمینان می یافت که بخشوده شده، به شرطی که عمل جبران انجام شود. جبران نیز به معنای زیارت از اماکن مقدسه یا پرداخت پول به کلیسای کاتولیک بود (چنین تعلیمی در عهد جدید وجود ندارد).
کاتولیک ها وعده می دادند اگر شخص فقط یک مغفرت نامه بخرد، بدترین گناهش آمرزیده خواهد شد. مبلغی که از هر گناهکار دریافت می شد بستگی داشت به ثروت و موقعیت اجتماعی او. مثلا پادشاه آلمان مجبور بود مبلغ هنگفتی بابت مغفرت نامه بپردازد.
آنچه که سلسله وقایعی را منجر به تسریع اصلاحات در آلمان نمود، اعتراض ۹۵ ماده ای معروف لوتر بر علیه مغفرت نامه ها بود. بدین ترتیب، لوتر، نهضت پروتستان را تاسیس کرد و مردم و دولت های اروپا از او حمایت کردند. در نتیجه، کلیساهای پروتستان از سیاست و امور سیاسی دوری گزیدند.
در قرون هیجدهم و نوزدهم، جنبش میسیونری آغاز شد. میسیونرها در واقع مبلغین (مبشرین) مسیحی بودند که به منظور بشارت انجیل به کشورهای مختلف سفر یا مهاجرت می کردند.
مبشران در خانه ها، میخانه ها و انبارها به موعظه می پرداختند. عده زیادی توبه کردند و کلیساهای پروتستان رشد چشمگیری داشتند. هر جا که مردم بیداری روحانی را تجربه می کردند، مشروب خواری و هرزگی کاهش می یافت. بسیاری از جوانان نیز این دعوت را احساس کردند که باید زندگی خود را وقف موعظه سازند.
به عنوان مثال، فعالیت بشارتی مبشران منجر به خدمات ارزنده ای در شرق آمریکا گردید. بعضی از مبشرین زندگی خود را وقف بشارت به سرخ پوستان کردند و حتی برای کسب حقوق سرخ پوستان مبارزه کردند. به عبارت دیگر، بر خلاف کاتولیک ها در قرون وسطی، مبشران سیاست را وارد کلیسا نکردند، بلکه خدمات آنان بر سیاست دولت ها تاثیر گذاشت.
مثلا با مبارزه بر علیه قوانینی نظیر تبعیض نژادی از حقوق بردگان دفاع کردند. یا در هندوستان، مبشران با نظام “کاست” مبارزه کردند.
به عنوان مثال، مبشران با سنتی که طبق آن، والدین فرزندان خود را همچون قربانی به رود گنگ می انداختند، مخالفت کردند. یا طبق مقرارات کاستی، زنان طبقات پایین مجاز به پوشیدن لباس بالاتر از کمر خود نبودند. وقتی این زنان بعد از گرویدن به مسیحیت، شروع کردند به پوشیدن بالاپوش، اعتراض اعضای سایر طبقات مواجه شد. زنان مسیحی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و جامه های آنان را پاره کردند. تا این که در سال ۱۸۵۹، حکومت به زنان اجازه داد بالاپوشی زمخت بر تن کنند.
مبشران اعتقاد راسخ داشتند که رسالت مسیحیان فقط محدود به بشارت نیست، بلکه باید شامل ایجاد امکانات برای تحصیل، خدمات پزشکی، بهبود روش های کشاورزی و ایفای نقش در سیاست می باشد.
بسیاری تحت تاثیر شایعات، تصور می کنند کلیسا مخالف علم و صنعت و دانشگاه است. برخی هم می پندارند مسیحیان می خواهند مردم جهان سوم در فقر، بیماری و بیسوادی باقی بمانند. تاسیس بیمارستان، مدرسه و دانشگاه، کارخانه، جاده سازی و بهبود روش های کشاورزی می تواند نه فقط یکی از روش های بشارت، بلکه خط بطلانی بر نگرش های منفی نسبت به مسیحیت باشد.
از سوی دیگر، با ارائه لایحه بر علیه قوانینی که به نفع جوامع انسانی نیست، می توان سیاست ها را اصلاح نمود. مثلا در آمریکا، سازمان های مسیحی بدون استفاده از کاربرد خشونت و خونریزی، مردم را نسبت به تصویب قریب الوقوع قانونی آگاه می سازند تا به آن رای مثبت ندهند.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ