آیا پاپانوئل یک شخصیت تاریخی بود؟

image_pdfimage_print
آیا پاپانوئل یک شخصیت تاریخی بود؟
آیا پاپانوئل یک شخصیت تاریخی بود؟

بسیاری کنجکاو هستند تا بدانند آیا پاپانوئل، شخصیت واقعی است یا خیالی! در فیلم ها، داستان ها، کارت های کریسمس و یا در جشن ها، پاپا نوئل، پیرمرد چاقی است با ریش سفید بلند و لباس قرمز که در روز کریسمس یا شب قبل از آن هدایایی برای کودکان می آورد.

مثلا کودکان جوراب های خود را در بالای تخت خواب شان آویزان می کنند، تا پاپانوئل هدیه ها را در جوراب ها بگذارد. یا کودکان با خواندن یا تماشای فیلم ها، تصور می کنند بابانوئل از بخاری دیواری وارد خانه می شود. خیال پردازی دیگر آن است که خانه پاپانوئل و کارخانه اسباب بازی اش در قطب شمال قرار دارد، چون آن منطقه همیشه سرد و برفی است. هم چنین پاپانوئل همراه با هدایا با سورتمه اش که چند گوزن آن را می کشند، به تمام شهرهای کشورهای مسیحی می رود. جالب است که سورتمه قادر به پرواز است…

اگرچه با مرور این اعتقادات، شکی باقی نمی ماند که پاپانوئل صرفا یک شخصیت خیالی است. اما شواهد و گزارش های تاریخی ثابت می کنند که پاپانوئل از شخصیت واقعی برخوردار بوده است.

در قرن چهارم میلادی، اسقفی در ترکیه زندگی می کرد به نام “نیکلاس”. او از اهالی بیزانس در منطقه آناتولی (ترکیه کنونی) بوده است. نیکولاس ثروتمند بود، زیرا والدینش بعد از مرگ، ثروت زیادی برای او به جای گذاشتند.

طبق گزارش ها، او اسقف بسیار مهربانی بود که اشتیاق زیادی برای کمک به فقرا وبینوایان داشت. نیکلاس به طور مخفیانه هدایایش را به نیازمندان اهداء می کرد. نیکوکاری نیکولاس زبانزد مردم شد، به طوری که امروزه کارهایش جزء سنت و رسوم کریسمس شد. روایات غیر موثق زیادی درباره نیکوکاری نیکلاس وجود دارد که نمی توان صحت یا نادرستی آن ها را تایید کرد.

یکی از معروف ترین روایت ها در مورد گذاشتن هدیه در جوراب ها است. این داستان شرح می دهد که مرد فقیری، سه دختر داشت. او آنقدر فقیر بود که استطاعت تهیه جهیزیه را نداشت. یک شب مرد بعد از شستن جوراب هایش، آن ها را در بالای بخاری دیواری (شومینه) آویزان می کند تا خشک شوند. نیکلاس که از وضعیت آن مرد باخبر بود، مخفیانه به خانه او می رود. زمانی که اعضای خانواده درخواب بودند، یک کیسه پر از طلا را در داخل یکی از جوراب ها می گذارد. در نتیجه، دختر اول ازدواج می کند.

مدتی بعد، همین اتفاق دوباره تکرار می شود و مرد فقیر کیسه طلا را در جورابش که در بالای شومینه آویزان بود، می بیند. دختر دوم نیز به خانه بخت می رود.

مرد می خواست بداند که چه کسی کیسه های طلا را هدیه داده است. بنابراین هر شب جورابش را در بالای شومینه آویزان می کند، تا این که یک شب، با حیرت و شگفتی مشاهده می کند که اسقف کلیسای شان، کیسه طلا را در داخل جوراب می گذارد! وقتی نیکلاس فهمید که مرد او را دیده است، از او خواست که به کسی چیزی نگوید. اما خبر همه جا پخش شد.

طبق این روایت، از آن به بعد، هر گاه مردم مخفیانه و غیرمنتظره هدایایی را دریافت می کردند، تصور می کردند که از جانب نیکلاس اهداء شده است. در روایت دیگر، ادعا شده که یک کشتی در سواحل ترکیه، گرفتار طوفان می شود و چیزی نمانده بود که غرق شود. اما با دعای نیکلاس، طوفان سهمگین فروکش می کند و ملوانان نجات می یابند. کشتی به سلامت به بندر می رسد.

طبق روایات، او تبعید گردید و سپس به زندان انداخته شد و مورد شکنجه قرار گرفت. تاریخ مرگ نیکلاس روشن نیست. اما تاریخ تبعید، دسامبر سال ۳۴۵ یا ۳۵۲ ذکر شده. او آنقدر مهربان و نیکوکار بود که پس از مرگ به “نیکلاس مقدس” (نیکلاس قدیس) معروف شد.
در سال ۱۰۸۷۷ استخوان های نیکلاس توسط چند تاجر ایتالیایی ربوده شد. امروزه استخوان های نیکلاس در کلیسایی در شهر بندری “باری” در جنوب ایتالیا نگه داری می شود.

پاپانوئل یا سانتا کلاوس برای اولین بار در سال ۱۸۲۲ در آمریکا و در آثار دکتر “کلمنت کلارک مور” که داستان های کودکان را می نوشت، ظاهر شد. بدین ترتیب، پاپانوئل جایگزین نیکلاس قدیس گردید.

امروزه پاپانوئل در رسانه ها و اینترنت بسیار فعال است. صدای او را می توان در رادیو شنید. تصویر او را در تلویزیون تماشا کرد. حتی کودکان می توانند با تماس تلفنی، هدایای درخواستی را با او درمیان بگذارند. و فراتر از آن، پاپانوئل دارای وب سایت است و با ایمیل به کودکان پاسخ می دهد!

About نویسنده مهران پورپشنگ

View all posts by نویسنده مهران پورپشنگ →

دیدگاهتان را بنویسید