نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
چهارصد سال سکوت به دورانی اطلاق می شود که خداوند میان عهد عتیق و عهد جدید با قوم یهود صحبت نکرد. این دوران از زمانی شروع شد که خداوند به قوم اسرائیل فرمود:”پیش از فرا رسیدن روز بزرگ و هولناک داوری خداوند، من رسولی شبیه ایلیای نبی برای شما می فرستم. او دل های پدران و فرزندان را دوباره به هم نزدیک خواهد کرد و این باعث خواهد شد که من سرزمین شما را ویران نکنم” (ملاکی فصل ۴ آیات ۵- ۶).
دوران سکوت زمانی خاتمه یافت که یحیی تعمید دهنده ظهور کرد و راه را برای عیسی (مسیح موعود) هموار ساخت. یحیی به عنوان نبی ظاهر شد و مردم را به توبه فرا خواند. هشدار ملاکی نبی در حدود سال ۴۳۰ قبل از میلاد بود. در آن زمان، یهودیان پس از گذراندن تبعید بابل، به اسرائیل بازگشتند. معبد و حصار اورشلیم بازسازی شدند.
با این توصیف در طی این دوران، اسرائیل همواره مورد تهاجم اقوام و مذاهب مختلف بود. در سال ۳۳۳ قبل از میلاد، اسرائیل از یونانی ها شکست خوردند. ده سال بعد از مصری ها متحمل شکست شدند.
سرانجام قوم اسرائیل توسط رومی ها استثمار شد. یهودیان در انتظار آمدن مسیح موعود را به عنوان یک نجات دهنده سیاسی بودند. در این مدت، یهودیان خارج از وطن، زبان و فرهنگ یونانی را پذیرفتند. به عنوان مثال، عهد عتیق به زبان یونانی ترجمه گردید.
معبد اورشلیم که توسط سلیمان احداث شده بود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد در حمله لشکر نبوکدنصر ویران گردید. در سال ۵۳۷ قبل از میلاد، یهودیان پس از بازگشت از تبعید، دوباره معبد را مرمت کردند و در سال ۵۱۶ قبل از میلاد ساختمان آن تکمیل گردید (عزرا فصل ۶ آیات ۱۳- ۱۵).
اما در سال ۱۶۸ قبل از میلاد، رومی ها معبد را غارت نمودند و در آن قربانی هایی برای بت “زئوس” انجام شد. تا این که یهودیان به رهبری مکابیوس، معبد را پاکسازی کردند. اما در سال ۴۳ قبل از میلاد دوباره اشیاء گرانبها معبد توسط رومی ها غارت شد. از سوی دیگر، هیرودیس در سال ۳۷ قبل از میلاد اورشلیم را تصرف کرد که بخش هایی از معبد به آتش کشیده شد.
با این توصیف، هیرودیس در سال ۲۰ یا ۱۹ میلادی، بازسازی معبد را شروع نمود، اما کار را به آهستگی ادامه داد. احداث معبد تا سال ۶۴ میلادی به طول انجامید. اما در هفتاد میلادی، معبد دوباره توسط رومی ها ویران گردید و تا امروز ساختمان آن مرمت و بازسازی نشده است.
جالب تر آن که در لحظه مرگ مسیح بر روی صلیب، پرده جایگاه مقدس معبد دو پاره شد (متی فصل ۲۷ آیه ۵۱). بدین ترتیب، مانع بین خدا و انسان از میان رفت. اکنون مردم بدون نیاز به معبد می توانند به خدا نزدیک شوند (عبرانیان فصل ۹ آیات ۱- ۱۴، فصل ۱۰ آیات ۱۹- ۲۲). معبد فقط در دوران عهد عتیق کارایی داشت.
اتفاقات پی در پی که منجر به تخریب و ویرانی معبد گردید، به پیدایش کنیسه ها در قرون قبل از میلاد مسیح انجامید. در همین کنیسه ها بود که پولس در شهری که در طول سفرهای بشارتی به آن وارد می شد، انجیل را موعظه می کرد. در واقع کنیسه ها محل تبلیغ کلیسای اولیه بودند.
در طی سال های ۲۶۵- ۵۷ قبل از میلاد، رومی ها از اقیانوس اطلس تا رود فرات (مرز امپراطوری پارس) و بخش هایی از قاره آفریقا به تصرف درآوردند و بدین ترتیب امپرطوری روم شکل گرفت. این امپراطوری منجر به اتحاد سیاسی گردید و همه ساکنان تحت یک سیستم قضایی قرار گرفتند. واقعیت آن است که هیچ کدام از امپراطوری های کهن و حتی اسکندر، موفق نشده بودند موجب یکپارچگی جامعه در قالب یک سازمان سیاسی گردد.
رومی ها، شبکه جاده ها طولانی و سنگفرش در سراسر امپراطوری احداث کردند. این جاده ها تا قرن ها مورد استفاده قرار می گرفت. با مطالعه سفرهای پولس درمی یابیم که او از این جاده ها برای رسیدن به شهرهای مورد نظرش استفاده می کرد. در واقع توسعه این جاده، به گسترش انجیل و تاسیس کلیسا بسیار یاری رساند.
دولت روم، دزدان دریایی را سرکوب نمود و امنیت شهرها و جاده ها را تامین کرد. پیروزی های نظامی رومی ها، باعث فروپاشی اعتقادات آیین های بت پرستی شد، زیرا بت پرستان می دیدند که خدایان آنان قادر به رهایی شان از دست رومی ها نبوده اند. رومی ها می کوشیدند آیین جدیدی جایگزین اعتقادات بت پرستی کنند، مثلا آیین پرستش امپراطور در قرن اول میلادی شکل گرفت. بسیاری از کسانی که از امپراطور روم راضی نبودند، به مسیحیت که پیام محبت و آرامش را تبلیغ می کرد، گرویدند.
از سوی دیگر، زبان یونانی، زبان رایج و بین المللی در مستعمرات امپراطوری محسوب می گردید (همان طور که انگلیسی، زبان بین المللی امروز است). در نتیجه زبان یونانی، پیام انجیل را برای همگان قابل فهم نمود. فلسفه یونان نیز با ریشه کن کردن اعتقادات بت پرستان، زمینه ساز ظهور مسیحیت گردید. مردم خیلی زود متوجه شدند که اعتقادات بت پرستان تا چه حد غیرمنطقی است. با این توصیف، فلسفه نیز نیاز روحانی آنان را برآورده نمی کرد.
ورشکستگی فلسفه ها با ظهور مسیحیت، ذهن انسان ها را به امور روحانی سوق داد.
پولس به برهه ای از تاریخ اشاره کرد که خدا همه امور را برای ظهور مسیح مهیا ساخت:” اما خدا در زمان معین، عیسی را فرستاد تا به عنوان یهودی از یک زن بدنیا بیاید” ( غلاطیان فصل ۴ آیه ۴). مرقس نیز اشاره کرد که آمدن مسیح هنگامی تحقق یافت که همه چیز بر روی زمین آماده شده بود (مرقس فصل ۱ آیه ۱۵).
با بررسی رویدادهای تاریخی پیش از ظهور مسیح، دریافتیم که گفتار مرقس و پولس کاملا درست و صحیح است، زیرا نه تنها قوم یهود بلکه یونانی ها و رومی ها نیز در آماده سازی اوضاع و شرایط برای ظهور مسیحیت سهیم بوده اند.