نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
تا چند سال قبل مخالفان وجود خدا، مدعی بودند که عالم هستی در اثر شانس و تصادف پدید آمده است. اما امروزه نگرش دیگری دارند. آنان معتقدند که “طراح هوشمند” جهان را خلق کرده است. دلایل آن ها چنین است:
یک. امروزه همه دانشمندان اعتقاد راسخ دارند که عالم هستی دارای آغاز بوده است.
به عنوان مثال، هاوکینگ در کتابش تحت عنوان “تاریخ زمان” فصل هشتم صفحه ۱۲۷ (نسخه انگلیسی) می گوید:”اگر الگوی بیگ بنگ به عنوان آغاز عالم هستی درست باشد، وضعیت اولیه عالم هستی باید به گونه ای دقیق انتخاب شده باشد. توجیه این امر که چرا عالم هستی درست به این شکل آغاز شده، بسیار دشوار است، مگر این که آن را به خدایی نسبت دهیم که قصد داشت موجوداتی هم چون ما بیافریند”.
پل دیویس، پروفسور و استاد دانشگاه اورگن چنین اظهار نظر کرد:”اکنون کیهان شناسان معتقدند که عالم هستی آغازی داشته است”. به عبارت دیگر، آن ها معتقدند که عالم هستی از نقطه ای در گذشته به وجود آمده است.
دوم. علم ثابت کرده که پدیده ها همگی پیچیده هستند و به دقت طراحی شده اند. مثلا اگر خورشید به زمین نزدیک تر یا دورتر بود، چه تاثیری بر زندگی موجودات زنده داشت؟ آیا فاصله زمین تا خورشید، از قبل طراحی و تنظیم نشده بود؟
طراحی شامل این موارد است:
الف. طرحی هدفمند که بر اساس نگرش هوشمندانه شخص طراح یا گروه طراحان می باشد.
ب. تمام مراحل طراحی و ساخت پروژه هوشمندانه، بر اساس عقل (خلاقیت)، تدبیر (نظیر محاسبات پیچیده و بررسی جوانب مختلف) و تجربه ساخته می شود.
مطابق نگرش نظریه تکامل، میلیاردها سال قبل “گرد و غبار” عامل پیدایش عالم هستی بوده است. این در حالی است که همه می دانند که گرد و غبار قادر به اندیشه و طراحی هوشمند نیست. بنابراین چگونه هوش، تفکر و عواطف در انسان پدید آمد؟
سوم. طبیعت دارای قوانین است، نظیر قانون گرانش (جاذبه)، قانون فشار… اگر طراح هوشمند وجود ندارد، چگونه قوانین طبیعت مانند قانون جاذبه، که مورد تایید علم است، پدید آمدند؟ چرا اجسام باید تابع قوانین طبیعت باشند؟
مخالفان وجود خدا در مباحثات، مقالات و کتاب های شان مدعی اند که علم نمی تواند خدا و معجزه را اثبات نماید. این در حالی است که وقتی کتاب های درسی یا علوم پایه را مطالعه می کنید، درمی یابید که علم دارای محدودیت هایی است. در این کتاب ها مثال هایی ذکر شده، که برخی از آن ها را نقل قول می کنم:
اگر کسی حداقل آشنایی با علم را داشته باشد، باید بداند که روش علمی تنها برای امور قابل اندازه گیری و مادی سودمند است. هیچکس سه متر محبت یا پنج کیلو عدالت را ندیده است. اما احمقانه است که واقعی بودن آن ها را انکار کنیم. چیزی می تواند از طریق علمی ثابت شود، که قابل تکرار باشد. مثلا نمی توان آغاز عالم هستی یا ترور لینکلن را تکرار کرد. این واقعیت که رویدادهای تاریخی را نمی توان با تکرار ثابت کرد، واقعی بودن آن ها را به عنوان یک رویداد نفی نمی کند. هم چنین علم قادر نیست ادعاهای فلاسفه را به اثبات برساند.
در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشته اند، تهیه کرده اند. علم قادر نیست مشاهدات افراد متوفی را پس از مرگ بررسی و تایید کند. علم قادر نیست ذهن و روان انسان را در زیر میکروسکوپ ببیند!
علم نمی تواند اثبات کند که از میان صدها میلیون نفر، فقط آقای “هنری” در مسابقه بخت آزمایی (لاتاری) برنده خواهد شد.
مثال دیگر: ارزیابی هر چیزی بستگی به میزان اطلاعاتی دارد که از آن موضوع مورد نظر داریم. مثلا در اواسط قرن نوزدهم که برق و تلفن وجود نداشت، چند درصد احتمال داشت که ادیسون و گراهام بل موفق شوند؟
علاوه براین، دیدگاه های علمی مرتب تغییر می کنند و فرضیه های معتبر امروز ممکن است فردا از اعتبار ساقط شوند و غلط از آب درآیند. اگر فقط بر مبنای فیزیک یا زیست شناسی نوین، نتیجه گیری کنیم که خدا وجود ندارد، اشتباه کرده ایم. هر چه پیشرفت علم سریع تر باشد، احتمال آن که اعتقادت دانشمندان امروزی مورد تمسخر دانشمندان آینده قرار بگیرند، بیشتر است.
نتیجه
بحث درباره عدم وجود خدا فقط جنبه فلسفی دارد و این مبحث در محدوده علم کاربردی ندارد. به عنوان مثال، فرضیه بیگ بنگ شرح می دهد که انفجاری مهیب، منشاء پدید آمدن زمان و عالم هستی است، در حالی که علم از بیان و اثبات عامل وقوع بیگ بنگ، کاملا عاجز و ناتوان است. علم حتی قادر به مشاهده ذهن و روان انسان نیست.
کسی که ادعا می کند خدایی نیست، باید یقین داشته باشد که اعتقادش درست است. هم چنین باید ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را می داند، زیرا این امکان همیشه هست که خارج از آگاهی و دانش او، خدایی وجود داشته باشد. با توجه به این واقعیت که اکثر مردم معتقدند که فقط بخش کوچکی از دانش عالم هستی را دارا می باشند، احتمال وجود خدا خارج از دانش شخصی بسیار بالا است.