وقتی از واژه ”شریعت“ در کتاب مقدّس استفاده میشود معمولا اشاره به شریعت یهود دارد.
بخش اصلی شریعت یهود بر اساس ده فرمان قرار گرفته است که خداوند آنها را بر روی دو لوح سنگی به نگارش در آورده و سپس به موسی سپرد تا به یهودیان بدهد (خروج ۲۰: ۱-۱۷؛ ۳۱: ۱۸). خداوند به انضمام ده فرمان، احکام بسیار دیگری را برای قوم یهود به موسی سپرد، این احکام در کتابهای خروج، لاویان، اعداد و تثنیه به نگارش در آمده است. تمامی این احکام در مجموع، شریعت نامیده میشوند. گاهی اوقات پنج کتاب اول عهد قدیم نیز شریعت یا شریعت موسی خوانده میشود.
یهودیان معتقد هستند در صورتیکه آنها این احکام و فرامین را کاملا به انجام برسانند، بدین وسیله صاحب نجات خواهند شد. گرچه عهد جدید تعلیم میدهد و تجربه انسانی نیز این امر را تایید میکند که هیچ انسانی قادر نیست که در تمام مدت از شریعت بطور کامل اطاعت کرده و یا آنرا به انجام برساند (غلاطیان ۳: ۱۰-۱۱؛ یعقوب ۲: ۱۰). بدینسان هیچکس نمیتواند بوسیله شریعت عادل شمرده شود و یا نجات را حاصل کند (غلاطیان ۲: ۱۵-۱۶). شریعت نه تنها سبب نجات انسان نمیشود؛ بلکه انسان را نیز محکوم میکند. در واقع مسیح آمد تا مردان و زنان را از اسارت شریعت آزاد ساخته و طریق حقیقی نجات را که همانا خود اوست به آنها نشان دهد (رومیان ۸: ۱-۴).
مسیح برای تحقق شریعت آمد (متی ۵: ۷). خود او کاملا از شریعت اطاعت کرد. مسیح نه تنها با اطاعت از شریعت، بلکه به طریقی دیگر نیز آنرا تحقق بخشید. شریعت مجازات مرگ را برای گناه در نظر میگیرد؛ شریعت جمیع انسانها را محکوم به مرگ میکند، زیرا همه گناهکار هستند (رومیان ۳: ۱۰-۱۲). از اینرو مسیح آمد تا بجای ما و برای گناهان ما بمیرد. بدین منوال او حکم شریعت برای مجازات مرگ را به تحقق رساند. زیرا شریعت بواسطه مرگ مسیح دیگر بیش از این نمیتواند آنانی را محکوم کند که ایمان خود را بر مسیح قرار دادهاند. ما از طریق ایمان بر مسیح از مجازات شریعت که همانا مرگ ابدی بود نجات یافتیم.
علیرغم هر آنچه که در بالا گفته شد، تصریح این نکته اهمیت دارد که خود شریعت بد یا ناقص نیست. در واقع کامل و تمام عیار نیز بود؛ این هدیه فیض خداوند به قوم عهد قدیم او بود. این بدین منظور بود تا به آنها نشان دهد که زندگی خود را چگونه سپری کنند تا سبب خشنودی خداوند شوند، و بدین وسیله خداوند این امکان را برای آنها فراهم بسازد تا از برکات او برخوردار شوند (لاویان ۲۶: ۳-۱۳). و اقلیت اندکی از یهودیان عهد قدیم طالب پیروی از احکام خداوند بودند. متاسفانه اغلب یهودیان چنین نبودند؛ آنها در مقابل خداوند دست به طغیان برداشته و از اطاعت خداوند امتناع کردند. بدینسان داوری او بر ایشان کاملا منصفانه بود.
مسیحیان امروزی نیازی به پیروی از مراسم یا قربانیهای احکام عهد قدیم ندارند، اما ضرورت دارد که آنها از احکام اخلاقی خداوند و بالاتر از همه از دو قانون اعظم محبت پیروی کنند (لاویان ۱۹: ۱۸؛ تثنیه ۶: ۵؛ مرقس ۱۲: ۳۰-۳۱). اما حتی اطاعت از این احکام نیز سبب تضمین حیات ابدی ما نمیشود؛ صرفا ایمان به مسیح سبب نجات خواهد شد.
بخش اصلی شریعت یهود بر اساس ده فرمان قرار گرفته است که خداوند آنها را بر روی دو لوح سنگی به نگارش در آورده و سپس به موسی سپرد تا به یهودیان بدهد (خروج ۲۰: ۱-۱۷؛ ۳۱: ۱۸). خداوند به انضمام ده فرمان، احکام بسیار دیگری را برای قوم یهود به موسی سپرد، این احکام در کتابهای خروج، لاویان، اعداد و تثنیه به نگارش در آمده است. تمامی این احکام در مجموع، شریعت نامیده میشوند. گاهی اوقات پنج کتاب اول عهد قدیم نیز شریعت یا شریعت موسی خوانده میشود.
یهودیان معتقد هستند در صورتیکه آنها این احکام و فرامین را کاملا به انجام برسانند، بدین وسیله صاحب نجات خواهند شد. گرچه عهد جدید تعلیم میدهد و تجربه انسانی نیز این امر را تایید میکند که هیچ انسانی قادر نیست که در تمام مدت از شریعت بطور کامل اطاعت کرده و یا آنرا به انجام برساند (غلاطیان ۳: ۱۰-۱۱؛ یعقوب ۲: ۱۰). بدینسان هیچکس نمیتواند بوسیله شریعت عادل شمرده شود و یا نجات را حاصل کند (غلاطیان ۲: ۱۵-۱۶). شریعت نه تنها سبب نجات انسان نمیشود؛ بلکه انسان را نیز محکوم میکند. در واقع مسیح آمد تا مردان و زنان را از اسارت شریعت آزاد ساخته و طریق حقیقی نجات را که همانا خود اوست به آنها نشان دهد (رومیان ۸: ۱-۴).
مسیح برای تحقق شریعت آمد (متی ۵: ۷). خود او کاملا از شریعت اطاعت کرد. مسیح نه تنها با اطاعت از شریعت، بلکه به طریقی دیگر نیز آنرا تحقق بخشید. شریعت مجازات مرگ را برای گناه در نظر میگیرد؛ شریعت جمیع انسانها را محکوم به مرگ میکند، زیرا همه گناهکار هستند (رومیان ۳: ۱۰-۱۲). از اینرو مسیح آمد تا بجای ما و برای گناهان ما بمیرد. بدین منوال او حکم شریعت برای مجازات مرگ را به تحقق رساند. زیرا شریعت بواسطه مرگ مسیح دیگر بیش از این نمیتواند آنانی را محکوم کند که ایمان خود را بر مسیح قرار دادهاند. ما از طریق ایمان بر مسیح از مجازات شریعت که همانا مرگ ابدی بود نجات یافتیم.
علیرغم هر آنچه که در بالا گفته شد، تصریح این نکته اهمیت دارد که خود شریعت بد یا ناقص نیست. در واقع کامل و تمام عیار نیز بود؛ این هدیه فیض خداوند به قوم عهد قدیم او بود. این بدین منظور بود تا به آنها نشان دهد که زندگی خود را چگونه سپری کنند تا سبب خشنودی خداوند شوند، و بدین وسیله خداوند این امکان را برای آنها فراهم بسازد تا از برکات او برخوردار شوند (لاویان ۲۶: ۳-۱۳). و اقلیت اندکی از یهودیان عهد قدیم طالب پیروی از احکام خداوند بودند. متاسفانه اغلب یهودیان چنین نبودند؛ آنها در مقابل خداوند دست به طغیان برداشته و از اطاعت خداوند امتناع کردند. بدینسان داوری او بر ایشان کاملا منصفانه بود.
مسیحیان امروزی نیازی به پیروی از مراسم یا قربانیهای احکام عهد قدیم ندارند، اما ضرورت دارد که آنها از احکام اخلاقی خداوند و بالاتر از همه از دو قانون اعظم محبت پیروی کنند (لاویان ۱۹: ۱۸؛ تثنیه ۶: ۵؛ مرقس ۱۲: ۳۰-۳۱). اما حتی اطاعت از این احکام نیز سبب تضمین حیات ابدی ما نمیشود؛ صرفا ایمان به مسیح سبب نجات خواهد شد.