قسمت دوم
این شرح اولین گناه انسان برای ما بینهایت مهم است، زیرا بوسیلۀ آن میتوانیم به وضع و حالت انسان کنونی پیببریم. مردم جهان مانند آدم و حوا در ابتدای آفرینش، عفیف و مقدس نیستند. برای درک این حقیقت نیازی نداریم دیگران را نگاه کنیم بلکه فقط کافی است به قلوب خود بنگریم. آیا اغلب آنچه را که میدانیم نادرست است انجام نمیدهیم؟ اظهار میداریم که دروغگوئی صحیح نیست ولی خودمان کلمات نادرست میگوئیم. بخوبی میدانیم محبت از نفرت برتر است، ولی چه بسا از دیگران نفرت داریم. چرا این کارها را میکنیم؟ زیرا ماهیت و ذات گناهآلود را از والدین خود به ارث بردهایم و مانند آنها نه مایل هستیم و نه قدرت داریم که میل و ارادۀ خدا را بطور کامل انجام دهیم.
هنگامی که طفلی در جهان متولد میشود به ظاهر پاک و بیگناه است، ولی بزودی شرارت در او ظاهر میشود. همانطوریکه داود دربارۀ خود فرمود: “اینک در معصیت سرشته شدم و مادرم در گناه به من آبستن گردید” (مزمور۵۱: ۵). همه مجبوریم تصدیق کنیم که تمامی بنینوع بشر گناهکارند و باید با کلام خدا موافقت کنیم که میفرماید: “دل از همه چیز فریبندهتر است و بسیار مریض است کیست که آنرا بداند” (ارمیاء ۱۷: ۹). برای همین بود که عیسی فرمود: “آنچه از آدم بیرون آید، آنست که انسان را ناپاک میسازد، زیرا که از درون دل انسان صادر میشود، خیالات بد و زنا و فسق و قتل و دزدی و طمع و خباثت و مکر و شهوتپرستی و چشم بد و کفر و غرور و جهالت. تمامی این چیزهای بد از درون صادر میگردد و آدم را ناپاک میگرداند” (مرقس ۷: ۲۰- ۲۳). خدا که قلوب تمامی بنیبشر را بخوبی میداند فرموده است: “کسی عادل نیست، یکی هم نی” (رومیان ۳: ۱۰). با وجود این، فقط یک شخص مستثنی است که از انسان بزرگتر و بالاتر میباشد و او عیسی مسیح است.
پس حالت و وضع انسان بسیار تأسفآور است! چون در نتیجۀ نافرمانی، رابطۀ خود را با خدا قطع کرده و مانند گوسفند گمشدهای است که در بیابان لمیزرع و خشک نزدیک به مرگ میباشد (اشعیاء ۵۳: ۶). چون دیگر با خدا رابطه ندارد، دشمن خدا و اسیر گناه و شیطان شده است (رومیان ۶: ۱۷). چون دیگر نمیتواند در راههای مقدس خدا قدم بزند در واقع در خطا و گناه مرده است (افسسیان ۲: ۱). همانطوری که خدا به آدم فرموده بود نتیجۀ گناه مرگ است، هم مرگ روحانی و هم مرگ جسمانی.
پایان
منبع: از کتاب مسیحیت چیست؟