در ضمن خیلی مهم است که تشخیص بدهیم در سال ۷۰ میلادی، رومیان اورشلیم را تصرف و بیشتر آنرا ویران کردند و مردم آنجا را کشتند. تمام شهرهای آن کاملا سوختند. ما نباید تعجب کنیم اگر بیشتر شواهد وجود عیسی مسیح از بین رفته باشد. خیلی از شاهدین عینی عیسی کشته شدند. این حقایق احتمالا تعداد شاهدان عینی و زنده عیسی را محدود کرد.
با توجه به اینکه خدمت عیسی مسیح نسبتا محدود به قسمت کوچکی از امپراطوری رم بود، با این وصف مقدار قابل توجهی از اطلاعات درباره مسیح از منابع تاریخی دنیوی هستند. بعضی از این منابع مهم تاریخی عبارتند از:
ناریخ نویس قرن اول رومی بنام تاکیتوس که یکی از دقیق ترین تاریخ نویسان بسیار قدیمی دنیا بحساب می آید، به “مسیحیان” خرافاتی اشاره می کند (از کریستوس که همان لغت لاتین برای مسیح هست گرفته شده)، که او یعنی مسیح در زمان حکومت طیبریوس بدست پنطیوس پیلاطس عذاب کشید. سوتونیوس، منشی اعظم امپراطور هادرین نوشت که مردی بنام کروستوس (یا مسیح) در قرن اول زندگی می کرد. (Annals 15.44)
فلاویوس جزفوس معروفترین تاریخ نویس یهودی است. او در در آثار تاریخیش به “یعقوب، برادر عیسایی اشاره می کند که معروف به مسیح بود.” آیه ای بحث بر انگیز وجود دارد (۱۸ : ۳) که می گوید، “اکنون در همین زمان عیسی، یک مرد حکیم، اگر بتوان قانونا به او مرد خطاب کرد. زیرا او کسی بود که کارهای تعجب آور و خارق العاده انجام می داد……او مسیح بود……او روز سوم دوباره زنده به آنها ظاهر شد، چنانکه این پیامبران خدا این و هزاران چیز عجیب دیگر را درباره اش پیشگویی کرده بودند. یکی از این نوشته ها می گوید، “در اینوقت مرد حکیمی بود بنام عیسی.” اعمال او نیکو بود و از نظر اخلاقی بسیار نیکو و پسندیده بود. و خیلی از یهودیان و از ملتهای دیگر شاگرد او شدند. پیلاطس او را محکوم به مصلوب شدن کرد تا بمیرد. اما آنهایی که شاگردان او شدند، از ایمان به او برنگشتند. آنها گزارش دادند که او سه روز بعد از مصلوب شدنش بر آنها ظاهر شد، و او زنده است، به همین منوال او احتمالا مسیح است که انبیا در مورد او چیزهای عجیبی گفته بودند.”
جولیوس افریکانوس، در بحثی از قول تالوس تاریخ نویس درباره تاریک شدن بعد از مصلوب شدن مسیح صحبت می کند. (نوشته های موجود، ۱۸)
پلینی جوان، در نامه های ۱۰: ۹۶ عادات پرستشی مسیحیان اولیه را ثبت می کند و می گوید که مسیحیان عیسی را بعنوان خدا پرستش می کنند و خیلی رقتار اخلاقی خوبی داشتند. او در ضمن به جشن محبت و شام خداوند اشاره می کند.
تلمود بابلی (سنهدرین ۴۳الف) مصلوب شدن عیسی را در غروب فصح و اتهام بر علیه او را برای جادوگری و تشویق یهودیان به برگشتگی از دین، تایید می کند.
لوسین از ساموساتا یک نویسنده یونانی قرن دوم بود که اعتراف کرد عیسی بوسیله مسیحیان پرستیده می شد، تعالیم جدید آورد، و بخاطر آنها مصلوب شد. او گفت که تعالیم عیسی شامل برادری بین ایمانداران بود و انکار خدایان دیگر و برگشتن از آنها از اهمیت بسیاری برخوردار بود. مسیحیان بر اساس قوانین عیسی زندگی می کردند، خود را صاحب حیات ابدی می دانستند، و با این مشخص می شدند که از مرگ نمی ترسیدند، بطور داوطلبانه با خدا رازگاهان داشتند، و به مال دنیا اهمیت زیادی نمی دادند.
مارا بار سراپیون می گوید که عیسی مردی حکیم و نیکو بود، خیلی ها او را پادشاه اسرائیل می دانستند، بوسیله یهودیان کشته شد، و در تعالیم پیروانش زنده است.
در عین حال ما نوشته هایی داریم مثل انجیل حقیقت، نوشته های یوحنا، انجیل توما، نوشته های بلند بالا در باره قیام و غیره.
در واقع ما تقریبا می توانیم انجیل را از روی منابع غیر مسیحی قرون اولیه دروباره نویسی کنیم: عیسی مسشح خوانده می شد (جزفوس)، کارهای مافوق طبیعی می کرد، برای قوم اسراییل تعالیم جدید آورد، در روز فصح برای آنه
شواهد بیشماری برای وجود عیسی مسیح وجود دارد، هم در تاریخ کتاب مقدسی و هم در تاریخ دنیوی. بزرگترین دلیل اینکه عیسی مسیح وجود دارد این است که هزاران مسیحی در قرن اول میلادی منجمله حواریون حاضر بودند زندگیشان را بعنوان شهید برای عیسی مسیح بدهند. مردم حاضرند برای چیزی بمیرند که باور دارند حقیقت است، اما هیچکس برای دروغ حاضر نیست بمیرد.
منبع:تلگرام بشارت