مخالفان مسیحیت معتقدند که مسیح بر صلیب نمرده است. یکی از نظریات آنان چنین ادعایی را مطرح می سازد که مسیح بر روی صلیب دچار ضعف و بیهوشی شد، ولی هنگامی که او را در قبر نمناک و خنک گذاشتند، بهوش آمد و گریخت. آیا چنین ادعایی را می توان باور کرد؟
یک. یوحنا گزارش داد که رهبران مذهبی یهود نمی خواستند جسدها تا روز شنبه (روز سبت) بالای صلیب بماند. بنابراین از پیلاطس خواهش کردند که دستور بدهد ساق پاهای مصلوب شدگان را بشکنند تا زودتر بمیرند. شکستن ساق پاهای مصلوب شده گان یک رسم رومی بود. پس سربازان ساق پاهای دو دزد را که با عیسی اعدام شده بودند، شکستند. ولی وقتی به عیسی رسیدند، دیدند که مرده است. پس ساق پای او را نشکستند. با این توصیف، یکی از سربازان نیزه خود را به پهلوی عیسی فرو کرد که خون و آب بیرون آمد (یوحنا فصل ۱۹ آیات ۳۱- ۳۴).
دلیل شکستن پاهای مصلوب شدگان آن بود که وقتی بدن به علت خونریزی، دچار ضعف می شد، محکوم در اثر خفگی جان می داد. اما اگر او می توانست با فشار بر پاهایش، خود را بالا بکشد، قادر بود تا نفس بکشد. شکستن پاها به مرگ محکوم سرعت می بخشید.
افسر رومی که شاهد اعدام های زیادی بوده، فهمید که مسیح مرده است، با این وجود با نیزه خود، پهلوی عیسی را شکافت. بنابراین شکی باقی نمی ماند که عیسی مرده بود.
دوم. عیسی بیش از شش ساعت بر روی صلیب بود و خون زیادی از دست داده بود. جراحت مسیح شدید بود: دست ها و پاهایش بر صلیب میخکوب شده بود، بر روی سرش تاج خار وجود داشت، قبل از مصلوب شدن، شلاق خورده بود. همان طور که ذکر شد ضعف و بیهوشی سبب خفگی محکوم شده و به مرگ منجر می گردید.
سوم. مرقس گزارش می دهد پیلاطس باور نکرد که عیسی به این زودی فوت کرده باشد، افسر مسئول اعدام را احضار کرد و موضوع را از او پرسید. وقتی آن افسر مرگ عیسی را تایید کرد، پیلاطس اجازه داد یوسف رامه ای جسد را به قبر ببرد (مرقس فصل ۱۵ آیات ۴۴- ۴۵).
چهارم. یوحنا شاهد بود که بعد از فرو کردن نیزه در پهلوی عیسی، خون و آب جاری گردید. یک دانشجوی رشته پزشکی به خوبی می داند که جاری شدن خون و آب از جسد به معنای ترکیدن قلب است.
پنجم. جسد عیسی را در کفن پیچیدند و در قبر گذاشتند (یوحنا فصل ۱۹ آیات ۴۰- ۴۱).
سنگ بزرگی را جلو دهانه قبر غلطانیدند (متی فصل ۲۷ آیه ۶۰).
رهبران مذهبی یهود، محافظینی را در اطراف قبر گماردند (متی فصل ۲۷ آیات ۶۲- ۶۵).
سنگ جلو قبر را مهر و موم کردند تا کسی جسد را ندزدد (متی فصل ۲۷ آیه ۶۶).
ششم. فرض کنیم عیسی بیهوش بود. اگر در قبر بهوش می آمد، به آب، غذا و دارو و کمک های پزشکی دسترسی نداشت. چگونه می توانست در حالت ضعف و جراحت شدید، سنگ سنگین را غلطانیده، سپس از میان نگهبانان مسلح عبور کرده و بگریزد؟
هفتم. برای یوسف رامه ای (شخصی که جسد عیسی را در مقبره خود گذاشت)، یوحنا، زنان در کنار صلیب، رهبران مذهبی یهود، سربازانی که میخ ها را از دست و پاهای عیسی بیرون کشیدند و مامور اعدام که به پیلاطس اطمینان داد مسیح مرده است، شک و تردیدی وجود نداشت، که مسیح زنده نیست.
هشتم. در دوران باستان، یهودیان پنجاه کیلوگرم کفن را به همراه عطریاتی که بوی تند و تیزشان مشام را آزار می داد، به دور جسد می پیچیدند. گویی با طناب دست ها و بدن را بسته اند. چگونه عیسی می توانست با ضعف ناشی از خونریزی و جراحت شدید، خود را از این کفن سنگین برهاند؟
نهم. طبق شواهد تاریخی یهودیان، مدخل آرامگاه ها با سنگ پوشانده می شد تا جسد از گزند حیوانات یا دستبرد سارقان در امان بماند. روایت های تاریخی نظیر تلمود گزارش می دهند که سنگ آنقدر سنگین بود که سارقان نمی توانستند آن را به آسانی جا به جا کنند. عیسی با بدن مجروح که خون زیادی را از دست داده بود، چگونه می توانست سنگ سنگین را بغلطاند؟
دهم. نماینده دولت روم، سنگ قبر را مهر و موم کرد. مورخان قرن اول میلادی نوشته اند که طناب یا نخی را به دور آنچه می خواستند مهر و موم کنند، قرار داده و دو سوی آن را با گل می چسباندند. این کار برای آن بود تا نگهبانان با شاگردان مسیح تبانی نکنند. اگر این مهر و موم شکسته می شد، نگهبانان دستگیر شده و به دادگاه احضار می شدند. تاکنون هیچ گونه سند و مدرکی که ثابت کند نگهبانان قبر مسیح در دادگاه محاکمه شده اند، یافت نشده است.
یازدهم. طبق قوانین نظامی رومی ها که از قرن اول میلادی به جا مانده، اگر نگهبانان در وظیفه خود کوتاهی می کردند نظیر خوابیدن در محل نگهبانی، ترک پست، همکاری با سارقان، شکستن مهر و موم، مجازات آنان اعدام بود.
دوازدهم. شاگردان مسیح بزدل و ترسو بودند. بعد از دستگیری عیسی، همگی گریختند (مرقس فصل ۱۴ آیه ۵۰). حتی پطرس انکار کرد که شاگرد مسیح است (یوحنا فصل ۱۸ آیات ۲۵- ۲۷). چگونه می توان باور کرد که این شاگردان ترسو، موفق شدند سربازان رومی را متقاعد سازند تا اجازه دهند مهر و موم دولت روم را شکسته و جسد را از مقبره خارج نمایند؟
سیزدهم. فرض کنیم مسیح زنده نشد. پس شاگردان این حقیقت را می دانستند! چرا علی رغم این آگاهی، اجازه دادند تا مخالفان آنان را شکنجه داده و به قتل برسانند؟ اگر شاگردان مسیح به دروغگویی روی آورده بودند، چرا جان خود را به خاطر چیزی که می دانستند دروغ بوده، از دست دادند؟
افراد به خاطر آنچه می دانند درست است جان خود را فدا می کنند (حتی اگر آن عقیده نادرست باشد)، اما هیچکس جان خود را در راه چیزی که خودش هم می داند دروغ است، به خطر نمی اندازد.
باور این نکته برای مردم غیر ممکن است که عده ای بدانند که تبلیغ آن ها دروغ است، اما به خاطر همان ادعای دروغ جان خود را از دست بدهند. به خصوص که می دانیم مسیح پیروانش را به شورش، خشونت و قتل دشمنان مسیحیت تشویق و ترغیب نکرد. طبق روایت تاریخ، یازده شاگرد مسیح، به خاطر ادعاهای شان شهید شدند. یوحنا هم دوران سخت زندان را گذراند.
چهاردهم. قبر خالی مسیح یک حقیقت تاریخی است. امروزه جهانگردان به اورشلیم می روند تا قبر خالی عیسی را تماشا کنند. در اسناد باستانی، هرگز این نکته وجود ندارد که قبر مسیح خالی نبوده است.
بدون شک پیلاطس گزارش خالی بودن قبر عیسی را به امپراطور روم گزارش داده بود، زیرا فرمانی از امپراطور روم که متعلق به دهه سی میلادی است در ناصره کشف شده مبنی بر آن که دستبرد زدن به مقبره ها مجازات قانونی دارد.
در رساله ها و اعمال رسولان، هرگز نمی خوانیم مسیحیان قبر مسیح را عبادت و زیارت می کردند. حتی ذکر نشده که پولس و شاگردان عیسی، قبر را زیارت کرده و گریستند. آنان همگی ایمان داشتند که مسیح زنده است.
یهودیان در قرن اول میلادی فقط مخالفت می کردند، در حالی که جسد مسیح را در اختیار نداشتند تا در اورشلیم به معرض نمایش بگذارند و ادعای شاگردان مسیح را باطل سازند. آن ها هم با مسیحیان هم صدا بودند که قبر خالی است.
پانزدهم. آیا طرفداران نظریه “مسیح بر روی صلیب نمرد”، شواهد تاریخی معتبر را که متعلق به قرن اول میلادی است، در اختیار دارند که ثابت می کند عیسی مصلوب نشد یا بر روی صلیب نمرد؟
مخالفان مسیحیت هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات ادعای شان ارائه نمی کنند، بلکه چیزی را می گویند که از تخیلات آنان سرچشمه گرفته است. اگر قبر مسیح خالی نبود، موعظه رسولان حتی یک روز هم نمی توانست ادامه پیدا کند (اول قرنتیان فصل ۱۵ آیات ۱۴- ۱۷).
قبر خالی، این شاهد ساکت، در مقابل همه قرار دارد. سکوت دشمنان مسیح (به علت نداشتن مدرک و سند تاریخی) به اندازه شهادت رسولان، دلیلی قانع کننده بود که مسیح واقعا از مردگان برخاسته است.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ