موسی Moses
لغت فوق به معنای از آب بیرون کشیده شده، نجات یافته از آب میباشد.زمانی که یعقوب و پسرانش به واسطه قحطی به مصر رفتند، مورد لطف فرعون به خاطر یوسف بودند. آنان به شغل گله داری روی آورده و میتوانستند در تمامی املاک و چراگاههای فرعون زندگی کنند. اما پس از مرگ یوسف، مصریان شروع به تحقیر کردن و خوار شمردن آنان کردند و این آغاز مصیبت و درد قوم اسرائیل بود و آنان کم کم زیر ستم مصریان قرار گرفتند. آنان در تمامی این دوران مشقت بار به زندگی خود ادامه داده و تعداد آنان افزایش پیدا کرد. مصریان با تردید و بد گمانی به آنها نگاه میکردند و بنی اسرائیل با مشقت و سختی هر چه بیشتر به حیات خود ادامه میدادند. فرعون با شرایط موجود در کشور، تصمیم گرفت که بنی اسرائیل را زیر فشار بیشتری قرار دهد تا آنان از نظر تعداد افزایش پیدا نکنند، زیرا از طرف آنان احساس خطر میکرد. بنابراین، از بنی اسرائیل به عنوان برده برای ساختمان سازی در شهرها و ایجاد معابد و قصرها استفاده میگردید و با آنان با خشونت رفتار میشد (خروج ۱: ۱۳-۱۴). اما این ظلم و ستم، آنطور که مصریان انتظار داشتند، باعث کاهش تعداد قوم بنی اسرائیل نگردید و هر چه آزار و ستم مصریان بیشتر میگردید، تعداد بنی اسرائیل نیز افزایش مییافت. (خروج ۱: ۱۲).
بنابراین، فرعون به تمامی قابله ها حکم کرد که هر یک از زنان بنی اسرائیل، پسری بدنیا آوردند، آنها را بکشند تا تعداد بنی اسرائیل زیاد نشود. اما قابله ها از خداوند ترسیدند، و نسبت به کشتن آنان اقدامی نکردند. سپس فرعون به تمامی مصریان دستور داد که پسران نوزاد قوم بنی اسرائیل را به رودخانه بیندازند تا غرق شوند (خروج ۱: ۲۲).
حدود ۳۵۰ سال پس از آنکه یعقوب و پسرانش بنا بر دعوت فرعون به مصر و نزد یوسف رفتند، موسی بدنیا آمد. موسی برادر مریم و هارون و پدر و مادر او از لاویان بوده اند، وی از خواهر و برادر خود کوچکتر بوده است. فرعون به دلیل ترس از قوم بنی اسرائیل دستور داده بود که همه نوزادان پسر در هنگام تولد کشته شوند. مادر موسی برای حفظ جان موسی، زمانیکه او سه ماه بیشتر نداشت، او را در سبدی گذاشته و در رودخانه نیل رها کرد. دختر فرعون که به ساحل رودخانه رفته بود، سبد را دیده و کودک را از رودخانه در میان نیزارها بیرون کشید، مریم خواهر موسی نیز از دور نظاره گر بود وحضور داشت و به دختر فرعون پیشنهاد داد که زنی را برای شیر دادن نوزاد بیابد و مریم، مادر موسی را به دختر فرعون جهت شیر دادن نوزاد معرفی کرد. دختر فرعون او را به فرزند خواندگی پذیرفت و نام او را موسی به معنای «نجات یافته از آب» نامید و بدینسان، موسی در کاخ فرعون بزرگ و پرورش یافت.
موسی حدود بیست سال داشت که پس از کشتن یک مصری به هواداری از یک اسرائیلی، از ترس هارون به مدین گریخت و در منزل یترون کاهن مدیان ساکن شده و دختر وی به نام صَفّوره را به همسری اختیار کرد و از وی صاحب دو پسر به نامهای جرشون و الیعازر گردید.
موسی شبان گله پدر زن خود بود و روزی که گله را به کوه حوریب معروف به جبل الله برده بود، خداوند از میان بوته آتش بر وی ظاهر شده و پس از آنکه موسی، جویای نام او شد، به موسی گفت: «هستم آنکه هستم.» و خود را یَهوه نامید. خداوند به موسی ماموریت داد که قوم بنی اسرائیل را از مصر خارج کند و هارون برادر موسی را نیز برای کمک به او به مصر فرستاد. پس از معجزات زیادی که خداوند برای قوم اسرائیل به انجام رساند، فرعون اجازه داد تا موسی قوم بنی اسرائیل را از مصر خارج کند.
موسی اجازه نیافت که وارد سرزمین موعود که خداوند وعده داده بود، بشود، اما خداوند زمانیکه موسی از دشتهای موآب به قله فسجه در کوه نبو که در مقابل شهر اریحا میباشد، رفت. خداوند تمامی سرزمین موعود را به وی نشان داد. همانطور که خداوند گفته بود، موسی در سرزمین موآب درگذشت و در درهای در مقابل بیت فغور دفن گردید و هیچ کس محل دفن وی را نمیداند. موسی در هنگام مرگ صد و بیست سال عمر داشت. پس از مرگ موسی، قوم اسرائیل در دشت موآی به مدت سی روز عزاداری کردند. تمامی تاریخ زندگی موسی در کتاب خروج ثبت شده است.
نام موسی مکررا در مزامیر برده شده است و وی یکی از پیشروان و مهمترین انبیای عهد عتیق میباشد. در رساله یهودا ۱: ۹ قید شده است که ما بین میکائیل و شیطان بر سر جنازه موسی بحث شده است و میکائیل اجازه نداد که شیطان به موسی تهمت بزند. احتمالا علت این مشاجره به دلیل پنهان ماندن آرامگاه موسی به دلیل آنکه مردم رو به پرستش وی نیاورند، میباشد.
در عهد جدید نیز زمانی که هیئت عیسی بر بالای کوه تغییر کرد، موسی و الیاس نیز با وی بودند و توسط سه شاگرد مسیح دیده شدند.منابع کتاب مقدس: خروج باب ۲، ۳ – تثنیه باب ۳۴ – لوقا باب ۹خروج باب ۲ آیه ۱ تا ۳
۱ و شخصی از خاندان لاوی رفته، یکی از دختران لاوی را به زنی گرفت. ۲ و آن زن حامله شده، پسری بزاد. و چون او را نیکومنظردید، وی را سه ماه نهان داشت. ۳ و چون نتوانست او را دیگر پنهان دارد، تابوتی از نی برایش گرفت، و آن را به قیر و زِفت اندوده، طفل را در آن نهاد، و آن را در نیزار به کنار نهر گذاشت.خروج باب ۲ آیه ۱۰
۱۰ و چون طفل نمو کرد، وی را نزد دختر فرعون برد، و او را پسر شد. و وی را موسی نام نهاد زیرا گفت: «او را از آب کشیدم.»
خروج باب ۲ آیه ۱۴ تا ۱۵
۱۴ گفت: «کیست که تو را بر ما حاکم یا داور ساخته است؟ مگر تو میخواهی مرا بکشی چنانکه آن مصری را کشتی؟» پس موسی ترسید و گفت: «یقیناً این امر شیوع یافته است.» ۱۵ و چون فرعون این ماجرا را بشنید، قصد قتل موسی کرد. و موسی از حضور فرعون فرار کرده، در زمین مدیان ساکن شد؛ و بر سر چاهی بنشست.
خروج باب ۲ آیه ۲۱ تا ۲۲
۲۱ و موسی راضی شد که با آن مرد ساکن شود. و او دختر خود، صفوره را به موسی داد. ۲۲ و آن زن پسری زایید، و (موسی ) او را جِرشون نام نهاد، چه گفت: «در زمین بیگانه نزیل شدم.»منبع: