دریای مرده حدود ۴۰ مایل طول و ۱۰ مایل عرض دارد. قسمت شمالی آن بسیار عمیق است و در برخی نقاط به ۱۰۰۰ فوت میرسد. عمق قسمت جنوبی آن از ۱۵ فوت بیشتر نیست و در اکثر نقاط از ۱۰ فوت نیز کمتر است. امروزه، بخاطر ریختن آب رود اردن و برخی نهرهای دیگر به دریای مرده، سطح آب آن از زمان ابراهیم بیشتر است، چرا که این دریا هیچ خروجی ندارد. بخش جنوبی دریای مرده، در آن روزگار دشت مسطحی بوده است.
نکته باستانشناختی: در سال ۱۹۲۴، دکتر و. ف. آلبرایت و دکتر ج. کایل که سرپرستی هیئت اعزامی مشترک مدارس آمریکایی و مدرسه علوم دینی خنیا را بر عهده داشتند، در گوشه جنوب شرقی دریای مرده، پنج واحه یافتند که در کنار چشمههای آب تمیز واقع بودند. در مرکز آنها در دشتی به ارتفاع ۵۰۰ فوت بالاتر از سطح دریای مرده، در مکانی به نام باب الدرا، بقایای محوطه دارای استحکامات عظیمی را یافتند که قطعاً «مکان بلندی» برای مراسم مذهبی بوده است. در آنجا مقادیر زیادی تکههای سفال شکسته، سنگ چخماق و بقایای دیگری از دوره میان ۲۵۰۰ و ۲۰۰۰ ق. م. کشف شد؛ و نیز شواهدی دال بر اینکه سکونت در آنجا ناگهان در حدود ۲۰۰۰ ق. م. خاتمه یافت. شواهدی مبنی بر اینکه این منطقه بسیار پر جمعیت و پر رونق بوده است، نشاندهنده حاصلخیزی فراوان آن، «مثل باغ خدا» است. این واقعیت که سکونت در آنجا به یکباره متوقف شد و اینکه پس از آن همواره متروک و ویرانه باقی مانده است، حاکی از آن است که ناحیه مذکور بوسیله فاجعه عظیمی که خاک و آب و هوای آن را تغییر داده نابود شد.
نظر آلبرایت و کایل و اکثر باستان شناسان بر آن است که سدوم و عموره در این واحهها و تا پایین چشمهها، واقع شده بودند، که این محل اکنون زیرآبهای دریای مرده قرار دارد. منظور از «قیر» (یا لجن) (۱۴ : ۱۰) ، قیر معدنی است که فرآورده نفتی سیاه و درخشانی است که ذوب میشود و میسوزد. بسترهای وسیعی از این قیر در هر دو طرف دریای سیاه وجود دارد که در منتهیالیه جنوبی دریا فراوانتر هستند و مقادیر عظیمی از آن در زیر دریا نهفته است. مقدار زیادی از این قیر بهنگام وقوع زلزلهها به سطح زمین آمده است. «گوگرد» (۱۹ : ۲۴). به گفته، کایل، در زیر کوه اوسدوم قشری از نمک به ضخامت ۱۵۰ فوت، و بالای آن قشری از خاک آهکدار آمیخته به سولفور وجود داشت؛ و در زمان مناسب، خدا گازها را برافروخت و انفجار عظیمی رخ داد؛ نمک و سولفور داغ قرمز به آسمان فوران کرد، بطوریکه واقعاً بصورت بارانی از آتش و گوگرد از آسمان بارید. زن لوط را قشری از نمک پوشانید. در انتهای جنوبی دریای مرده، ستونهای نمک زیادی وجود دارد که همه «زن لوط» نامیده میشوند.
در واقع همه چیز در این منطقه، با حکایت کتابمقدس درباره سدوم و عموره هماهنگ است.