موضوع اصلی این شماره کلمه مطلبی است که در سراسر کلام خدا یافت میشود، یعنی اهمیت پرستش. کلام خدا میفرماید: «بیائید تا پرستش و سجده کنیم و در پیشگاه آفریننده خویش، خداوند، زانو زنیم» (مزمور ۹۵:۶). حال در این راستا چند سؤال پیش میآید از آن جمله: چه شرایطی برای پرستش وجود دارد؟ در کدام مکان باید خدا را پرستش کنیم و چه کسانی میتوانند در این پرستش شرکت کنند؟ آیا زمان مخصوصی برای پرستش وجود دارد و هدف از این پرستش چیست؟
بهتر است اجازه دهیم که خداوند عیسای مسیح به این سؤالات جواب دهد. یکی از نتایج صحبت عیسای مسیح با زن سامری در انجیل یوحنا فصل ۴ این بود که زن سامری به هنگام مطرح شدن وضعیت خانوادهاش، در اثر خجالت موضوع بحث را عوض کند. اما جای خوشحالی است که این زن موضوع بحث را عوض کرد، چون این کار فرصتی به مسیح داد تا در باره پرستش به ما تعلیم دهد. میخواهیم در این مقاله، این قسمت کوتاه را از انجیل یوحنا ۴:۲۰-۲۵ مورد بررسی قرار دهیم و پنج اصل در رابطه با پرستش در این قسمت کوتاه پیدا کنیم.
۱-مکان پرستش (آیات ۲۰ الی ۲۱)
«… زمانی فرا خواهد رسید که پدر را نه در این کوه پرستش خواهید کرد و نه در اورشلیم». خدا را شکر که برای پرستش، دیگر به مکانی مشخص نیاز نیست. البته در آن زمان، مکان معینی وجود داشت و حرف این زن درست بود، چون سامریها بر روی کوه جرزیم و یهودیان در اورشلیم در معبد عبادت میکردند. همچنین در عهدعتیق میخوانیم که خدا ابتدا در یک خیمه ساکن میشد. چرا؟ چون نقشه خدا فقط این نبود که قوم خود را از بندگی مصر نجات دهد بلکه میخواست شخصاً در میان قوم خود ساکن شود. پس دستور داد که یک عبادتگاه بسازند: «آنها باید مکانی مقدس برایم بسازند تا در میان ایشان ساکن شوم» (خروج ۲۵:۸). مکان پرستش در آن زمان محلی موقت و قابل حمل بود که بعداً در زمان سلیمان به یک جای ثابت یعنی معبد تبدیل شد. ولی چرا احتیاج به یک مکان بود؟ ما میدانیم که خدا در همه جا حضور دارد و ما نمیتوانیم حضور خدا را به یک مکان مشخص محدود کنیم. حتی استیفان گفت: «خدای متعال در خانههای ساخته شده بهدست ساکن نمیشود» و از کتاب اشعیا نقل قول میکند وقتی «خداوند میفرماید آسمان تخت پادشاهی من است و زمین کرسی زیر پایم! چه خانهای برای من بنا میکنید، و مکان آرمیدنم کجاست؟ مگر دست من این همه را نساخته است؟» (اعمال ۷:۴۸-۵۰ و اشعیا ۶۶:۱-۲). حتی سلیمان وقتی داشت معبد را به خداوند تقدیم میکرد در دعا میفرماید: «اما آیا به راستی خدا با انسان در روی زمین خواهد زیست؟ آسمان و حتی بالاترین آسمانها گنجایش تو را ندارد تا چه رسد به خانهای که من برایت ساختهام» (دوم تواریخ ۶:۱۸). پس چرا لازم بود که این مکان را بسازند؟ خداوند به این سؤال جواب داده میفرماید: «این مکان را برای خود برگزیدم تا خانه قربانیها شود» (دوم تواریخ ۷:۱۲).
در آن زمان برای تقرب به حضور خدا و پرستش حقیقی، قربانی لازم بود. اما چرا؟ نتیجه گناه، مرگ و جدایی از خداست. هر ایمانداری در آن زمان با ایمان به وعدههای خدا قربانی میگذرانید و به این وسیله گوسفند به عوض گناهان او فدا میشد. وقتی شخصی قربانی میکرد دست راست خود را بر سر گوسفند میگذاشت و گناهان خود را در حضور خدا اقرار میکرد. آنگاه گوسفند ذبح میشد و این امر نشانهای بود از اینکه نتیجه گناه مرگ است. گوسفندی که گناه نداشت به جای شخص گناهکار کشته میشد و خونی که از آن حیوان میریخت علامت این بود که حیات گوسفند به جای شخص گناهکار فدا شده، گناه او پاک گشته و رابطهاش با خدا تجدید شده است. به همین دلیل کلام خدا میفرماید: «بدون ریختن خون آمرزش گناهان وجود ندارد» (عبرانیان ۹:۲۲). با این حال، چون انجام این قربانیها برای مدت چندین قرن لازم بود، معلوم میشود که علاج کاملی فراهم نمیساخت. این قربانیها تنها نشانهای بودند از قربانی کاملی که در آینده میبایست گناه را برای همیشه نابود سازد. حال مسیح با آمدن به این جهان همین مراسم را تمام و تکمیل کرد. مسیح در جلوی معبد گفت: «این معبد را ویران کنید و من سه روزه آن را باز بر پا خواهم داشت». در جواب، یهودیان گفتند: «بنای این معبد ۴۶ سال به طول انجامیده است و حال تو میخواهی سه روزه آن را برپا کنی؟ ولی معبدی که او از آن سخن میگفت پیکر خودش بود» (یوحنا ۲:۱۹-۲۱). به قول مسیح «بدانید که شخص بزرگتر از معبد در اینجاست» (متی ۱۲:۶). حالا این عبادتگاه شامل دو قسمت بود و فقط کاهن اعظم اجازه داشت وارد آن قسمت داخلی یعنی قدسالاقداس بشود و آن هم فقط سالی یکبار و همیشه نیز خون به همراه داشت (عبرانیان ۹:۱-۷). بین این دو قسمت پردهای زخیم وجود داشت. باز هم خدا را شکر که وقتی مسیح بر روی صلیب آن قربانی کامل شد «در آن لحظه پرده اندرون مقدس معبد از بالا تا به پایین دو پاره شد» (متی ۲۷:۲۱). اما این به چه معنی است؟ جواب این سؤال واضح است: پرستش دیگر به یک مکان مشخص محدود نیست. بهواسطۀ راهی که مسیح برای ما گشود ما میتوانیم هر جا که هستیم خدا را بپرستیم (عبرانیان ۹:۱۱-۱۲، ۲۴-۲۶ و ۱۰:۱۹-۲۰). خدا الان بهوسیله روحش در قلبهای ما ساکن میشود. «آیا نمیدانید که بدن شما معبد روحالقدس است که در شماست و آن را از خدا یافتهاید و دیگر از آن خود نیستید؟» (اول قرنتیان ۶:۱۹) ما ایمانداران همگی خانه خدا را تشکیل میدهیم و ما «معبد خدای زندهایم» (دوم قرنتیان ۶:۱۶). «آیا تشخیص نمیدهید که معبد خدائید و روح خدا در شما ساکن است؟» (اول قرنتیان ۳:۱۶). به همین دلیل پولس میفرماید: «در مسیح تمامی این بنا به هم میپیوندد و بهصورت معبدی مقدس در خداوند بر پا میشود و در او شما نیز با هم بنا میشوید تا بهصورت مسکنی در آئید که خدا بهواسطه روحش در او ساکن است» (افسسیان ۲:۲۱-۲۲).
۲-هدف پرستش (آیات ۲۳ و ۲۴)
طبق این آیات میتوان گفت که هدف پرستش، خدای پدر است. من فکر نمیکنم برکتی بزرگتر از این وجود داشته باشد که بتوانیم او را پدر خطاب کنیم. ما در وهله اول، پدر را برای آنچه که هست میپرستیم. کلام خدا تعلیم میدهد که او پدر قدوس، پدر عادل، پدر جلال، پدر نورها، پدر رحمتها، پدر همه و پدر خداوند ما عیسای مسیح میباشد. در وهله دوم، پدر را برای آنچه که برای ما انجام داده، میپرستیم. او ما را محبت کرده، پسر خود را در راه ما فدا کرده، ما را در مسیح برگزیده، بهوسیلۀ فیضش ما را نجات داده، ما را برکت داده، ما را فرزندان خود گردانیده و راه را باز کرده تا بتوانیم او را بشناسیم. پس پرستش پاسخ ماست به آنچه که پدر دربارۀ خودش به ما نشان داده و در زندگی انجام داده است.
۳-ماهیت پرستش (آیات ۲۳ و ۲۴)
ما چطور باید خداوند را بپرستیم؟ مسیح میفرماید: «خدا روح است و پرستندگانش باید او را در روح و راستی بپرستند». اولین نکته این است که خدا را باید با روح پرستش کنیم. یعنی فقط آنهایی که روحاً با خدا رابطه و تماس دارند، میتوانند او را پرستش کنند. طبق شرایط عهدعتیق، فقط فرزندان هارون یعنی طایفه لاوی اجازه داشتند از طرف مردم برای خدا قربانی بگذرانند. اولاد لاوی نسل به نسل به مقام کهانت میرسیدند. پس کهانت ارثی بود و میتوان گفت که شرطش تولد جسمانی بود. اما اکنون از لحاظ عهدجدید نیز باز میتوان گفت که فقط کاهنان حق دارند پرستش کنند، با این تفاوت که کلام خدا تعلیم میدهد که همۀ ایمانداران کاهنان هستند و از طریق تولد روحانی و نه جسمانی وارد این مقام میشوند (اول پطرس ۲:۵ و ۹، مکاشفه ۱:۵-۶). پرستش روحانی است نه تشریفاتی و فقط از طریق روحالقدسی که در ایمانداران کار میکند، میتوانیم خدا را پرستش کنیم.
حال بر اساس این نکات مشاهده میکنیم که نقشۀ خدا عوض و باطل نشده است. چون خدا تغییرناپذیر است. کلام خدا واحد است و هیچ تناقضی بین عهدعتیق و عهدجدید وجود ندارد. هر چه ما در عهدعتیق مییابیم در عهدجدید نیز پیدا میکنیم یا به قول کتابی که ما به زبان فارسی داریم «خدا یکی، راه یکی»! اما تفاوت بین عهدعتیق و عهدجدید این است که مسیح همه مراسم عهدعتیق را تکمیل میکند.
گذراندن قربانی ما را به مسیح میرساند
کاهنان اعظم ما را به مسیح میرسانند
خیمه اجتماع و معبد ما را به مسیح میرساند
کاهنان ما را به ایمانداران در مسیح میرسانند
در مورد مکان واقعاً میشود گفت که الان مسیح است چون کلیسا در حقیقت بدن مسیح است و همانطور که در یوحنا ۲:۱۹ مشاهده کردیم، معبدی که او از آن سخن میگفت پیکر خودش بود.
نکته دوم این است که ما باید با راستی خدا را پرستش کنیم یعنی با صمیمیت و صداقت و بدون ریاکاری. عیسای مسیح از مردم زمان خود ایراد میگرفت چون «این قوم با زبان خود به من احترام میگذارند اما دلهایشان از من دور است. عبادت آنها بیهوده است» (متی ۱۵:۸-۹ و هم اشعیا ۲۹:۱۳). خدا قلوب ما را میشناسد. از آنجا که خدا نور است، میخواهد که ما هم در نور راه برویم. «بیایید با اخلاص قلبی و اطمینان کامل ایمان به حضور خدا نزدیک شویم، در حالی که دلهایمان از هر احساس تقصیر زدوده و بدنهایمان با آب پاک شسته شده است» (عبرانیان ۱۰:۲۲).
۴-زمان و وقت پرستش (آیه ۲۳)
مسیح میفرماید: «زمانی میرسد و هم اکنون فرا رسیده است …» قبلاً وقت پرستش معین بود ولی الان دیگر معین نیست. حالا هر وقت و هر جا که هستیم میتوانیم خدا را بپرستیم و دیگر روزهای مخصوص نداریم. البته از ابتدای کلیسا ایمانداران در صبحگاهان دور هم جمع میشدند (اعمال رسولان ۲:۴۶). ما میدانیم خواست خداوند این است که ما ایمانداران برای پرستش جمع شویم و معمولاً این جمع شدن، روزهای یکشنبه که روز خداوند و نخستین روز هفته است انجام میشود (اعمال رسولان ۲۰:۷). پس خدا را شکر برای این رابطه مستقیم پرستش که منحصر به یک جا یا یک وقت معین نیست.
۵-اهمیت پرستش (آیه ۲۳)
مسیح میفرماید: «پدر جویای … پرستندگان است». خدا ما را آفرید تا با او شراکت و رفاقت داشته باشیم. به همین دلیل، پرستش در وهله اول به معنی خدمت، دعا و درخواست، یا بشارت نیست بلکه به معنی شکرگزاری، تمجید و ستایش است. «پس بیایید بهواسطۀ عیسی قربانی سپاس را پیوسته به خدا تقدیم کنیم. این قربانی، همان ثمرۀ لبهایی است که به نام او معترفند» (عبرانیان ۱۳:۱۵). البته روشن است که پرستش واقعی فقط مستلزم شکرگزاری نیست بلکه مستلزم تسلیم کامل به خداست. همانطور که پولس میفرماید: «… در پرتو رحمتهای خدا، از شما استدعا میکنم که بدنهای خود را همچون قربانی زنده و مقدس و پسندیدۀ خدا، به او تقدیم کنید که عبادت معقول شما همین است» (رومیان ۱۲:۱). خدا را شکر کنیم که از طریق راه تازه و جدید که برای ما باز شده، میتوانیم همان خدایی را که قابل پرستش است، ستایش کنیم و از او برای تمام برکاتش تشکر نماییم. خدا عطا فرماید که همۀ ما با روح و راستی او را پرستش کنیم.
منبع سایت کلمه