آدم نیز مانند مسیح پدر نداشت. آیا او فرزند خدا بود؟
مخالفان مسیحیت این سوال را مطرح کرده اند که آدم نیز مانند مسیح پدر نداشت. آیا او فرزند خدا بود؟
یک. آدم با مسیح قابل مقایسه نیست. آدم از خاک سرشته و آفریده شد (پیدایش فصل ۲ آیه ۷). در حالی که مسیح از زن زائیده شد.
آدم مرتکب گناه شد و از طریق او گناه وارد جهان گردید. اما مسیح هرگز گناه نکرد. او برای گناهان انسان فدیه شد. او خود را خدا نامید (در قرآن مسیح روح الله و کلمه الله لقب گرفته. حتی در سوره نساء آیه ۱۵۹ ذکر شده که قبل از مرگ، باید به عیسی ایمان آورد). عیسی معجزه کرد، ولی آدم هرگز معجزه نکرد. مسیح به آسمان صعود کرد. اما آرامگاه پیامبران موجود است. عیسی روزی بازمی گردد، ولی آدم بازنمی گردد.
دوم. بسیاری از مخالفان مسیحیت، عبارت “پسر خدا” را این طور استنباط می کنند که مسیحیان معتقدند که تولد عیسی مسیح حاصل رابطه جنسی خدا با یک دختر یهودی بوده است!
در کتاب مقدس حتی یک آیه وجود ندارد که نگرش مخالفان را تایید نماید. کتاب مقدس بارداری معجزه آسای مریم را بدون ارتباط جنسی ذکر می کند (متی فصل ۱ آیات ۱۸- ۲۴، لوقا فصل ۱ آیات ۲۶- ۳۵). حتی قرآن نیز تولد عیسی از باکره (سوره مریم آیات ۱۶- ۲۱، سوره آل عمران آیات ۳۷- ۴۷) را تایید کرده است.
مسیحیان که صدها سال قبل از اسلام می زیستند، درک اشتباه از “پسر خدا” را محکوم می کردند. لاکتانتیوس، یکی از نویسندگان مسیحی در اوایل قرن چهارم میلادی نوشت:”کسی که عبارت پسر خدا را می شنود، نباید حتی این تصور بسیار شرارت آمیز را به ذهن خود راه دهد که پسر خدا حاصل ازدواج و آمیزش با زن است.”
سوم. اعراب می دانند که در زبان عربی برای “پسر” دو کلمه وجود دارد: واژه “ولد” اشاره به پسری است که حاصل ارتباط جنسی است. بنابراین مسیح در چارچوب این تعریف نمی گنجد. کلمه دیگر “ابن” است که می تواند مفهوم استعاری داشته باشد، مانند “ابن سبیل” (پسر راه). در این مفهوم می توان مسیح را “ابن خدا” نامید.
چهارم. خدا عامل بارداری مریم بود. مانند دکتری که از طریق تزریق لقاح مصنوعی، زنان را باردار می کند. بنابراین آن دکتر، پدر جسمانی کودکان نیست.
پنجم. خواست و اراده خدا آن بود که مسیح “مذکر” باشد.
ششم. از نقطه نظر ژنتیکی، مسیح ترکیبی از خصوصیات انسانی و الهی بود (خدا / مریم). خصوصیات خدا در عیسی مشاهده گردید. او هرگز گناه نکرد. در حالی که پیامبران به خاطر گناهان شان توبه کردند.
هفتم. چرا وقتی ایمانداران مسیحی، با ایمان و اعتقاد راسخ درخواست ها و دعاهای شان را به نام عیسی خداوند مطرح می کنند، شاهد معجزات و دگرگونی عمیق روحانی در زندگی خود می شوند؟ اگر مسیح خداوند نیست، چرا خدا به دعاهای ایمانداران پاسخ مثبت می دهد؟
چرا یک شخص منفی و غیر قابل تحمل در نام عیسی مسیح خداوند، به فرد مثبت و مفید تبدیل می شود؟ اگر این معجزات و رویدادهای شگفت انگیز به نام عیسی خداوند رخ نمی داد، بدون تردید هیچکس پیرو مسیح نمی شد. فرض کنید به شما دارویی معرفی کنند که هیچگونه تاثیر موثری در رفع بیماری نداشته باشد، آیا مبادرت به خرید مجدد آن دارو خواهید کرد؟
هشتم. عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:”چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟” (متی فصل ۲۲ آیه ۴۳).
نهم. عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل ۲ آیه ۱۱). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل ۱۴ آیه ۳۳ و فصل ۲۸ آیه ۹، انجیل یوحنا فصل ۹ آیه ۳۸). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.
دهم. مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:”خداوند می فرماید”. او با اقتدار تعلیم می داد:”اما من می گویم” (متی فصل های ۵ تا ۷). مسیح، خدا را پدر می نامید. اما پیامبران می گفتند:”خدایا”.
یازدهم. عیسی وقتی متولد شد، به پسر خدا تبدیل نشد. مسیح قبل از ظهور خود بر زمین، رابطه ازلی با خدا داشت. مسیح در تثلیث حضور دارد، همان طور که روح القدس حضور دارد. او همواره با پدر و روح القدس در ارتباط است. بنابراین، گفتگوی مسیح و پدر غیر طبیعی نیست. گفتگوی او با پدر نشان می داد که تثلیث واقعی است.
زمانی که مسیح در جهان بود، دعای او به خدای پدر، نه فقط خدا بودن مسیح را زیر سئوال نمی برد، بلکه نشانه رابطه اش در تثلیث بود. مسیح به شاگردانش یاد داد که چنین دعا کنند:”ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد…” (متی فصل ۶ آیه ۹). بنابراین مسیحیان بنده نیستد. فرزندان خدا هستند.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
منبع: برداشته شده از صفحه “دفاعیات مسیحی” در فیس بوک