۹- محبت و نفع شخصی:
” محبت نفع خود را نمیجوید”
یک شخص روحانی گفته است:”محبت زمانی آغاز می شود که نیاز یک همنوع مهمتر از نیاز من می گردد.”
کسی که محبت دارد در پی منافع شخصی نیست بلکه او به فکر دیگران است.
او به فکر نجات گناهکاران، حل شدن مشکلات مردم و رشد ایماندارن است، او به فکر فقیران و محتاجان و انسانهای طرد شده است و خدا حاضر است به چنین کسانی که برای مردم “بار” دارند تمام ابزارهای لازم برای خدمت را دهد و درهای خدمت را باز کند.
۱۰- محبت و خشم:
” به آسانی خشمگین نمیشود ”
ما اغلب عصبانی می شویم چون به فکر خود هستیم.
کلام خدا در باب ۱ یعقوب آیه ۱۹ می گوید “در خشم سست باشید، زیرا خشم انسان عدالت خدا را انجام نمی دهد.”
مسیح خداوند با وجود اینکه او را مضروب ساخته و مصلوب کردند ولی در او خشم و عصبانیتی وجود نداشت، بلکه او پر از محبت بود و حتی دعا کرد که خدا آنها را ببخشد، همین رویه در مورد استیفان نخستین شهید مسیحی نیز صدق می کند.
اگر می خواهید بر عصبانیت و خشم خود غلبه کنید بر محبت خود بیافزایید.
با به خدا نزدیک شدن ما هم مثل او پر محبت می گردیم. خشم نشان می دهد که هنوز شما مسیحی و خادم بالغی نیستید.
۱۱- محبت و کینه و انتقام و فکرهای بد:
” کینه به دل نمیگیرد ”
مسیح گفت:”اگر می خواهید وارد ملکوت خدا گردید باید مثل بچه ها شوید” بچه ها زود می بخشند، زود فراموش می کنند، زود اعتماد می کنند، کینه ای و عقده ای و به فکر انتقام نیستند.
محبت باعث می شود ما هم اینچنین عملکردی داشته باشیم. محبت باعث می شود بدیهای دیگران را زود فراموش کنیم و در قلب و فکرمان چیزی نگه نداریم.
یوسف که برادرانش را بخشید و داود که شائول را بخشید و انتقام نگرفت، نمونه های از محبت برای ما هستند.