کتاب جامعه Ecclesiastes
کتاب جامعه چهارمین کتاب از سلسله کتابهای ادبیات منظوم و حکیمانه در مجموع کتابهای عهد قدیم است که از ۱۲ فصل و ۲۲۲ آیه تشکیل شده و علیرغم محدودیت دیدگاه انسان در تجزیه و تحلیل رویدادهای جاری، توانایی خود در حکمت را بکار میبرد تا تجربیات مبتنی بر دیدگاه بشری را بررسی و وضعیت انسان را مورد ارزیابی قرار دهد.
نام ”جامعه“ از واژه یونانی ”اِکِلِسیا“ اقتباس شده است، که به معنی جماعت است؛ اما در زبان عبری برای عنوان این کتاب از واژه ”qoheleth“ استفاده شده که به معنی ”موعظه کننده“ یا ”واعظ“ است. عنوان ”جامعه“ نشان میدهد که یک رهبر یا استاد در مقابل یک جماعت سخن میگوید. بدینسان کتاب جامعه میتواند در اساس یک موعظه باشد؛ موعظهای که میتواند کاوش کننده مهمترین سوال دوران زندگی یک شخص باشد: مفهوم زندگی چیست؟
نویسنده
مفسرین کتاب جامعه بر اساس باورهای سنتی، سلیمان پادشاه را نویسنده این اثر میدانند. در پنج آیه اول فصل ۱، نویسنده خود را حکیم و استاد، پسر داود، و پادشاه اورشلیم معرفی میکند. شواهدی در آخرین ویرایش کتاب وجود دارد که ما میتوانیم فرض کنیم کتاب جامعه در اصل به دست سلیمان نوشته شده است (جامعه ۲: ۴-۹).
نویسنده جامعه به ما یک چشم انداز طبیعی از زندگی را ارائه میدهد؛ یک نفر ممکن است زندگی را صرفا از طریق چشم انسان ببیند، اما در نهایت این حکومت و سلطنت خداوند در جهان است که باقی میماند. نگاه نویسنده به جنبهها و خصوصیات بشری سبب شده تا این کتاب به خصوص در میان مخاطبان جوان امروز از محبوبیت بیشتری برخوردار باشد؛ این کتاب امید بخش مردان و زنانی است که بیش از اندازه درد و رنج دیده و بی ثبات بودن زندگی را تجربه کردهاند اما هنوز به امید خود به خدا چسبیدهاند.
تاریخچه
بر این اساس که سلیمان نویسنده جامعه است، پس این کتب باید قبل از مرگ وی یعنی قبل از سال ۹۳۱ قبل از میلاد به نگارش درآمده باشد.
محتوای کتاب جامعه نشان دهنده این است که شخص واعظ با تجربیات بسیار زیاد به زندگی گذشته خود نگاه میکند. تجربه او بسیار اما هر آنچه را که کسب کرده پایدار نبوده است. به عنوان یک پادشاه، او از فرصت و منابع زیادی جهت کسب ثروت، حکمت، لذت و کار داشته است. با این حال، لحن او نسبت به این جهان نشان میدهد که در اواخر عمر، او با نگاه به زندگی احمقانه و تاسف بار خود، به ما یک زندگی ساده در نور هدایت خداوند را خاطر نشان میسازد.
کاربرد
واعظ کتاب جامعه از محدودیت حکمت انسان کاملا واقف است. خداوند اهداف خاصی برای زندگی انسان دارد، اما ما نمیتوانیم این اهداف را کاملا درک کنیم. انسانها فقط باید به سادگی به خداوند توکل کرده و بر اساس دانش و معرفتی که او به ایشان عطا کرده است عمل کنند. اهداف خداوند در نهایت به خیریت آنانی خواهد بود که او را دوست داشته و از وی اطاعت میکنند (رومیان ۸: ۲۸). کتاب جامعه به ما تعلیم میدهد که زندگی نمودن بر اساس حماقت، محور و دیدگاه اصلی خداوند نیست. بلکه ما ترغیب شدهایم تا از عطایا و هدایای خداوند از قبیل مواد غذایی، نوشیدنی، خانواده و دوستان لذت ببریم اما به شرط آنکه اول طالب ملکوت و عدالت خداوند باشیم (متی ۶: ۳۳). و در پایان کتاب، واعظ مینویسد: پس ختم تمام امر را بشنویم. از خدا بترس و اوامر او را نگاه دار چونکه تمامی تکلیف انسان این است (جامعه ۱۲: ۱۳).
منبع: رازگاه