کتاب اول پطرس نیز یکی دیگر از مجموع رسالههای عام و در کل از ۵ فصل و ۱۰۵ آیه تشکیل شده و شامل آزار و اذیت مسیحیان بواسطه ایمان به مسیح است.
اول پطرس یک نامه کوتاه و شامل آموزههای مختلف و دارای سخنان بسیار در مورد زندگی و وظایف مسیحی است. این تعجب آور نیست که خوانندگان مختلف بر اساس شرایط خود در آن زمینههای مختلفی میبینند. بر اساس مشخصههای این نامه، میتوان آنرا بر اساس یک نامه از جدایی و مفارقت، رنج و جفا، رنج و جلال، امید، تشویق، و همدلی دانست و یا نامهای که در کل با فیض خدا سر و کار دارد.
نویسنده
اولین آیه از این رساله به نویسنده اشاره میکند که خود را ”پطرس، رسول عیسی مسیح“ مینامد (۱: ۱). او این نامه را به گروهی از ایمانداران مسیحی نوشته است که در سراسر شمال آسیای صغیر پراکنده هستند و ممکن است که پطرس قبلا برای آنها انجیل را موعظه کرده باشد. پولس این نامه را به گروهی از افراد نوشته که ممکن است شامل هم یهود و هم غیر یهود باشند، اما چیزی که مشهود است مخاطبان نامه پطرس ”غریبان” هستند؛ این واژه احتمالا نشان میدهد که روی سخن پطرس نه فقط یهودیان یا غیر یهودیان، بلکه مسیحیانی هستند که به شکلی زندگی میکنند که گویا در بین فرهنگهایی که آنها را احاطه کرده است همچون غریبه هستند.
زمینه
خوانندگان نامه پطرس رسول بواسطه آزار و شکنجه زیاد، مغشوش و دلسرد شده بودند، آنها به دلیل ایمان خود با این مسائل روبرو شده بودند. پطرس آنها را ترغیب میکند تا استوار و محکم بایستند، بطور مکرر عیسی مسیح را برای آنها نمونه میآورد که در میراث او بسیار ثروتمند هستند و امید خود را بر بازگشت دوباره او قرار دهند که آمده و آنها را با خود به آسمان میبرد. پطرس توضیح میدهد که وقتی مسیحیان به دلیل ایمان و باور خود دچار رنج و آزار میشوند چگونه باید واکنش نشان دهند.
پطرس ”رسول امید“ خوانده شده است، پیام اصلی پطرس توکل و اعتماد به خدا، و اطاعت او در سراسر زندگی است، مهم نیست که شما در چه شرایطی هستید فقط امید خود را بر وعده نهایی نجات خداوند ثابت نگه دارید. همیشه انتظار درد و رنج هست اما آنها موقت هستند و برکات عظیمی برای کسانی که صبور هستند ذخیره شده است. درد و رنج بخشی از تجربه انسان است؛ هیچ کس آن را دوست ندارد؛ هیچ کس از آن استقبال نمیکند؛ اما هر کسی باید آن را در یک برهه از زمان تحمل کند. کتاب اول پطرس به مسیحیان یاد آوری میکند که ما خوانده شدهایم تا متحمل رنج شویم، درست همانطور که مسیح برای ما متحمل درد و رنج شد. احتمالا پطرس این نامه را در اواسط سال ۶۰ میلادی نوشته است.
تاریخچه
پطرس در این رساله بیشتر درمورد جفا بر مسیحیان صحبت کرده است، آزار و اذیتی که پیش بینی میشد او و سایر ایمانداران در سالهای پایانی سلطنت نرون باید متحمل شوند. در زمانی که او این نامه را مینوشت هنوز دستگیر نشده بود، رویدادی که منجر به شهادت او در حدود سالهای ۶۶-۶۸ گردید. فصل ۵ آیه ۱۳ نشان میدهد که در هنگام ارسال درودهای پایانی نامه از مکانی به نام بابل نام میبرد که به احتمال زیاد بصورت استعاره رایج در آن زمان از این واژه استفاده کرده است؛ او از اصطلاح ”بابل“ که در بینالنهرین باستان قرار داشت به عنوان نامی برای شهر روم استفاده کرده است، شهر مدرنی که همانند بابل پُر از بت پرستی و پرستش خدایان دروغین بود. بر اساس ثبت این واژه در رساله پطرس، اینطور به نظر میرسد که پطرس سالهای پایانی عمر خود را صرف خدمت در کلیسای روم کرده است. بر اساس مستندات موجود در این رساله مبتنی بر آزار و اذیت ایمانداران، پطرس به احتمال زیاد این نامه را در سال ۶۴ میلادی و درست زمانی نوشته است که آزار و اذیت مسیحیان در تحت سلطنت نرون رو به افزایش بوده است
منبع: رازگاه