انتهای آیۀ ۱ میفرماید: «کلمه، خدا بود.» یکی از برجستگیهای این انجیل، آن است که در بیشتر موارد، عمیقترین آموزهها را با سادهترین واژگان بیان میکند. از این عمیقتر نمیتوانست باشد؛ و از این سادهتر هم نمیتوانست آن را بیان کند: آن کلمه، که جسم گردید و در میان ما ساکن شد؛ یعنی، عیسی مسیح، خدا بود و خدا هست.
باشد که این حقیقت، که ما عیسی مسیح را در مقام خدا میپرستیم، رسا و شفاف، در کلیسای بیتلحم، و در واقع، در همۀ کلیساهای راستینِ مسیحی، شهره گردد. ما به همراه توما در انجیل یوحنا ۲۰:۲۸، در حضور عیسی به خاک میافتیم؛ و با شادی و شگفتی اقرار میکنیم که «ای خداوندِ من، و ای خدای من!»
وقتی میشنویم که رهبران یهود، در انجیل یوحنا ۱۰:۳۳، چنین میگویند که «به سبب عمل نیک، تو را سنگسار نمیکنیم، بلکه به سبب کفر؛ زیرا تو انسان هستی و خود را خدا میخوانی»، فریاد برمیآوریم که «نه، این کفر نیست. او همین است؛ منجیِ ما، خداوند ما و خدای ما».
آیا مقصود از این مجموعه موعظهها دربارۀ انجیل یوحنا را متوجه میشوید؟ منظور این است که قرار است هفته به هفته، همچنان که در شناخت عیسی پیش میرویم، در شناخت خدا پیش رویم. آیا میخواهید خدا را بشناسید؟ با ما همراه شوید؛ و دیگران را نیز دعوت کنید، تا همانطور که ما عیسی را ملاقات میکنیم، شما نیز بیایید و خدا را ملاقات نمایید.
اگر یکی از شاهدان یهوه، یا یک مسلمان به شما چنین بگوید که (این عبارت، اشتباه ترجمه شده، و نباید «کلمه، خدا بود» خوانده شود، بلکه «کلمه، یکی از خدایان بود»)، حتی اگر شما با زبان یونانی هم آشنایی نداشته باشید، باز هم از طریق محتوای این آیات، میتوانید متوجه شوید که گفتۀ آنها اشتباه است. تا لحظهای دیگر، و در آخرین نکتۀ این پیغام، آن طریق را به شما نشان خواهم داد. ولی ابتدا، به مبحث رابطۀ عیسی با خدا بپردازیم.
ادامه دارد…….