آیۀ ۱، چنین میفرماید: «کلمه نزد خدا بود.» «در ابتدا کلمه بود؛ و کلمه نزد خدا بود؛ و کلمه، خدا بود.» این جانِ کلامِ آموزۀ عظیم و سرنوشتسازِ تثلیث است؛ شاید در آینده، بر مبنای بقیۀ آیات انجیل یوحنا، و دیگر آیات کتابمقدس، پیغامی را به این آموزه اختصاص دهم.
اما فعلاً میخواهم که این گفتارِ صریح و روشن، در ذهن شما، و در عمق دلتان جای گیرد، که کلمه؛ عیسی مسیح، نزد خدا بود؛ و او خدا بود. او خداست؛ و با خدا رابطه دارد. او خداست؛ و در صورتِ خداست؛ و به کمال، همۀ خدا بودنِ خدا را بازتاب میدهد؛ و از ازل وجود داشته، چون شخصیتی مجزا، که پُریِ الوهیت در او ساکن است. یک جوهر الهی، در سه شخصیت وجود دارد؛ یعنی در سه مرکز خودآگاهی؛ که در اینجا به دو شخصیت از آنها اشاره شده است: پدر، و پسر. در ادامۀ انجیل یوحنا، با این نامها، و سپس با نام روحالقدس آشنا میشویم.
از آنجایی که ما در آینهای کدر مینگریم؛ و شناختمان جزیی و ناقص است (اول قرنتیان ۱۳:۹، ۱۲)، پس متعجب نشوید اگر که این حقیقت برای ما همچون یک سّر باقی بماند. اما آن را کنار نگذارید. اگر عیسی مسیح، خدا نباشد، نمیتواند نجات شما را به ثمر رساند (عبرانیان ۲:۱۴-۱۵)؛ و جلالش کفایت نمیکند، تا اشتیاق و آرزومندیِ جاودانۀ شما را برای کشف تازههای زیبایی، برطرف سازد. اگر الوهیت عیسی مسیح را کنار بگذارید، جان خود را، به همراه همۀ شادیتان در عصر آینده، دور انداختهاید.
پس ما این موارد را بررسی نمودهایم: ۱) زمان هستی یافتن او (پیش از زمان)، ۲) ماهیتِ هویتِ او («کلمه، خدا بود»)، و ۳) رابطۀ او با خدا («کلمه نزد خدا بود»). اکنون مطلب خود را با مبحث رابطۀ او با جهان، خاتمه میدهیم.
ادامه دارد……..