مسلمانان ادعا می کنند که در کتاب مقدس نام پیامبر اسلام ذکر شده و درباره فعالیت او پیشگویی شده است. وقتی مسیحیان می پرسند لطفا نام پیامبر اسلام را در کتاب مقدس نشان دهید، بعد از کمی جستجو در کمال شگفتی درمی یابند که نام پیامبرشان را در آیات مورد نظر مشاهده نمی کنند.
سپس با اعتقاد راسخ می گویند اما مقصود این آیه یا آیات در کتاب مقدس پیشگویی درباره ظهور پیامبر اسلام است. اما با بررسی دقیق آن آیات، ادعای آنان تایید نمی شود.
قبل از بررسی، همان گونه که اطلاع دارید از دیدگاه مسلمانان کتاب مقدس تحریف و منسوخ شده است، با این توصیف، آنان برای تایید ادعاها و توجیه نظرات شان به آیات کتاب مقدس رجوع می کنند.
این پرسش مطرح می شود: اگر کتاب مقدس تحریف شده، چگونه می توان متن جعلی و نامعتبر را به عنوان سند و مدرک ارائه داد؟
نکته بعدی، به تایید مسلمانان، پیامبر اسلام از نسل اسماعیل است، در حالی که تمامی یهودیان از جمله انبیای عهد عتیق از نسل اسحاق هستند. حتی قرآن هم اذعان دارد که سلسله نبوت از اسحاق می آید:”و ما اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و در خانه اش مقام نبوت را و کتاب آسمانی را برقرار کردیم” (سوره عنکبوت آیه ۲۷). هم چنین در سوره صافات آیات ۱۱۲- ۱۱۳ اسحاق به عنوان پیامبر انتخاب شد و نه اسماعیل. به عبارت دیگر، قرآن وعده الهی را با اسحاق شروع می کند و نه اسماعیل.
کتاب مقدس می فرماید وقتی ابراهیم از خداوند درخواست کرد که کاش اسماعیل در حضور تو زیست کند (پیدایش فصل ۱۷ آیه ۱۸)، خدا در جواب او با تاکید فرمود:”در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، امتی عظیم از اسماعیل به وجود می آورم” (فصل ۱۷ آیه ۲۰). از دیدگاه مسلمانان این آیه اشاره به دین اسلام است، در حالی که به آیه بعدی توجهی نشان نمی دهند. خداوند ادامه می دهد:”اما عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت” (آیه ۲۱).
بررسی ادعا
یک. آیا نام پیامبر اسلام در متن کتاب مقدس ذکر شده است؟
برخی از مسلمانان ادعا می کنند که واژه عبری “محمد” با همان تلفظ عربی وجود دارد و در کتاب مقدس این واژه به کار رفته است (غزل غزل ها فصل ۵ آیه ۱۶). واژه مورد نظر آنان “مئود” است. “مئود” در دستور زبان عبری “اسم” نیست، بلکه به معنای بسیار، زیاد، خیلی، بی نهایت است. در آیه ۱۶ می خوانیم:”دهان او “بسیار” شیرین است.” روای این آیه، دختری است که عاشق و شیفته سلیمان پادشاه شده و در همین آیه می گوید:”ای دختران اورشلیم، این است محبوب و یار من.” مخاطبان او فقط دختران یهودی (آن هم در محدوده اورشلیم) بوده اند و نه دختران سراسر جهان. به باور مسلمانان، پیامبر اسلام رسالت جهانی داشت و نه منطقه ای.
حتی اگر فرض کنیم تلفظ واژه “مئود” همانند تلفظ “محمد” به زبان عربی است، آیا قواعد دستور زبان و فرهنگ لغت عبری نیز این ادعا را تایید می کنند؟ به عنوان مثال، در زبان فارسی می گوییم فلانی اختیار تام دارد. آیا منظور از “تام” یک نام شخص غیر ایرانی است؟
“جان” در زبان انگلیسی اسم است، در حالی که در زبان فارسی به معنای روان، روح، عزیز و گرامی می باشد. زبان های عربی و عبری، کلمات و دستور زبان متفاوت دارند، در غیر این صورت دو زبان مختلف نبودند. اگر ادعای مسلمانان درباره واژه “مئود” درست باشد، این سوال مطرح می شود که چرا یهودیان در قبل و بعد از میلاد مسیح، اسامی محمد یا حسین را برای نامگذاری فرزندان شان انتخاب نمی کردند؟
دوم. آیا درباره پیامبر اسلام در کتاب مقدس پیشگویی شده است؟
نخستین متن مورد نظر مسلمانان کتاب تثنیه فصل ۱۸ آیه ۱۸ است. خدا به موسی وعده داد:”از بین برادرانت یک نبی مانند تو می فرستم.” مسلمانان چنین تفسیر می کنند که مقصود از “برادران” نسل اسماعیل است. اشاره به پیامبر دیگر از آیه ۱۵ شروع می شود و نه از آیه ۱۸٫ در آیه ۱۵ چنین می خوانیم:”او از میان قوم اسرائیل، پیامبری مانند من برای شما خواهد فرستاد” بنابراین آن پیامبر یهودی بود و نه عرب. چرا آن پیامبر باید از میان قوم اسرائیل ظهور می کرد:
الف. قوم عرب در آن روزگار بت پرست بودند و خدای حقیقی را نمی شناختند.
ب. وقتی موسی به برادران اشاره کرد، قوم بت پرست عرب در میان قوم اسرائیل حضور نداشتند. خدا قوم اسرائیل را از اقوام دیگر جدا کرده بود و بارها به آنان هشدار داد که با اقوام بت پرست در ارتباط نباشند و تحت تاثیر فرهنگ آنان قرار نگیرند.
ج. قوم عرب در طول تاریخ دشمن اسرائیل بوده است.
د. موسی به طور روشن و واضح نام اقوام عرب را ذکر نکرد.
حتی اگر مسلمانان دلایل مذکور را نپذیرند، آیه ۲ را چگونه باید درک کرد:”قبیله لاوی در میان برادران خود نصیب (ملک) نخواهند داشت، زیرا خداوند میراث آنان است.” مسلمانان فراموش کرده اند که دوازده قبیله اسرائیل از نسل دوازده پسر یعقوب بودند و یهودیان طبق سنت قبایل، یکدیگر را برادر خطاب می کردند.
موسی به قوم اسرائیل گفت:”پیامبری مانند من خواهد بود”. موسی یهودی بود. بنابراین آن پیامبر باید یهودی باشد. موسی نگفت پیامبر غیر عبرانی و از قوم دیگر ظهور خواهد کرد. مسیح تحقق کامل این پیشگویی درباره نبی موعود بود.
خداوند از طریق موسی معجزات عجیبی ارائه داد:”موسی به فرمان خداوند، معجزات عظیمی در حضور فرعون مصر، درباریانش و تمام قوم او انجام داد. هیچکس تا به حال نتوانسته است قدرت و معجزات شگفت انگیز ی را که موسی در حضور قوم اسرائیل نشان داد، ظاهر سازد” (تثنیه فصل ۳۴ آیات ۱۱- ۱۲).
مسیح معجزات زیادی کرد. بیماران را شفا داد و مردگان را نیز زنده کرد. اما در قرآن به معجزات پیامبر اسلام نظیر آنچه موسی و مسیح انجام دادند، اشاره نشده است (سوره اسراء آیات ۹۰- ۹۳). مسلمانان می گویند معجزه پیامبر اسلام، پیغام خداوند بود. این در حالی است که تمام پیامبران حامل پیام خدا بوده اند.
سه. موسی و مسیح با خدا به طور مستقیم صحبت می کردند:”در اسرائیل پیامبری مانند موسی نبوده است که خداوند با او روبرو صحبت کرده باشد” (تثنیه فصل ۳۴ آیه ۱۰). مسیح با خدای پدر در گفتگو بود (یوحنا فصل ۱ آیه ۱۸، فصل ۱۲ آیه ۴۹). پیامبر اسلام هرگز ادعا نکرد که با خدا روبرو صحبت کرده است. او سوره های قرآن را از فرشته دریافت کرد (سوره بقره آیه ۹۷).
دومین متنی که مسلمانان معتقدند ظهور پیامبر اسلام پیشگویی شده در تثنیه فصل ۳۳ آیه ۲ است:”خداوند از کوه سینا آمد، و از کوه فاران درخشید. ده ها هزار فرشته همراه او بودند و آتشی مشتعل در دست راست او.”
اگر یک مسلمان این آیه را بخواند، هرگز مدعی نمی شود این آیه پیشگویی درباره ظهور پیامبر است، بلکه می گوید سخن از آمدن “خداوند” است! سوء استفاده مخالفان کتاب مقدس امری رایج است: نقل قول از یک آیه آن هم به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالبا مفهومی کاملا اشتباه را ارائه می دهد.
حتی اگر در این پیشگویی از نام خداوند ذکری به میان نیامده بود، با نگاهی به نقشه جغرافیا پی می بردیم که فاران و سعیر نزدیک مصر و در شبه جزیره سینا قرار دارند و نه در فلسطین که محل زندگی و رسالت عیسی بود و نه در عربستان. فاران و سعیر صدها مایل دورتر از عربستان قرار دارند. لطفا برای آگاهی بیشتر به نقشه جغرافیایی و هم چنین پیدایش فصل ۱۴ آیه ۶، اعداد فصل ۱۰ آیه ۱۲، فصل ۱۲ آیه ۱۶، فصل ۱۳ آیه ۳۰، تثنیه فصل ۱ آیه ۱ رجوع فرمایید.
سومین متن گزینشی مسلمانان، اشعیاء فصل ۲۱ آیه ۹ است:” هنگامی که ببینید سوران جفت جفت بر الاغ و شتر می آیند، باید دقت کنید.” تفسیر مسلمانان آن است که آن که سوار بر الاغ است، مسیح است و شترسوار پیامبر اسلام است!
اگر متن را با دقت بخوانیم (آیات ۱- ۱۰)، درمی یابیم که پیشگویی درباره سقوط شهر بزرگ و قدرتمند بابل بود. رویای سوران جفت جفت نمایانگر مادها و پارس ها بود که در سال ۵۳۹ قبل از میلاد بابل را مورد حمله قرار دادند.
هر مطلب را باید در چارچوب خودش خواند. این مهم ترین کار در درک کتاب مقدس است. اکثر جملات (آیه ها) کتاب مقدس فقط در ارتباط با جملات قبلی و بعدی معنی پیدا می کنند.
مهم ترین سئوال این است که موضوع بحث چیست؟ یا به عبارت ساده تر: نویسنده چه می گوید؟ این سئوالی است که باید در مورد هر جمله و هر پاراگراف بارها و بارها مطرح کرد. در واقع باید بکوشیم مسیر فکری نویسنده را دنبال کنیم. باید بپرسیم که نویسنده چه می گوید و چرا این مطلب را درست در این قسمت بیان می کند، و حالا که این را گفت، بعد چه می گوید؟
آیا مقصود مسیح از تسلی دهنده، اشاره به پیامبر اسلام است؟
یک. در یوحنا فصل ۱۴ آیات ۱۶- ۱۷ می خوانیم که مسیح می فرماید:”من از پدرم درخواست خواهم کرد تا پشتیبان و تسلی بخش دیگری به شما عطا نماید که همیشه با شما بماند. این پشتیبان و تسلی بخش همان روح القدس است که شما را با تمام حقلیق آشنا خواهد کرد.”
همان طور که قبلا ذکر شد، نقل قول یک آیه از کتاب مقدس به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالبا مفهومی کاملا اشتباه را به دست می دهد. مثلا حذف آیه ۱۷ از فصل ۱۴ انجیل یوحنا، می تواند به این تصور دامن بزند که مقصود مسیح از “تسلی دهنده دیگر” شاید پیشگویی ظهور پیامبر جدید باشد. در حالی که در آیه هفدهم به روشنی به روح القدس اشاره گردیده است.
فصل های چهاردهم تا شانزدهم انجیل یوحنا درباره عملکرد روح القدس در زندگی ایمانداران مسیحی می باشد و هرگز درباره پیامبر دیگر اشاره و پیشگویی نشده است.
دو. در بیش از شش هزار نسخه دست نویس یونانی از عهد جدید، مطلقا حتی یک نسخه دست نویس وجود ندارد که به واژه ای غیر از تسلی دهنده یا مدافع نوشته شده باشد.
سه. تسلی دهنده که عیسی وعده داده بود می بایست همیشه با شاگردان و ایمانداران مسیحی بماند (آیه ۱۶)، ولی اکنون سیزده قرن است که پیامبر اسلام چشم از جهان فرو بسته است. بنابراین، او ویژگی خاص این تسلی دهنده را نداشت.
چهار. عیسی به شاگردانش گفت:”شما تسلی دهنده را می شناسید”، ولی شاگردان مسیح، پیامبر اسلام را نمی شناختند و نمی توانستند بشناسند، زیرا او شش قرن بعد به دنیا آمد. عیسی هم چنین به شاگردانش گفت که تسلی دهنده در شما خواهد بود. پیامبر اسلام نمی توانست در شاگردان مسیح باشد، زیرا آنان ششصد سال قبل از او زندگی می کردند و اطلاعی از او نداشتند.
پنج. عیسی به صراحت تاکید کرد که تسلی دهنده “به نام من” یعنی به نام عیسی فرستاده خواهد شد. با این توصیف، هیچ مسلمانی این را قبول ندارد که پیامبر اسلام توسط عیسی و به نام عیسی فرستاده شده باشد.
یکی از رسالت های تسلی دهنده این است که عیسی مسیح را جلال دهد (یوحنا فصل ۱۶ آیه ۱۴). اما مطابق دیدگاه اسلام، پیامبر مسلمان برتر از عیسی و آخرین پیامبر است. در این صورت او عیسی را که پیش از او آمده و به عبارت دیگر در مرتبه پایین تری قرار دارد، جلال نمی دهد.
شش. سرانجام این که عیسی مسیح به صراحت بیان کرد که تسلی دهنده بعد از “اندک ایامی” خواهد آمد (اعمال رسولان فصل ۱ آیه ۵)، در حالی که تا ششصد سال بعد خبری از پیامبر اسلام نبود. چند روز بعد، روح القدس در روز پنطیکاست آمد (اعمال رسولان فصل دوم). مسیح به شاگردان گفت که در اورشلیم بمانید و منتظر روح القدس باشید (اعمال رسولان فصل ۱ آیه ۴). آیا شاگردان می توانستند قرن ها عمر کنند تا پیامبر اسلام را که درسرزمین دیگر و نه اورشلیم و سرزمین فلسطین، ظهور نمود، مشاهده کنند؟
با این توصیف، مسلمانان معتقدند که واژه یونانی “فارقلیط” مذکور در انجیل یوحنا فصل ۱۴ آیه ۱۶ به معنای احمد است. اما وقتی همین واژه را به دستگاه ترجمه گوگول (گوگول ترنسلیت) بدهید، چنین ترجمه می کند:”شفیع”، “میانجی”، “روح القدس”. این دقیقا همان کلمه ای است که در عهد جدید به کار برده شده. می توانید تلفظ آن را نیز بشنوید. مسیح وعده نزول روح القدس را داد و ده روز پس از صعود او، روح القدس بر رسولان نازل شد.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ