یکی از پر فروش ترین کتاب ها در کشورهای اسلامی “انجیل برنابا” است. مسلمانان معتقدند که “انجیل برنابا” تنها انجیل اصلی و واقعی است که از تحریف و دستکاری مصون مانده است. ایده اصلی این کتاب آن است که مسیح خدا نیست و بر صلیب نمرد. به جای او یهودای اسخریوطی مصلوب شد.
“سوزان حنیف” در کتاب “آنچه همه باید درباره اسلام و مسلمانان بدانند” می گوید:” مطالعه انجیل برنابا برای هر جوینده حقیقت ضروری است.” حنیف و هم چنین مسلمانان مدعی اند که حقایق مهمی درباره خدا و مسیح در این انجیل وجود دارد.
آیا “انجیل برنابا” انجیلی متعلق به قرن اول و نویسنده آن یکی از شاگردان مسیح بوده است؟
پیشینه کتاب
“انجیل برنابا” نخستین بار در سال ۱۷۰۹ در هلند یافت شد. این نسخه به زبان ایتالیایی بود با زیر نویس ضعیف عربی. منبع این انجیل ناشناخته است. نسخه مذکور پس از آن که میان پادشاهان و شاهزاده های اروپایی دست به دست شد به وین رسید. هم اکنون این نسخه در موزه امپریال وین (پایتخت اتریش) نگه داری می شود.
در سال ۱۷۳۴ “جرج سیل” قرآن را از عربی به انگلیسی ترجمه کرد. او در مقدمه اش به نسخه اسپانیولی انجیل برنابا اشاره نمود. اگرچه نسخه اسپانیولی آن یافت نشده، اما آنچه درباره این نسخه می دانیم، همان اطلاعاتی است که “جرج سیل” نوشته است. او می گوید که انجیل برنابا از زبان ایتالیایی به زبان اسپانیولی توسط یک مسلمان به نام “مصطفی آراندا” (یا اهل “آراند”) ترجمه شد (“آراندا” نام شهری در اسپانیا است).
او می افزاید مسلمانان ادعا می کنند هنگامی که پاپ سیکتوس پنجم (۱۵۸۵- ۱۵۹۰ میلادی) چرت می زد، نسخه ایتالیایی انجیل برنابا توسط یک راهب به نام “مارینو” از کتابخانه سرقت شد. راهب بعد از خواندن این انجیل به دین اسلام گروید. از آن زمان به بعد مسلمانان بر این باورند که تنها نسخه اصلی انجیل همان است که راهب مسیحی سرقت کرد!
در سال ۱۹۰۷ “لورا و لانسیدل رگ” برای اولین بار انجیل برنابا را به انگلیسی ترجمه کردند و با ۷۰ صفحه مقدمه به چاپ رساندند. مترجم های انگلیسی در مقدمه شرح دادند که کارشناسان به چه دلایلی این اثر را جعلی و متعلق به قرون وسطی می دانند. بعدها که انجیل برنابا به عربی، اردو و سایر زبان ها ترجمه گردید، مقدمه مترجم های انگلیسی حذف شد.
در سال ۱۹۷۳ ترجمه انگلیسی لورا و لانسیدل رگ در پاکستان تجدید چاپ شد که فاقد آن مقدمه ۷۰ صفحه ای بود.
شواهد تاریخی
مسیحیان و کارشناسان می گویند که “انجیل برنابا” در زمان رسولان و پدران کلیسا و شاگردان آنان وجود نداشته و هیچ گونه اشاره ای به این انجیل نشده است. اما مسلمانان مدعی اند که در دوران ایرنیوس (از پدران کلیسا- ۱۳۰- ۲۰۰ میلادی) نسخه خطی این انجیل وجود داشته است.
حتی می گویند که ایرنیوس در تایید نظرات خود، نقل قول هایی از انجیل برنابا به عمل آورده است. اما وقتی کارشناسان و محققان این ادعا را بررسی کردند، متوجه شدند که ایرنیوس در نوشته های خود از “رساله برنابا” نقل قول می کند و نه “انجیل برنابا” (رساله یعنی نامه ای که به تشریح تعالیم می پردازد، در حالی که انجیل شرح زندگی عیسی است).
انجیل برنابا تا قبل از قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی هر گز مورد اشاره محققان و مورخان مسیحی و مسلمان قرار نگرفته و بدون شک اگر چنین کتابی در دوران قبل از قرن پانزدهم وجود داشت، حداقل اشاراتی به آن می کردند.
شواهد تاریخ اسلام
احادیث اسلامی شرح می دهند که هیئت های مسیحی برای بحث و گفتگو نزد پیامبر اسلام می آمدند. یک بار گروهی متشکل از شصت نفر به رهبری اسقف نجران در مسجد مدینه با پیامبر دیدار کردند. این ملاقات بهترین فرصتی بود تا به انجیل برنابا اشاره شود، اما احادیث اسلامی به نام انجیل اشاره ای نمی کنند.
در قرآن نیز هیچ گونه اشاره ای به انجیل برنابا نشده است. قرآن هرگز به مسیحیان توصیه نکرد که به جای چهار انجیل (متی، مرقس، لوقا و یوحنا)، انجیل برنابا را مطالعه کنند.
اسقف تیموتاوس (وفات ۸۲۳ میلادی) که دوران خدمت کلیسایی اش هم زمان با حکومت عباسیان در بغداد بود، در جلسات بحث و مناظره با مسلمانان، فقط به چهار انجیل اشاره کرد. در طی این دوران، مسلمانان نیز از انجیل برنابا سخنی به میان نیاوردند.
در کتاب “الفهرست” اثر “ابوالفرج محمد ابن اسحاق الندیم” (۹۳۵- ۹۹۰ میلادی)، لیست طولانی از کتاب ها و نویسندگان آن دوران ارائه داده، ازجمله تمام کتاب هایی که کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) را تشکیل می دهند، اما به انجیل برنابا اشاره نشده است.
جالب است بدانید که مسلمانان قرن ها بر اسپانیا حکومت کردند (۷۵۶- ۱۴۹۲ میلادی). آنان مناظره و بحث های فراوانی با مسیحیان انجام می دادند. در طی این دوران، مسلمانان هرگز از انجیل برنابا به عنوان مدرک و سند تاریخی بر علیه اعتقادات مسیحی استفاده نکردند.
در این دوران نویسندگان، مورخان و فلاسفه مسلمان بسیاری زندگی می کردند. به عنوان مثال، فارابی (وفات ۹۵۰ میلادی)، مسعودی (وفات ۹۵۶ میلادی)، قندی (وفات ۹۶۱)، ابن حزم (وفات ۱۰۶۳ میلادی – او اولین مسلمانی بود که ادعا کرد کتاب مقدس تحریف شده).
ابن تیمیا (وفات ۱۳۲۸ میلادی)، حاجی خلیفه (وفات ۱۶۵۷ میلادی)، غزالی (وفات ۱۱۱۱ میلادی)، ابوالعباس عارف (وفات ۱۱۴۱ میلادی)، ابن رشد (وفات ۱۱۹۸ میلادی)، محی الدین ابن عربی (وفات ۱۲۴۰ میلادی)، ابن خلدون (وفات ۱۴۰۶ میلادی). هیچکدام از افراد مذکور به انجیل برنابا اشاره نکرده اند.
علاوه بر این، صرفنظر از اصالت و اعتبار انجیل برنابا، چنانچه این کتاب وجود داشت، قطعا مورد اشاره و نقل قول کسی یا اشخاصی قرار می گرفت. ولی هیچکس تا قبل از قرن پانزدهم ذکری از این انجیل به میان نیاورده است. آیا می توان به آسانی باور کرد که انجیل برنابا تا قبل از قرن چهاردهم یا پانزدهم وجود داشته است؟
زمان نگارش
قدیمی ترین نسخه از انجیل برنابا که به دست کارشناسان و محققان رسیده، مربوط به قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی است، یعنی حدود ۱۴۰۰ بعد از دوران برنابا. ظاهر فیزیکی نسخه خطی انجیل برنابا که امروز در دسترس است، با توجه به نحوه صحافی و سبک نگارش و واژگان، حاکی از آن است که بین سال های ۱۵۰۰- ۱۵۹۰ نوشته شده است.
اما مستندترین سندی که زمان تقریبی نگارش را آشکار می سازد، در فصل های ۸۲- ۸۳ این انجیل یافت می شود. خدا در عهد عتیق به قوم اسرائیل امر کرد که سال یوبیل را نگاه دارند (لاویان فصل ۲۵ آیات ۸- ۵۵). در اشاره به سال یوبیل (هر پنجاه سال یک بار زمین ها کشت نمی شدند، برده ها آزاد می شدند و ارث خانوادگی به کسانی که ارث خود را از بخت بد از دست داده بودند، بازگردانیده می شد)، انجیل برنابا می گوید که سال یوبیل هر صد سال یک بار انجام می شود. در حالی که پیش از قرن چهاردهم میلادی، سال یوبیل هر پنجاه سال مرسوم بود. بیانیه پاپ وقت مبنی بر تغییر بزرگداشت سال یوبیل از پنجاه سال به صد سال در سال ۱۳۴۳ میلادی صادر شد.
نویسنده انجیل برنابا وقتی درباره “یوبیل صد ساله” سخن می گوید، فورا این فکر به ذهن می رسد که او از بیانیه پاپ بونیفاس کاملا آگاهی داشته است. نویسنده تصور کرده بود که سال یوبیل را عیسی مقرر کرده است. در حالی که این حکم فقط در عهد عتیق یافت می شود.
هم چنین در این کتاب، چندین نقل قول از دانته (شاعر و نویسنده ایتالیایی- ۱۲۶۵- ۱۳۲۱ میلادی) وجود دارد. برای مثال نویسنده از اصطلاحات معروف دانته یعنی “خدایان دروغین و دروغگو” در فصل های ۲۳، ۷۸ و ۲۱۷ استفاده کرده که نه در کتاب مقدس یافت می شود و نه در قرآن.
جالب است بدانید توصیف جهنم در انجیل برنابا بسیار شبیه به اثر معروف دانته، “کمدی الهی” است. در فصل های ۵۲، ۵۷ و ۱۷۸ این انجیل ذکر شده که ۹ آسمان و ۱۰ جهنم وجود دارد. ادعایی که دانته در کمدی الهی مطرح کرده است. این تعلیم در کتاب مقدس و قرآن یافت نمی شود. قرآن تعلیم می دهد که فقط هفت آسمان وجود دارد (سوره بقره آیه ۲۹). در کتاب مقدس به سه آسمان اشاره شده: اتمسفر (پیدایش فصل ۷ آیه ۱۱)، فضای خارج از سیاره زمین (پیدایش فصل ۱۵ آیه ۵) و آسمان سوم که بهشت و جایگاه خداوند است (دوم قرنتیان فصل ۱۲ آیات ۱- ۴).
دانته در دوران پاپ بونیفاس زندگی می کرد. او نوشتن “کمدی الهی” را از سال ۱۳۰۰ آغاز نمود.
در این انجیل عناصر دیگری متعلق به قرون وسطی یافت می شود. در فصل ۱۹۴ روایت شده که خانواده ایلعاذر ارباب یا حاکم دو شهرک بودند: مجدلیه و بیت عنیا. در قرن اول میلادی، سرزمین اسرائیل را رومی ها تحت اشغال داشتند، لذا سیستمی تحت عنوان “حاکم” وجود نداشت. این اشاره حاکی از نظام فئودالی است که در قرون وسطی متداول بود.
اشاره به بشکه های چوبی شراب (که در قرون وسطی متداول بود) نیز از خطاهای نویسنده است. در قرن اول میلادی شراب در مشک ها (پوست حیوانات) و خمره های سنگی نگه داری می شدند.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ