مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که کتاب مقدس حاوی تناقضات زیادی است. برای بررسی این انتقاد، ابتدا باید بدانیم معنی “تناقض” چیست؟
در فرهنگ لغات، تناقض به معنای دو لفظ است که یکی از آن دو، امری را اثبات کند و دیگری نفی نماید. مانند “هست” و “نیست”، ” روشنایی” و “تاریکی”، “برو” و “نرو”…
فرض کنید کامپیوتر شما در خانه است. این تصور به معنای تایید ادعا است. اما شخصی می گوید که کامپیوتر در آن جا نیست! بنابراین او “ادعای” شما را نفی می کند. این دو ادعا “تناقض” نامیده می شود.
سردرگمی مخالفان کتاب مقدس
هنگامی که مخالفان از تناقض و تضاد سخن به میان می آورند، باید از آنان پرسید آیا مقصود این است که یک انجیل ادعا کرده مسیح خداوند است و انجیل دیگر او را پیامبر معرفی نموده؟ آیا یک انجیل مصلوب شدن مسیح را تایید نموده و انجیل دیگر مرگ مسیح را تکذیب کرده است؟ آیا یک انجیل زنده شدن مسیح بعد از مرگ را ثبت کرده و انجیل دیگر آن را تایید نکرده است؟ آیا یک انجیل مکان تولد عیسی را بیت الحم ذکر کرده و انجیل دیگر شهر دیگری را به عنوان محل تولد نام برده است؟ آیا یک انجیل می گوید که مسیح در اورشلیم مصلوب شد و انجیل دیگر شهر دیگری را معرفی می کند؟
مخالفان نیز به خوبی می دانند که این گونه تناقض ها و تضادها در اناجیل وجود ندارد. بنابراین، در اناجیل از نقطه نظر تعلیمات الهیاتی و هم چنین ذکر وقایع و مکان رخدادها هیچ گونه تضادی مشاهده نمی شود.
یک نویسنده صرفا به گزارش اتفاق بسنده کرده و دیگری جزئیات را افزوده. اگر جزئیات بر خلاف آن واقعه، تعلیم و مکان جغرافیایی بود که در اناجیل دیگر ذکر شده، آن را تناقض می نامیدیم. مثلا اگر می خواندیم که “مسیح از قایق پیاده شد و قدم به ساحل اورشلیم گذاشت، جایی که محل تولد او بود” فورا درمی یافتیم که اشتباهات جغرافیایی در متن وجود دارد. بدون تردید، شاگردان مسیح و یهودیان نیز در همان قرن اول میلادی از این آیه انتقاد می کردند و آن انجیل، مشکوک و جعلی معرفی می گردید. مرقس به تولد مسیح اشاره نکرده، در حالی که متی تولد مسیح تشریح کرده است. لوقا جزئیات بیشتری را در مورد تولد مسیح ارائه داده. اگر نویسندگان وقایع و تعالیم مربوط به زندگی مسیح دقیقا تکرار و کپی می کردند، چه نیازی به چهار انجیل بود؟
بررسی برخی از آیات مورد نظر مخالفان
مخالفان برای تایید ادعای خود یکی از گزارش های متی و مرقس را ذکر می کنند:
“زنان در حالی که هم می ترسیدند و هم خوشحال بودند، فوری به سراغ شاگردان رفتند تا پیغام فرشته را به آنان بگویند” (متی فصل ۲۸ آیه ۸).
“زنان (بعد از شنیدن پیام فرشته) پا به فرار گذاشتند و از ترس می لرزیدند، به طوری که نتوانستند با کسی صحبت کنند” (مرقس فصل ۱۶ آیه ۸).
مرقس به گزارش خود خاتمه نمی دهد. او در آیات ۹- ۱۱ می نویسد:”عیسی به مریم مجدلیه ظاهر شد و او به شاگردان عیسی مژده داد که مسیح زنده شده است”. بنابراین، با خواندن این آیات درمی یابیم که متی گزارش کوتاه و فشرده ارائه داده، در حالی که مرقس جزئیات بیشتری را ذکر کرده است. از سوی دیگر، مرقس هرگز ادعا نکرد که زنان با شاگردان صحبت نکردند، بلکه حالت ترس آنان را در “آن لحظات” شرح داده است. در گزارش مرقس نمی خوانیم که در آن روز یا در طول هفته، زنان از ترس می لرزیدند و قادر به سخن گفتن با هیچکس نبودند!
مثال دیگر: عیسی شاگردانش را به ماموریت بشارتی فرستاد. او به آنان فرمود:”جز چوبدستی، چیزی همراه خود نبرید. نه خوراک، نه پوشاک، نه پول و نه کمربند و نه حتی کفش و لباس اضافی” (مرقس فصل ۶ آیات ۸- ۹).
لوقا و متی چنین نقل قول کردند: عیسی به شاگردانش فرمود:”در این سفر، هیچ چیز با خود نبرید. نه چوب دستی، نه کوله بار، نه خوراک، نه پول و نه لباس اضافه” (متی فصل ۱۰ آیه ۱۰، لوقا فصل ۹ آیه ۳). اگر متن یونانی را بخوانید، درمی یابید که مسیح به شاگردانش توصیه کرد آذوقه بار نکنید و “وسایل اضافی” از جمله چوب دستی همراه خود نبرید تا در سفر و هنگام بشارت، دست و پا گیر شود. مسیح در ادامه افزود:”زیرا مردم خوراک و پوشاک شما را فراهم خواهند کرد” (متی فصل ۱۰ آیه ۱۰). بنابراین تاکید عیسی بر سبک کردن بار به هنگام سفر بشارتی است.
کاربرد ادبیات از نوع اغراق آمیز
مسیح نیز مانند شعرا و نویسندگان، صفت یا پدیده ای را آن چنان برجسته نشان می دهد که در عالم واقعیت، امکان دستیابی به آن صفت در آن حد و اندازه وجود نداشته باشد. البته ادعا باید به گونه ای بیان شود که باعث افزایش درک مقصود سخن شود و غیر واقعی جلوه نکند. برای مثال فردوسی چنین سرود:
” شود کوه آهن چو دریا آب
اگر بشنود نام افراسیاب”
حتی در گفتگوی های روزمره هم از صفت اغراق استفاده می کنیم:”این جا آخر دنیاست”. در حالی که خودمان می دانیم از نقطه نظر جغرافیایی چنین چیزی وجود ندارد.
بنابراین، ادبیات به سبک غلو و اغراق را نباید با زبان عادی و منطق جهانی که در آن زندگی می کنیم، مقایسه کرد، بلکه باید نگرش و مقصود هنرمند را درک نمود. اغراق و مبالغه جزء ذات ادبیات است و کم تر اتفاق می افتد که سخن ادبی خالی از اغراق باشد.
در ادبیات، اغراق بر دو نوع است: تشبیهی و کنایی. باید توجه داشت اغراق نتیجه تشبیه ها، استعاره ها و کنایه ها است.
مسیح با استفاده از “سبک ادبی اغراق” فرمود:”دانه خردل، کوچک ترین دانه است” (متی فصل ۱۳ آیه ۳۲، مرقس فصل ۴ آیه ۳۱). اما مخالفان این نقل قول را غیر علمی ارزیابی می کنند، در حالی که هدف تعالیم مسیح، برگزاری کلاس های علمی نبود. در آن روزگار، در سرزمین اسرائیل، دانه خردل کوچک ترین دانه ای بود که کاشته می شد. با این توصیف، در مرقس می خوانیم که “دانه خردل یکی از کوچک ترین دانه هاست”. اما مقصود مسیح چه بود؟
مسیح فرمود:”ملکوت خدا مانند دانه ریز خردل است که در مزرعه ای کاشته شده باشد. دانه خردل کوچک ترین دانه هاست. با وجود این، وقتی رشد کند، از تمام بوته های دیگر بزرگ تر شده، به اندازه یک درخت می شود، به طوری که پرندگان می آیند و در لابه لای شاخه هایش لانه می کنند”. عیسی با این مثال تشریح کرد که گرچه مسیحیت، در آغاز بسیار کوچک می باشد، اما به تدریج تبدیل به جامعه ای جهانی متشکل از ایمانداران مسیحی خواهد شد.
نقل قول های ناقص مخالفان از کتاب مقدس
نقل قول یک آیه از کتاب مقدس به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالبا مفهومی کاملا اشتباه را به دست می دهد. مثلا حذف آیه ۱۷ از فصل ۱۴ انجیل یوحنا، می تواند به این تصور دامن بزند که مقصود مسیح از “تسلی دهنده دیگر” شاید پیشگویی ظهور پیامبر جدید باشد. در حالی که در آیه هفدهم به روشنی به روح القدس اشاره گردیده است.
نمونه معروف دیگر نقل قول نادرست از کتاب مقدس، در مزمور ۱۴ آیه ۱ یافت می شود که مخالفان ادعا می کنند کتاب مقدس تعلیم می دهد “خدایی نیست” اما آیه کامل چنین است:”نادان به خود می گوید خدایی نیست”.
انتشار شایعه توسط مخالفان کتاب مقدس
مخالفان ادعا می کنند که پولس به مردان مسیحی حکم کرد تا ختنه نکنند! چنین آیه ای در نامه های پولس یافت نمی شود.
درقرن اول میلادی، عده ای از یهودیان که به مسیحیت گرویده بودند، چنین استدلال کردند که اگر غیریهودیان مسیحی ختنه نکنند، توسط خدا نجات نخواهند یافت. پولس در نامه های خود تحت عناوین رومیان و غلاطیان، با این طرز تفکر غلط مخالفت کرد و چنین توضیح داد که نجات انسان از قلمرو گناه به فیض خدا (یعنی بخشش بلاعوض خدا به افرادی که لیاقت آن را ندارند) بستگی دارد و نه اعمال نیکوی انسان. در دوران عهد عتیق، وقتی ابراهیم به خدا ایمان آورد، هنوز عمل ختنه را انجام نداده بود. سال ها بعد، خدا به ابراهیم دستور داد تا مراسم ختنه را انجام دهد. چهار صد سال بعد، خداوند شریعت را عطا فرمود.
زمانی که ابراهیم به خدا ایمان آورد، ختنه روحانی در او انجام شد. بعدها، ختنه جسمانی، که جراحی بهداشتی بود، صرفا نشانه ای شد جهت تایید ختنه روحانی. پولس تاکید کرد که ختنه روحانی باعث نجات انسان می شود، اما هرگز با ختنه جسمانی مخالفت نکرد. طبق دیدگاه مسیحیت، ختنه جسمانی و اعمال نیکو باعث نجات انسان از قلمرو گناه نخواهند شد. این خدا است که نجات می بخشد، وضعیت درونی انسان را تغییر می دهد( شخص منفی و غیرقابل تحمل را به انسان مفید و مثبت تبدیل می کند) و قدرت انجام دستورات خود را توسط روح القدس به انسان نجات یافته و متحول شده عطا می کند.
در عهد جدید، تعلیمی مبنی بر مخالفت با ختنه وجود ندارد. ختنه یک جراحی بهداشتی است.
اضافه کردن جملات توسط مخالفان
منتقدان کتاب مقدس، روایات اناجیل متی، مرقس و لوقا را با گزارش یوحنا مبنی بر واقعه بعد از تعمید مسیح متناقض ارزیابی می کنند. در اناجیل متی، مرقس و لوقا تاکید شده که عیسی توسط روح القدس به بیابان برده شد و او مدت چهل روز در بیابان بود، در حالی که منتقدان مدعی اند که گزارش یوحنا چنین است که “روز بعد از تعمید”، عیسی دو شاگرد را انتخاب کرد. کدامیک از گزارش ها صحیح است؟
در انجیل یوحنا فصل اول، آیه پانزدهم می خوانیم که یحیی، در حال معرفی مسیح است. در ادامه آیه نوزدهم با این عبارت شروع می شود:”روزی سران قوم یهود از شهر اورشلیم، چند تن از کاهنان و دستیاران خود را نزد یحیی فرستادند تا بدانند آیا یحیی ادعا می کند که مسیح است یا نه”. گفتگویی میان یحیی و فرستادگان رهبران مذهبی یهود انجام می شود.
سپس در آیه بیست و نهم می خوانیم که یحیی می بیند که عیسی به سوی او می آید. در حین آمدن عیسی به نزد او، یحیی از فرصت استفاده کرده و مسیح را به جماعت معرفی می کند و در ادامه سخنانش می گوید:”من روح خدا را دیدم که به شکل کبوتری از آسمان آمد و بر عیسی قرار گرفت”. اگر مسیح برای انجام تعمید نزد یحیی آمده بود، اعتراف یحیی مبنی بر دیدن روح خدا به شکل کبوتر در قبل از تعمید، با گزارش های متی، مرقس و لوقا در تناقض بود. در حالی که فصل اول، یوحنا گزارشی از تعمید مسیح ارائه نداده، بلکه صرفا به سخنان یحیی بسنده کرده است. در واقع، آیه بیست و نهم، بیانگر این موضوع است که یحیی چند هفته قبل از آن روز، عیسی را تعمید داده بود. عیسی بعد از تعمید گرفتن، ابتدا به صحرا رفت تا از سوی شیطان آزمایش شود. وقایع این بخش از گزارش یوحنا، بعد از بازگشت عیسی از بیابان رخ داده اند. عبارت “روز بعد از تعمید” توسط منتقدان و مخالفان برای بی اعتبار کردن مسیحیت اضافه شده و این عبارت در انجیل یوحنا فصل اول وجود ندارد. یوحنا به بیان و جزئیات موضوعاتی می پردازد که در سه انجیل دیگر ذکر نشده است. چهار انجیل مکمل یکدیگرند.
ادعای مخالفان: در نامه های رسولان اشاره ای به اناجیل نشده!
مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که در نامه های رسولان که در عهد جدید موجود است، اشاره ای به اناجیل نشده. باید در نظر داشت که برخی از نامه ها مانند “رساله پولس به غلاطیان” زودتر از اناجیل نوشته شد. تعدادی از نامه ها نیز تقریبا هم زمان با اناجیل به رشته تحریر درآمد. انجیل یوحنا بین سال های ۸۵- ۹۰ میلادی و سال ها بعد از آن که پولس و سایر شاگردان مسیح شهید شدند، نوشته شد. از سوی دیگر، متن نامه ها درباره اصول اعتقادات مسیحیت است که با تعالیم مسیح در تضاد نیست. مثلا رسولان، تثلیث (پدر، پسر و روح القدس) را تکذیب نکرده اند یا آنان دستور شورش و قتل مخالفان مسیحیت را صادر نکردند، یا در مورد مرگ و زنده شدن مسیح دچار شک و تردید و تناقض گویی نشده اند.
بعد از صعود مسیح، روح القدس رهبری و هدایت کلیسا را بر عهده داشت. باید از مخالفان پرسید که کدام تعلیم رسولان با تعلیم مسیح در تضاد و ناهماهنگی است!
نتیجه گیری
وقتی شخصی ادعا می کند در اناجیل تضاد و تناقض وجود دارد، از او درخواست کنید که “تضاد و تناقض” را نشان دهد. از او بپرسید: آیا مکان ها متفاوت است؟ پاسخ او منفی است. از او سوال کنید که آیا از نقطه نظر تعلیمی متضاد است؟ پاسخ او منفی است. سپس از او بپرسید: کدامیک از نویسندگان جزئیات بیشتری از واقعه را نوشته اند؟
برای او مثالی ذکر کنید: اگر شما و دوستان تان فیلمی را تماشا کنید، وقتی کسی که فیلم را ندیده از شما و دوستان تان بخواهد تا داستان فیلم را تعریف کنید، آیا همه روایات دقیقا مشابه است؟ ممکن است شما جزئیات صحنه ها را با دقت توصیف نکنید، اما دوست تان جزئیات بیشتری را به یاد دارد. آیا این به آن مفهوم است که دارید دروغ می گویید و داستان فیلم را تغییر می دهید؟
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ