در ابتدا باید به مخالفان گفت که در سوره مائده آیات ۳- ۴ خوردن غذای حرام در شرایطی که دسترسی به غذای حلال نیست، مجاز می باشد.
در شریعت یهود خوردن گوشت حرام جزء قوانین مدنی بود و نه اخلاقی.
یهودیان اعتقاد داشتند که می توانند در اثر اجتناب از برخی از خوراک ها، در نظر خدا پاک باشند. اما عیسی فرمود افکار ما می توانند ما را آلوده کنند و به گناه بکشانند. پاکی افکار با خوردن غذای حلال به وجود نمی آید، بلکه فقط خدا می تواند فکر ما را نو سازد و ما از درون توسط عملکرد خداوند، پاک می شویم (مرقس فصل ۷ آیات ۱۸- ۲۳). خوراک ما را مقبول خدا نمی سازد.
مسیحیان یهودی موظف بودند تا پیام انجیل را به غیر یهودیان اعلان کنند. بنابراین، نگرش غلط آن ها درباره خوراک و معاشرت با غیریهودیان ابتدا می بایست اصلاح می گردید.
از طرفی، تعداد یهودیان خارج از اسرائیل، آنقدر نبود که در روستاها و شهرک ها بتوان خوراک حلال را تهیه کرد. مبشرین یهودی بایستی در خانه های غیر یهودیان اقامت می کردند و هر غذایی را می خوردند. اگر به خاطر ایمان شان، دستگیر و زندانی می شدند، در زندان از خوراک حلال خبری نبود.
آنچه مسلم است نجات غیر یهودیان مهم تر از احکام مربوط به خوراک حلال بود. خداوند در عیسی مسیح به قیمت گزافی نجات انسان را مهیا نمود. بنابراین، منطقی نبود که به خاطر خوراک، نجات غیریهودیان از قلمرو گناه، منحل شود.
اگر مشکل دنیا با نخوردن گوشت خوک حل می شود، چرا در صفحات حوادث روزنامه های خاورمیانه (یهودی/مسلمان)، مملو از گزارش های تجاوز، دزدی، قتل… آیا خوردن خوک باعث جنایت شده؟ آنچه در خوراک مان هست، اهمیت دارد یا آنچه در فکر و ذهن مان می گذرد؟
به یاد داشته باشیم: خوردن گوشت قرمز اعم از گوشت خوک، گاو، گوسفند، بز، شتر… خطر ابتلا به سرطان و دیابت را افزایش می دهد.
هم چنین در گوشت قرمز ماده ای به نام کارنیتین وجود دارد که به قلب انسان آسیب می رساند. سکته و حمله قلبی، سرطان، مرض قند، کلسترول و چربی خون از جمله بیماری هایی هستند که نتیجه مستقیم استفاده از گوشت قرمز است. مصرف گوشت قرمز خطر مرگ و انواع بیمارهای کشنده از جمله سکته قلبی و مغزی را چند برابر می کند.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ