مخالفان مسیحیت اغلب این پرسش را مطرح می سازند که چرا مرقس، یوحنا و پولس به تولد شگفت انگیز مسیح توجه نشان نداده اند؟ آنان چنین نتیجه گیری می کنند که تولد عیسی برای کلیسای اولیه اهمیت نداشته است. آیا ادعای مخالفان صحیح است؟
یک. اگر اناجیل شامل اطلاعات یکسان با جزئیات یکسان بودند، و از یک چشم انداز نوشته می شدند، این تبانی تلقی می شد. به عبارت دیگر، این تصور در ذهن پدید می آمد که نویسندگان اناجیل پیشاپیش با هم جمع شده و داستان های خود را راست و ریست کرده اند تا نوشته های شان معتبر به نظر برسد. در حالی که گزارشات چهار انجیل نشان می دهد در ارائه اطلاعات شان هم رای، اما در چشم انداز، جزئیات، و این که کدام رویداد ثبت شده است، تفاوت دارند. پس درمی یابیم گزارش هایی را که ما از زندگی و خدمت مسیح در اناجیل در اختیار داریم، واقعی و قابل اعتماد است.
دوم. لوقا و متی به نکات و جزئیاتی توجه کرده اند که در اناجیل مرقس و یوحنا ذکر نشده. لوقا دلیل این امر را شرح می دهد:
“جریان کامل این وقایع را جزء به جزء مطالعه و بررسی کرده ام و صلاح دیدم این رویدادها را به ترتیب تاریخ وقوع بنویسم” (لوقا فصل ۱ آیات ۳- ۴).
سوم. عدم اشاره مرقس، یوحنا و پولس به تولد مسیح به معنای انکار و تکذیب نیست. نمی توان چنین نتیجه گیری کرد که چون به تولد عیسی اشاره نشده، پس شرح سرگذشت مسیح توسط مرقس و یوحنا نادرست است. توجه مرقس و یوحنا فقط به خدمات و ماموریت مسیح معطوف شده. به عبارت دیگر، برای آنان موضوعات دیگر دارای الویت بود.
طبق گزارش “پاپیاس” (از پدران کلیسا)، انجیل مرقس تا مدت ها “انجیل پطرس” نامیده می شد، زیرا مرقس دستیار و مترجم پطرس بود. بنابراین راوی اصلی، پطرس است که خاطراتش را با مسیح شرح داده. انجیل مرقس کوتاه تر از اناجیل دیگر است، درست مانند سخنرانی کوتاه پطرس در فصل دوم اعمال رسولان. انجیل مرقس نخستین انجیلی بود که نوشته شد.
یوحنا نگرش دیگری داشت. تاکید او بر الوهیت مسیح بود. هم چنین یوحنا به رویدادها و موضوعاتی توجه نشان داده که نود درصد آن در اناجیل دیگر یافت نمی شود.
اگر یوحنا با روایات تولد مسیح مخالف بود، بدون تردید آن را اصلاح می کرد و به جای سکوت، حقایق را شرح می داد. مسیح بر روی صلیب، به یوحنا مسئولیت داد تا از مادرش مراقبت کند (یوحنا فصل ۱۹ آیات ۲۶- ۲۷). بنابراین یوحنا جزئیات تولد مسیح را از زبان مریم شنیده بود، اما از آن جا که روایات متی و لوقا با تولد عیسی آغاز می شود، او تصمیم گرفت از واقعیت عمیق الهی شروع کند: پسر خدا به صورت انسان درآمد تا برای نجات ما از قلمرو گناه قربانی شود. مسیح شخصیت و محبت عمیق خدا را نشان داد.
چهار. کوتاه بودن انجیل مرقس به معنای کم توجهی و طفره رفتن نیست
فرض کنید جنایت بزرگی رخ دهد. پلیس ابتدا گزارش کوتاه و مختصر در اختیار رسانه ها می گذارد. به تدریج با دستگیری جنایتکاران، علت و انگیزه جنایت افشاء می شود. در روند جستجوی پلیس و اعتراف قاتل ها، اخبار این رویداد بیشتر شده و مفصل تر منتشر می گردد. انجیل مرقس شرح کوتاهی از فعالیت و خدمات مسیح ارائه می دهد. در ادامه متی و لوقا جزئیات بیشتری را می نویسند و سرانجام یوحنا ضمن پرهیز از ذکر تکرار رویدادها، توجه خود را به نکاتی را معطوف می سازد که در اناجیل دیگر اشاره نشده است.
با این توصیف، مرقس نمی خواهد اشاره کند که مسیح پسر یوسف است. مردم می پرسند:”مگر عیسی پسر مریم و برادر یعقوب، یوشا، یهودا و شمعون نیست؟ مگر خواهران او در این جا زندگی نمی کنند؟” (مرقس فصل ۶ آیه ۳). در انجیل مرقس هیچ نکته ای ثابت نمی کند یوسف پدر عیسی بوده است. بنابراین مرقس تولد از باکره را نفی نمی کند. به عبارت دیگر، مرقس از آن بی خبر نبوده، چرا که پطرس از ماجرای تولد شگفت انگیز مسیح کاملا آگاه بود.
در انجیل یوحنا، مسیح خود را “پسر خدا” می نامد و نه پسر یوسف (یوحنا فصل ۳ آیه ۱۶).
پنج. چرا پولس در نامه هایش به تولد مسیح اشاره نکرد؟
هدف اصلی پولس از نگارش نامه هایش، تشریح الهیات مسیحی و یافتن راه حل برای مشکلات کلیساها بود. اما نباید فراموش کرد که لوقا همکار پولس بود. اگر پولس با روایت لوقا از تولد عیسی موافق نبود، بی تردید در رساله هایش حقایق مربوط به تولد مسیح را می نوشت. از رسالات پولس می توان به شخصیت غیور او پی برد که مسائل را با دقت و حساسیت، بررسی و پیگیری می کرد.
با این توصیف، پولس اشاره مختصری به تولد مسیح کرد:”وقتی زمان معین فرا رسید، خدا فرزند خود را فرستاد تا به صورت یک یهودی از یک زن به دنیا بیاید” (غلاطیان فصل ۴ آیه ۴). پولس ننوشت که مسیح از پدر و مادریهودی متولد شد. او نوشت “از یک زن” تولد یافت.
از آن جا که پولس بر الوهیت مسیح تاکید می کرد، پس تولد عیسی از باکره را نفی نکرد. آیا می توان باور کرد پولس با لوقا همکار بود، ولی درباره تولد مسیح از باکره آگاهی نداشت؟
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
