پرسشی که ذهن بسیاری از مسیحیان را به خود مشغول کرده آن است که آیا مسیح درباره امور جنسی تفکر می کرد؟ آیا وسوسه های جنسی به سراغ او آمدند؟ چرا اناجیل از وسوسه جنسی عیسی هیچ گونه گزارشی ارائه نداده اند؟
واقعیت آن است که این سوالات بحث برانگیز است و نمی توان درباره آن بیش از حد اندیشید یا گفتگو کرد. اما این سوالات مهم را هم نباید نادیده گرفت.
در دوران باستان، یونانیان معتقد بودند که خدایان فاقد احساس و عواطف هستند. در نتیجه خدایان وسوسه نمی شوند و تجربیات عاطفی ندارند. بنابراین بشر فکر می کرد که فاصله زیادی میان خدا و انسان وجود دارد. اما مسیحیت انقلاب بزرگی به وجود آورد: خدا به شباهت انسان درآمد و در تجربیات و رنج های بشر شریک شد.
امروزه نیز سه دیدگاه وجود دارد:
جهان بینی الحاد: خدا وجود ندارد/ اگر خدا وجود داشته باشد، مهربان نیست
دیدگاه ادیان: خدا مهربان است
نگرش مسیحیت: خدا آنقدر جهان را محبت نمود که به میان انسان ها آمد و برای نجات بشر از گناه، بهاء گزافی پرداخت (یوحنا فصل ۳ آیه ۱۶)
ملحدها می گویند که خدا وجود ندارد، چون هرگز به جهان نیامده است و خود را نشان نداده. آن ها برای تایید ادعای خود می گویند حتی ادیان دیگر هم تصدیق می کنند که خدا به میان انسان ها نیامده است. در حالی که نگرش مسیحیت این است که خدا به شباهت انسان درآمد. آیا می توان به خدایی اعتقاد داشت که جسم و انسان را می آفریند، اما نمی خواهد به میان آدم ها بیاید؟ مثل آن که پدر ما حاضر نیست به خانه بیاید، اما به ما می گوید که من مهربان هستم! به شما پول می دهم، نماینده ام را می فرستم، اما به میان اعضای خانواده نمی آیم! نماینده، سخنگوی من است و حتی جانش را برای حفاظت و مراقبت از شما فدا می کند! آیا شما این شخص را پدر مهربان می نامید؟ ادیان می گویند:”خدا مهربان است”. اما نگرش مسیحیت این است که خدا آنقدر انسان ها را دوست داشت، که به شباهت بشر درآمد (یوحنا فصل ۳ آیه ۱۶).
اگر عالم هستی مانند قطره ای آب در برابر اقیانوس بیکران خداوند است، پس محبت او محدودیت ندارد. چگونه خدا می تواند به انسان درس فروتنی دهد، در حالی که خودش نمی خواهد فروتن شود؟ چگونه خدا می خواهد درس ایثار و فداکاری دهد، در حالی که حاضر نیست به میان انسان ها بیاید؟ خدا با عملکرد خودش نیز نشان می دهد که فقط سخنگو نیست.
کسانی که فقط به خدا “اعتقاد” دارند می گویند:”دشوار است که باور کنیم خدا بتواند انسان شود”. پاسخ مسیحیان این است:”اما اگر به وجود خدا اعتقاد داشته باشید، تصور معجزه غیرممکن نیست. پس می توانیم باور کنیم که خدا می تواند انسان شود”. برای خدا فرستادن انبیا بسیار بسیار آسان است. اما آمدنش به میان انسان ها، نشان داد که او عاشق انسان ها است. او به این جهان آمد تا به ما بگوید چقدر به انسان علاقه دارد. او با حضور فیزیکی در میان انسان ها، الگوی واقعی محبت را تعیین کرد. بنابراین، بر خلاف ادعای ملحدها، خدا مغرور و متکبر نیست.خدا قادر مطلق است و می تواند معجزه کند و به شباهت انسان درآید.
بارها این جمله را شنیده ایم که ” اگر وضع مردم را درک کنیم، آن ها را خواهیم بخشید.” این موضوع در مورد خدا صدق می کند. عیسی صد در صد انسان و صد در صد خدا بود.
عیسی با تمام تجارب بشری مواجه شد. او در تمام قسمت ها شبیه ما بود. اما در مواجه با وسوسه ها پیروز و سرافراز بیرون آمد و هیچ گناهی مرتکب نشد. نویسنده رساله به عبرانیان شرح داد که عیسی عمق، شدت و مشکل بودن وسوسه ها را خیلی بیشتر از ما درک کرده است. به عبارت دیگر، مبارزه مسیح با وسوسه ها نه فقط آسان تر از ما، بلکه بسیار مشکل تر بوده است (عبرانیان فصل ۴ آیات ۱۴- ۱۶).
شیطان تمام نیروی خود را به کار برد تا مسیح را شکست دهد. اما او در مورد ما چنین نمی کند. مسیح مانند ما و خیلی شدیدتر از ما وسوسه شد. به عبارت دیگر، هیچ انسانی مانند مسیح، وسوسه و آزمایش نشد.
بسیاری به غلط تصور می کنند که مسیح به شباهت انسان درآمد و فقط می خورد، می آشامید و می خوابید. اما غریزه جنسی نداشت! اما با آگاهی و شناخت از انسان بودن مسیح، می توان نتیجه گرفت که او مانند هر انسان دیگر نیز درباره امور جنسی تفکر می کرد. پس بدون تردید وسوسه های جنسی نیز به سراغ او می آمد. طبق تحقیقات کارشناسان، مردان به طور معمول در حدود یک ساعت به امور جنسی تفکر می کنند. مسیح هم از این قاعده استثناء نبود. فعالیت هورمون های جنسی گناه نیست.
ریک وارن (کشیش کلیسای سدل بک در آمریکا) در کتابش “زندگی هدفمند” نوشت:” خیلی افراد تفاوت بین تحریک جنسی و شهوت رانی را نمی دانند. این دو اصلا با هم یکی نیستند. خدا همه آدمیان را موجوداتی با امیال جنسی آفرید. امیال جنسی چیز خوبی است. تحریک شدن و یا داشتن عواطف جنسی امر کاملا طبیعی و غریزی و واکنش خدادادی است. اما شهوت انتخابی است ارادی برای سرسپردگی به گناه. خیلی افراد (به خصوص مردان ایماندار مسیحی) از این که هورمون های بدن شان به درستی کار می کند، احساس گناه می کنند. به محض این که چشم شان به خانم زیبایی می افتد، تصور می کنند مرتکب گناه شده اند. ولی واقعیت آن است که تمایلات جنسی تا زمانی که تسلیم آن ها نشده باشید، شهوت و گناه نیستند” (برگرفته از کتاب “زندگی هدفمند” نویسنده: ریک وارن مترجم کشیش منصور خواجه پور).
طبق شریعت عهد عتیق، اگر کسی رابطه جنسی با فردی به غیر از همسر خود داشت، عمل او گناه قلمداد می گردید (خروج فصل ۲۰ آیه ۱۴). اما عیسی تعلیم داد که اگر عمل زنا گناه است، فکر زنا هم گناه محسوب می شود (متی فصل ۵ ایات ۲۷- ۲۸). با این توصیف، مسیح گرایش و کشش طبیعی به جنس مخالف و هم چنین تمایل جنسی را محکوم نکرد.
یوحنا گزارش داد که مسیح در سامره با زنی بدنام مواجه شد. عیسی تنها بود، زیرا شاگردان برای تهیه خوراک به دهکده رفته بودند. مسیح از این فرصت برای بشارت استفاده کرد و دقایقی بعد زن بدنام به مبشر انجیل تبدیل شد و همان روز عده زیادی از سامریان توبه کردند و به عیسی به عنوان مسیح موعود ایمان آوردند (یوحنا فصل ۴ آیات ۱- ۴۲).
وقتی در زندگی واقعه غم انگیزی رخ می دهد یا با وسوسه ها روبرو می شویم، می توانیم نزد خدا درد و دل کنیم، زیرا او کاملا درک می کند. به همین دلیل او می تواند ما را ببخشد. بهترین شخصی که می تواند ما را در سفر راهنمایی کند، کسی است که خودش قبلا با آن راه کاملا آشنایی داشته باشد. این حقیقتی است بسیار عالی و امیدبخش. مسیح با زندگی بشری آشناست و می تواند بهتر از دیگران (حتی کارشناسان و متخصصان) به ما یاری رساند.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ