یفتاح جنگجویی بسیار شجاع بود که در روزگار داوران می زیست. در این دوران، قوم اسرائیل حکومتی مرکزی و نیرومند نداشت. یهودیان به جای شادی برای آزادی از مصر، چهل سال سرگردانی در صحرای سینا و سکونت در سرزمین موعود، با نااطاعتی از خدا وارد دوران تاریک تاریخ خود شدند.
از آن جا که برخی از اقوام بت پرست در کنعان ریشه کن یا اخراج نشدند، دیری نپائید که قوم اسرائیل با آنان روابط دوستانه برقرار کردند و ازدواج با آنان و بت پرستی متداول شد. در نتیجه، خدا اجازه داد تا اقوام بت پرست بارها قوم اسرائیل را استعمار کنند و به قتل و آزار و اذیت آنان بپردازند. هر بار که قوم اسرائیل به سوی خدا بازمی گشت، خداوند شخصی را به عنوان رهبر تعیین می کرد تا آنان را از زیر سلطه و ستم اقوام بت پرست آزاد سازد. بعد از مدتی آرامش، دوباره قوم اسرائیل به بت پرستی روی می آورد و خدا نیز آنان را تنبیه می کرد. کتاب داوران مدت زمانی بیش از ۳۲۵ سال را در بر می گیرد ( ۱۳۷۵ – ۱۰۵۰ قبل از میلاد).
یفتاح پسر زن بدکاره ای بود که توسط نابرادری هایش از خانواده و محل زادگاه خود اخراج شد. او به خاطر تصمیم غلط مادرش در قبل از تولد او، متحمل درد و رنج شد، در حالی که خودش هیچ خطایی مرتکب نشده بود. با این توصیف، خدا از یفتاح برای رهایی قوم اسرائیل از قوم بت پرست عمونی استفاده کرد.
یفتاح سیاست منطقی داشت. او ابتدا و قبل از جنگ، می کوشید از طریق مذاکره با دشمن راه حلی پیدا کند (داوران فصل ۱۱ آیات ۱۴- ۲۸). اما پادشاه عمون به پیغام یفتاح توجه نکرد و یفتاح با عمونی ها وارد جنگ شد و خداوند او را پیروز گردانید.
یفتاح قبل از شروع جنگ، نذر کرد که اگر خدا در جنگ به او و سپاهیانش یاری دهد، “هرچه” را که از در خانه اش به استقبال او بیرون آید، به عنوان قربانی سوختنی به خداوند تقدیم خواهد کرد (فصل ۱۱ آیات ۳۰- ۳۱). طبق شریعت یهود، نذر قولی بود که باید حتما به آن وفا می شد (اعداد فصل ۲۰ آیات ۱- ۲، تثنیه فصل ۲۳ آیات ۲۱- ۲۳).
آیا یفتاح دخترش را برای خدا قربانی کرد؟
یک. باید دقت کنیم که منظور یفتاح از “هرچه” از در خانه اش به استقبال او بیرون آید”، می توانست شامل حیوان هم باشد. بنابراین نباید نسنجیده قضاوت کرد که منظور یفتاح “قربانی انسان” بوده است. احتمالا تصور او آن بود که شاید حیوانی را برای قربانی بیاورند. یفتاح به عنوان داور قوم اسرائیل می بایست با احکام شریعت خدا آشنا بوده باشد. او می دانست که قربانی انسان ممنوع است (لاویان فصل ۱۸ آیه ۲۱، فصل ۲۰ آیات ۱-۵). متن کتاب مقدس به وضوح از یفتاح نقل قول می کند””قربانی سوختنی” که بیانگر آشنایی او با شریعت است.
دو. کاهنانی که به خدای اسرائیل وفادار بودند، نه فقط موافق قربانی انسان نبودند، بلکه آن نذر را انجام نمی دادند.
سه. قربانی کردن انسان نزد بت پرستان، سنتی رایج و مقدس بود. بنابراین، خدا به نذری بر اساس آداب شیطانی احترام نمی گذاشت.
چهار. متن داوران فصل ۱۱ آیه ۳۹ می گوید:”سپس دختر نزد پدرش بازگشت و یفتاح چنان که نذر کرده بود، عمل نمود. بنابراین آن دختر هرگز ازدواج نکرد”. در این آیه به قربانی شدن دختر توسط یفتاح اشاره نشده، بلکه می گوید “آن دختر هرگز ازدواج نکرد”. او باکره باقی ماند و احتمالا وقف خدمت خدا شد.
پنج. نذر شتابزده یفتاح، مورد تایید خدا نبود. هنگامی که یفتاح بعد از پیروزی بر عمونی ها به خانه خود بازگشت، از قضا دختر او یعنی تنها فرزندش به استقبال او بیرون آمد. به عبارت دیگر، خداوند به یفتاح درسی داد تا دیگر هرگز نسنجیده به خدا قول ندهد (امثال سلیمان فصل ۲۰ آیه ۲۵).
شش. تردیدی نیست که یفتاح بعد از استقبال دخترش، در نذر خود (قربانی سوختنی) تجدید نظر کرد، زیرا دخترش به او گفت:”دو ماه به من مهلت بده تا با دوستانم به کوهستان رفته، گردش نمایم و به خاطر این که هرگز ازدواج نخواهم کرد، گریه کنم” (آیه ۳۷). شاید روح القدس (روح خدا) که عامل اصلی موفقیت یفتاح بود (آیه ۲۹)، او را از قربانی انسان برحذر داشت و راه حل دیگر یعنی پرهیز دختر از ازدواج را مطرح نمود.
هفت. در رساله عبرانیان فصل ۱۱ آیه ۳۲ یفتاح به عنوان قهرمان ایمان معرفی می شود. اگر یفتاح به قربانی انسان (رسم بت پرستان) روی آورده بود، نام او در لیست قهرمانان ایمان ذکر نمی گردید.
هشت. برخی بر این باورند که یفتاح تحت تاثیر روح القدس در مورد نذر سخن گفت. این درست است که روح خدا در قبل از جنگ یفتاح را برانگیخت تا با عمونی ها وارد جنگ شده و او را در نبرد یاری نمود تا پیروز شود، ولی باید در نظر داشت که یفتاح فورا پس از نازل شدن روح القدس در مورد نذر به خدا قول نداد، بلکه ساعات دیگر یا روز بعد چنین قولی را بر زبان آورد. روح القدس رفتار و گفتار نادرست یا تصمیم غلط را تایید نمی کند.
به هنگام مطالعه کتاب مقدس درمی یابیم که وقتی روح القدس بر زنان و مردان نازل می شد، فورا پیام و نبوت را اعلان می کردند یا فعالیتی را انجام می دادند. مثلا بلعام توسط بالاق پادشاه موآب استخدام شد تا قوم اسرائیل را نفرین کند، ولی روح خدا بلعام را هدایت کرد و او شروع به نبوت نمود (اعداد فصل ۲۴ آیات ۱– ۲).
هنگامی که روح القدس بر جدعون قرار گرفت، او شیپور نواخت و قبایل اسرائیل برای نبرد با مدیان به او ملحق شدند (داوران فصل ۶ آیه ۳۴). یا وقتی روح خدا بر سامسون قرار گرفت، او شیری را کشت (داوران فصل ۱۴ آیه ۶). روح خدا بر عزریا ریخت و او پیامی را با آسا پادشاه یهودا (حکومت جنوبی) درمیان گذاشت (دوم تواریخ فصل ۱۵ آیه ۱). روح القدس بر یحزئیل قرار گرفت و او نبوت کرد (دوم تواریخ فصل ۲۰ ایات ۱۴- ۱۵). روح خدا بر زکریا نازل شد و او پیامی را از خداوند با قوم اسرائیل در میان گذاشت (دوم تواریخ فصل ۲۴ آیه ۲۰).
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ