واقعا توکل مفهوم سختی است و کار هر کسی نیست. توکل نهایت ایمان است و تنها روح های پاک می توانند به او توکل کنند و خود را به خدا بسپارند.
اینکه همیشه چوپان و نگاهبان توست احساس زیبایی است و شما مانند فرزند و کودکی بی دغدغه از زندگی همیشه شادمانه به بازی کودکانه می پردازی. وقتی کوچک بودیم به ترس و گرسنگی و تنهایی فکر نمی کردیم. گوسفندی بودیم در دامان چوپان! به گرگ فکر نمی کردیم چون نگاهبانان خوبی داشتیم و غمی نداشتیم شاد بودیم و غرق لذت! روح خدا در قالب پدر و مادر از ما پاسداری می کرد.
اما وقتی بزرگ شدیم روح ما گویا از گله خداوند جدا شد. و دائم به گرگ اندیشیدیم و ترسیدیم و چوپان مان را گم کردیم و هنوز می ترسیم و شبان مان را می جوییم!
شبان هست! به گله برگردیم ! چون هر گله ای شبانی دارد! خود را به شبان بسپاریم و تا ابد راحت باشیم و همه امور مان را به او بسپاریم و از چیری نترسیم تا زمانی که او هست! و به گله بان شجاع خود مطمئن باشیم و دلگرم … فخر بفروشیم و ایمان داشته باشیم!
سپردن به او، تنها چاره مشکل ها، غم و تنهایی و درد بشر است و این آخر ایمان است! همچون گوسفندی خود را در آغوش شبانی سپردن نهایت ایمان است! اما باید به صدای او گوش بدهیم و از فریادهای او که نهیب می زند که از گله دور نشوید ! ناراحت نشویم حرفش را گوش کنیم تا ابد در امان چوپان مهربان باشیم!
او مهربان است و همه گوسفندان خود را با نام می شناسد و دوست دارد!