مخالفان مسیحیت می گویند که اگر خدا جهان را آفریده، اما قادر نیست مشکلات پیچیده جوامع انسانی نظیر تروریسم، جنگ، نژادپرستی، اعتیاد به مواد مخدر، بازهای سیاسی، آلودگی هوا، کم آبی، قحطی، بی عدالتی، شیوع بیماری های ناشناخته… را رفع نماید. آیا این ادعا صحیح است؟
۱٫ مشکل در طرح سئوال نهفته است که با ذات خداوند تناقض دارد. به جای این پرسش، باید به دو موضوع دیگر توجه داشت:”آیا یک مخترع قادر نیست دستگاه خود را عیب یابی و تعمیر نماید؟” آیا خدا قادر نیست آینده را ببیند و برای آن برنامه ریزی کند؟”
اگر خدا موفق شده که ساختار پیچیده “دی ان ای” را خلق نماید، چگونه نمی تواند آن را مهار کند؟ اگر خدا آینده را می بیند، چگونه نمی تواند برای مهار مشکلات انسانی چاره ای بیندیشد؟
اگر خدا کوه عظیمی را به وجود آورده، آیا نمی تواند آن را جابه جا یا نابود کند؟ اگر خدا با دقت و برنامه ریزی دقیق اجازه نمی دهد که زمین به سوی خورشید حرکت کند یا مانع از برخورد سیارات و ستارگان با زمین می شود، یا فصل ها و روزها را تنظیم کرده، بنابراین نمی توان خدا را به ناتوانی متهم کرد.
واقعیت آن است که اگر خدا نیکو نبود، از ابتدا عالم هستی را متفاوت خلق می کرد. شاید آن را آنقدر ساده می ساخت که مثلا انسان ها اراده نداشتند و باهوش نبودند، بلکه مانند عروسک های کوکی کارهایی را انجام می داند و هرگز از خدا درخواست های متعدد نمی کرد و نه به شکایت و بهانه جویی روی می آورند!
۲٫ هدف مخالفان از طرح این گونه سئوالات، سست کردن ایمان خداباوران است. بنابراین باید یاد بگیریم که چگونه سئوالات را مطرح نماییم. کتاب مقدس می فرماید:”کسی که به سوال احمقانه جواب دهد، مثل سئوال کننده آن، احمق است” (امثال سلیمان فصل ۲۶ آیه ۵). اگر وجود شرارت در دنیا نشان می دهد که خدایی وجود ندارد که به حل مشکلات رسیدگی کند، بنابراین این سئوال مطرح می شود: اگر خدا وجود ندارد، پس چرا شرارت و بدی وجود دارد؟
۳٫ خداوند به قوم اسرائیل فرمود:”به یاد داشته باشید که من بارها شما را از رویدادهای آینده آگاه ساخته ام” (اشعیاء فصل ۴۶ آیه ۹). خداوند به ابراهیم گفت:”مگر کاری هست که برای خداوند مشکل باشد؟” (پیدایش فصل ۱۸ ایه ۱۴).
مسیح فرمود:”تمام اختیارات آسمان و زمین به من داده شده است” (متی فصل ۲۸ آیه ۱۸).
۴٫ خدای کوچک و محدود در میانه مشکلات دچار سردرگمی و حتی مرتکب اشتباه شده و وضعیت بدتر از قبل می گردد. این همان خدایی است که زائیده ذهن انسان است. اما خدایی که کتاب مقدس معرفی می کند، کاملا متفاوت است. او کوچک، محدود، ناتوان و ضعیف نیست که عاجز و درمانده شود. خدای کتاب مقدس دارای قدرت نامحدود است. او آنچه را که برای انسان غیرممکن است، انجام می دهد.
۵٫ خدای کتاب مقدس، خدای معجزات است. او آسمان و زمین را آفرید. مردگان را زنده کرد. بیماران را شفا داد و مردگان را زنده کرد. حکومت ها را سرنگون کرد و معجزات بی شمار انجام داده است.
۶٫ خدا می خواهد در مشکلات نگرش واقع بینانه ای به خود و محیط پیرامون داشته باشیم. نواقص را اصلاح کنیم و به سوی رشد و موفقیت گام برداریم. خواست خدا این است که شخصیت ما بالغ شود.
۷٫ مشکلات به دوستی و صمیمیت بیشتر با خدا می انجامد. ریک وارن می گوید:”عمیق ترین و صمیمانه ترین پرستش در تاریک ترین روزهای زندگی است. آن روزهایی که دل تان شکسته و احساس می کنید همه تنهای تان گذاشته اند. هیچ چاره و راه حلی به نظرتان نمی رسد. درد و غم زندگی تان را فرا گرفته است. در چنین شرایطی شما به تنهایی رو به خدا می کنید. در خلال دردهاست که می آموزیم صادق ترین، صمیمانه ترین و خالص ترین دعاهای مان را به حضور خدا بلند نماییم. وقتی با درد مواجه هستیم، دیگر روحیه دعاهای سطحی و سرسری را نداریم”.
۸٫ مشکلات سبب می شود تا به عواقب و پیامد منفی نگرش های کاذب پی ببریم و از آن دست برداریم.
۹٫ مشکلات به اختراع، ابداع یا بازسازی منجر می شود.
۱۰٫ مشکلات موجب اصلاحات اقتصادی یا سیاسی شده و یا به کسب تجربه و آگاهی سیاسی مردم کمک می کند تا با هوشیاری سرنوشت کشورشان را در مسیر درست قرار دهند.
۱۱٫ مشکلات، انگیزه ای است برای بیداری افراد تنبل و کم اراده، تا به وضعیت وخیم خود پی ببرند و درصدد تغییر برآیند.
۱۲٫ به جای طرح سئوالاتی از نوع گله و شکایت، دریابیم که این مشکل یا بحران ها چه درسی را به ما می آموزند! وضعیت کنونی شما هر چه باشد، مطمئن باشید خدا کارهایش را بدون دلیل انجام نمی دهد. اگر اجازه داده سختی و مشکلات وارد زندگی شما شوند، بدانید که برای آینده شما نقشه مهمی در نظر گرفته است. سی اس لوئیس در کتاب “مشکل رنج” چنین نوشت:”خدا در لذت های ما نجوا می کند، در وجدان ما صحبت می کند و در رنج های ما فریاد می کشد. این رنج ها در واقع بلندگوی خدا برای بیدار کردن دنیای ناشنوا است”.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ