وقتی از طرفداران گسترش همجنس گرایی بپرسید که چه تغییرات مثبت و مفیدی در جوامع انسانی رخ می دهد؟ هیچ گونه پاسخی ندارند! تاثیرات منفی عبارتند از: تجاوز به مردان به امری عادی تبدیل می شود، بسیاری از مردم (از جمله طرفداران آزادی همجنس گراها) حاضرند که اجاره آپارتمان، شهریه مدرسه و خرید خانه را دو برابر بپردازند اما در محله های ناامن که افراد مشکوک و حتی همجنس گرا زندگی می کنند، سکونت نکنند. گرایش افراد روانی به همجنس گرایی ناامنی را در جامعه گسترش می دهد، مزاحمت ها در محل کار، تحصیل و محله ها افزایش می یابد، همسر یابی مشکل می شود (در صد قابل توجهی از جنس مخالف به هم جنس خود گرایش دارند)… تبعیض ها در محل کار (موانع در استخدام، ارتقا شغلی) و هم چنین سیستم قضایی (پلیس، قاضی، هیئت ژوری) ایجاد می شود. کودکانی که والدین شان دو مرد یا دو زن است، به احتمال زیاد به همجنس گرا تبدیل می شوند. این کودکان وقتی بزرگسال می شوند، افراد طبیعی را به همجنس گرا مبدل می کنند. همجنس گراها نگرانند که غیر همجنس گرا عاشق شان نشود و غیر همجنس گراها نگران هستند که مورد توجه و مزاحمت همجنس گراها قرار بگیرند. روابط دو گروه همجنس گرا و غیر همجنس گرا کوتاه، سرد و تبعیض آمیز خواهد شد. این معضل از اواسط قرن کنونی آغاز خواهد شد.
نکاتی که در بالا نوشته شده، نظر شخصی نیست، بلکه دیدگاه کارشناسان جامعه شناسی است. اکثر همجنس گراها مشکل هورمونی و اختلالات ژنتیکی ندارند، بلکه توسط دوستان شان، شستشوی مغزی شده اند. از سوی دیگر، درصد قابل توجهی از مردم هر جامعه نیز به بیماری های روانی مبتلا هستند و وقتی توسط اطرافیان به همجنسگرا تبدیل شوند، مشکلات و ناهنجاری هایی را به وجود خواهند آورد. دیدگاه مسیحیت آن است که کسانی که شسته شوی مغزی شده اند (اکتسابی هستند) توسط دوره های روان درمانی به هویت واقعی شان برگردند. دستگیری، زندان، شکنجه و اعدام روش های کاملا غلط برای رفع مشکل است.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ