در دهه ۱۹۷۰ یک گروه پژوهشگر از دانشگاه پرینستون آمریکا تحت سرپرستی پیتر و روزمری گرنت، مطالعاتی را بر روی سهره ها (پرندگانی از راسته گنجشک سانان) در جزایر گالاپاگوس آغاز نمودند. در قرن نوزدهم، داروین در همین جزایر بر روی این پرندگان به تحقیق و پژوهش مشغول بود. بعدها این پرندگان معروف شدند به سهره های داروین!
Science and Creationism—A View From the
National Academy of Sciences, “Evidence Supporting
Biological Evolution,” ۱۹۹۹, p. 10.
جزایر گالاپاگوس در حدود هزار کیلومتری سواحل غربی آمریکای جنوبی، در شرق اقیانوس آرام قرار دارد.
گروه پژوهشگر متوجه شد که بعد از یک سال خشکسالی در آن جزایر، منقار سهره هایی که زنده مانده بودند، کمی بزرگ تر سهره هایی بود که منقارشان کوچک تر بود. مشاهده شکل و اندازه منقارها، مقدمه ای شد بر شیوه های شناسایی ۱۳ گونه سهره. این یافته ها مهم و با اهمیت تلقی گردید. ارزیابی گروه گرنت منجر به تهیه بروشوری شد مبنی بر این که هر ده سال یک بار که در این جزایر خشکسالی رخ می دهد، یک گونه جدید از سهره به جود می آید. این در حالی است که می بایست تقریبا هر ۲۰۰ سال، گونه ای جدید از سهره به وجود آید.
علی رغم کم توجهی بروشور به بررسی سال های خشکسالی، سهره ها با نوک های کوتاه شان دوباره مورد توجه جهانیان قرار گرفتند. پژوهشگران دریافتند که در دوران خشکسالی، سهره های منقار بلند بر شرایط آب و هوایی جزایر غلبه یافته و سازگاری بیشتری نسبت به سهره های کوتاه منقار نشان می دهند. آن ها حتی متوجه شدند که بعضی از گونه های سهره ها، ترکیبی از چند گونه می باشند. این نوادگان در دوران سخت خشکسالی، مقاوم تر از والدین شان هستند.
داروین در کتابش “منشاء انواع” توضیح داد که عدم برابری توانایی موجودات زنده در زنده ماندن، باعث تغییرات تدریجی می شود. آن ویژگی هایی که به سیستم حیات کمک می کنند تا زنده مانده و تولید مثل کند، به تدریج در طی قرن ها به وجود می آیند. بنابراین، آن ویژگی هایی که مانع زنده ماندن و تولید مثل هستند، ناپدید می شوند. داروین از اصطلاح “انتخاب طبیعی” برای توصیف این فرایند استفاده کرد.
در دهه ۱۹۶۰ جورج کریستفر ویلیامز زیست شناس و تکامل گرا این سئوال را مطرح کرد که آیا انتخاب طبیعی از این توانایی برخوردار است که به پیدایش گونه (گونه های) جدید یاری رساند؟
Adaption and Natural Selection, by George
C. Williams, 1966, p. 54.
در ۱۹۹۹ تکامل گرای دیگری به نام جفری شوارتز ادعا کرد که احتمالا انتخاب طبیعی به گونه ها کمک می کند تا بنا به ضرورت تغییراتی ایجاد کنند، اما این امر به معنای خلق یک چیز جدید نیست.
Sudden Origins—Fossils, Genes, and the
Emergence of Species, by Jeffrey H. Schwartz,
۱۹۹۹, pp. 317-320.
در واقع، سهره های داروین به موجود جدیدی تبدیل نمی شوند، بلکه فقط در آن پرندگان تغییراتی جهت بقاء به وجود می آید. به عبارت دیگر، سهره، سهره باقی می ماند. سهره ها نشان دادند که این پرندگان می توانند خود را با هر شرایط آب و هوایی سازگار نمایند.
تمام دانشمندان و حتی مسیحیان به ریز تکامل اعتقاد دارند. ریز تکامل اجازه می دهد تغییراتی صورت گیرد، اما نمی تواند باعث شود یک نوع موجود به طبقه بالاتر تحول پیدا کند. اسب هنوز اسب است و کرم زمینی هم چنان کرم باقی می ماند. شواهد این امر بسیار به چشم می خورد و دانشمندان مسیحی توافق دارند که این نوع ریز تکامل اتفاق می افتد. اما هیچ گونه شواهد علمی وجود ندارد که ماهی به اسب تبدیل شده باشد.
مثلا دیرینه شناسی، هیچ پیوند گمشده میان نهنگ ها و پستانداران زمینی کشف نکرده است. زمین شناسی بیش از ۱۲۰ سال است که به دنبال این پیوندها می گردد. اشتباه است که درباره پیوندهای گمشده سخن گفت. هزاران پیوند گمشده وجود دارد. بنابراین، ریز تکامل همواره در بطن نوعی منفرد از جاندار صورت می گیرد. همان گونه که گفته شد:”اسب هنوز اسب است”. زیرا جانداران با اعضای گروه خودشان تولید مثل می کنند. مثلا یک اسب با خرگوش تولید مثل نمی کند. بحث روی کلان تکامل است که شواهد علمی ندارد. آن فقط یک پیش فرض بر روی کاغذ است.
یکی از دانشمندان متعصب تکامل گرا به نام نیلز الدریج در کتابش تحت عنوان “پیروزی تکامل و شکست آفرینش گرایی” چنین اظهار نظر کرد:”بررسی بر روی فسیل ها نشان می دهد که در دوران طولانی تغییرات جزئی بوده و یا اصلا تکاملی رخ نداده است”.
The Triumph of Evolution and the Failure
of Creationism, by Niles Eldredge, 2000,
pp. 49, 85.
ترجمه و تلخیص: مهران پورپشنگ