مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که در نامه های پولس که در عهد جدید موجود است، اشاره ای به اناجیل نشده. باید در نظر داشت که برخی از نامه ها مانند “رساله پولس به غلاطیان” زودتر از اناجیل نوشته شد.
تعدادی از نامه ها نیز تقریبا هم زمان با اناجیل به رشته تحریر درآمد. انجیل یوحنا بین سال های ۸۵- ۹۰ میلادی و سال ها بعد از آن که پولس و سایر شاگردان مسیح شهید شدند، نوشته شد. از سوی دیگر، متن نامه ها درباره اصول اعتقادات مسیحیت است که با تعالیم مسیح در تضاد نیست.
مثلا رسولان، تثلیث (پدر، پسر و روح القدس) را تکذیب نکرده اند یا آنان دستور شورش و قتل مخالفان مسیحیت را صادر نکردند، یا در مورد مرگ و زنده شدن مسیح دچار شک و تردید و تناقض گویی نشده اند.
بعد از صعود مسیح، روح القدس رهبری و هدایت کلیسا را بر عهده داشت. باید از مخالفان پرسید که کدام تعلیم رسولان با تعلیم مسیح در تضاد و ناهماهنگی است!
اگر پولس و سایر رسولان به زندگی و تعالیم عیسی ایمان نداشتند، آیا نمی بایست روایات مربوط به آن را اصلاح کنند؟ مرقس همکار و مترجم پطرس بود. او ماجرای زندگی عیسی را بارها از پطرس شنیده بود. پولس نیز لوقا را به خوبی می شناخت. لوقا در بسیاری از سفرهایش، همکار پولس بود. لوقا یکی از منابع مهم سرگذشت عیسی بود. بنابراین پولس بی گمان از این حقیقت آگاه بود زیرا به این حقیقت اشاره کرد:”زمانی را که خدا تعیین کرده بود، فرا رسید. او فرزندش را فرستاد تا به صورت یهودی از یک زن متولد شود” (غلاطیان فصل ۴ آیه ۴).
برای مثال، فصل پانزدهم رساله اول قرنتیان که درباره مرگ و زنده شدن مسیح تعلیم می دهد، در حدود ۵۵ میلادی توسط پولس نوشته شد، یعنی ۲۲ سال بعد از واقعه مرگ و زنده شدن مسیح. در آن زمان، بسیاری از شاهدان از جمله مردم شهر اورشلیم (مکان مصلوب و زنده شدن مسیح) در قید حیات بوده اند.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ