مخالفان مسیحیت پولس را ضد شریعت معرفی می کنند، در حالی که خود پولس شریعت را نیکو می داند:”شریعت نیکوست و اشکالی در آن وجود ندارد. اشکال در من است. بنابراین، من اختیار عمل خود را ندارم، زیرا هر چه می کوشم کار درست انجام دهم، نمی توانم. بلکه کاری را انجام می دهم که از آن متنفرم! من به خوبی می دانم که آنچه می کنم، اشتباه است و وجدان ناراحت من نیز نشان می دهد که خوب بودن شریعت را تصدیق می کنم. اما کاری از دستم برنمی آید، زیرا کننده کارها من نیستم. این گناه درون من است که مرا وادار می کند مرتکب این اعمال زشت گردم، زیرا او از من قوی تر است” (رومیان فصل ۷ آیات ۱۴- ۱۷).
ضعف در دستورات شریعت نیست، بلکه اشکال در انسان است.
او در رساله های غلاطیان و رومیان نوشت که شریعت خدا می گوید خدا کیست؟ گناه چیست؟ (جنبه اطلاع رسانی دارد)، اما قادر به نجات انسان نمی باشد.
مطابق نگرش پیروان شریعت یهود، انسان توسط اجرای مو به موی احکام شریعت نجات خواهند یافت. به عبارت دیگر، شریعت را عامل نجات می داند. اما کدام انسان توانسته احکام شریعت را کاملا اجرا نماید؟ اگر شخص یکی از احکام را نادیده بگیرد، لعنت به سراغ او خواهد آمد. شریعت نیکوست، اما عامل نجات، تلاش و کوشش انسانی نیست. اگر شما با یک حیوان درنده روبرو شوید، آیا می توانید غیر مسلح و با اراده آزاد با آن بجنگید؟ شیطان از قدرت های مافوق طبیعی برخوردار است و به مراتب قوی تر از حیوانات درنده می باشد. نگرش مسیحیت این است که هر گاه احساس ضعف می کنیم، خدا دارد به ما یادآوری می کند که به او متکی باشیم و توکل نماییم. بنابراین، این خداوند است که انسان را از قلمرو قدرتمند شیطان نجات می بخشد. اوست که تغییر و تحول را در انسان ایجاد می کند و سرانجام خداوند قدرت مافوق طبیعی می دهد تا احکام الهی را انجام دهیم. کار خدا تبدیل است.
بنابراین نجات انسان از قلمرو گناه عملی است خارج از وجود ما که به رابطه ما خدا مربوط می شود. تقدیس و تجدید حیات روحانی، نتیجه عملکرد روح القدس می باشد که شخص را دگرگون می کند. شریعت بیانگر این نکته است که انسان برای نجات خودش چه می تواند بکند، ولی راه مسیحیت مربوط است به کاری که خدا برای نجات ما انجام داده است. این است تفاوت مسیحیت با ادیان دیگر.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ