یکی از کتاب های عهد عتیق، “استر” نام دارد. خوانندگان بعد از مطالعه این کتاب، این پرسش را مطرح می کنند که در کتاب استر از خدا ذکری به میان نیامده، آیا می توان آن را کلام خدا تلقی کرد؟ این دسته از خوانندگان می پرسند محتوای این کتاب را چگونه باور کنم، در حالی که خدا همیشه با شخصیت های کتاب مقدس صحبت کرده است.
مثلا هنگامی که پطرس زندانی شد، فرشته ای به او ظاهر گردید (اعمال رسولان فصل ۱۲ آیه ۷). وقتی پولس سوالاتی داشت، به بهشت (آسمان سوم) رفت تا با خدا گفتگو کند (دوم قرنتیان فصل ۱۲ آیات ۱- ۴). و موارد فراوان دیگر. پس چرا خدا در کتاب استر سکوت اختیار کرده است؟
یک. خداوند به روش های مختلف سخن می گوید. مثلا در کتاب خروج، خدا از طریق موسی معجزاتی را به عمل آورد: تبدیل عصا به مار یا شکافتن دریای سرخ و فراهم کردن مسیری برای عبور قوم اسرائیل. در عهد جدید خداوند قدرت خود را توسط مسیح ظاهر نمود: مردگان زنده شدند، نابینایان بینا شدند، بیماران شفا یافتند و هزاران انسان گرسنه نیز سیر گردیدند.
اما در طول تاریخ همواره پیامبران حضور نداشتند تا معجزات رخ دهند. قدرت خدا فقط محدود به وجود پیامبران نیست. آیا خدا عالم هستی را توسط پیامبران خلق کرد؟ بسیاری از معجزاتی که مومنان در قرون متمادی مشاهده کرده اند، بدون حضور پیامبران به وقوع پیوست.
دوم. با خواندن کتاب استر درمی یابیم که خدا ساکت است. در زندگی یوسف نیز خدا خاموش بود. یوسف نیز مجبور بود با “سکوت خدا” در اوج بدبختی ها مواجه شود (پیدایش فصل های ۳۷- ۴۰). اما به ناگاه او از سیاهچال آزاد شد و به نخست وزیر مصر، ابر قدرت آن زمان، تغییر موقعیت داد.
اگرچه در کتاب استر ذکری از نام خدا نشده، اما عملکرد او را به خوبی احساس می کنیم. برای مثال، خشایارشا دچار بی خوابی شد (فصل ۶ آیات ۱- ۳). او می توانست به زن یا خوراک متوسل شود، اما تصمیم گرفت مطالعه کند. موضوع مطالعه اش سوابق مردخای (پسر عموی استر) بود.
شاید این امر اتفاقی به نظر برسد، اما حقیقت آن است که دست خدا همیشه در کار است. به یاد آورید عملکرد خدا را در طول زندگی تان، بدون آن که فرشته یا پیامبر و حتی حضور مجسم مسیح را مشاهده کرده باشید. اما واضح ترین مثال زمانی است که مردخای به استر می گوید:”اگر در این موقعیت، ساکت بمانی، رهایی برای یهود از جایی دیگر پدید خواهد آمد… شاید برای همین زمان ملکه شده ای” (فصل ۴ آیه ۱۴).
کمی بعد، استر به مردخای چنین پیام می دهد:”تمام یهودیان شوش را جمع کن تا برای سه شبانه روز روزه بگیرند” (آیه ۱۶). کاملا مشخص است که دعا و روزه برای یاری طلبیدن از خداوند است.
بنابراین با خواندن کتاب استر به روشنی درمی یابیم که خدا مشغول هدایت پادشاه، استر و مردخای است. همه چیز در کنترل اوست. این کتاب به ما می آموزد که نیازی نیست خدا را ببینیم یا نام خدا را بخوانیم. کلام خدا می فرماید:”مردم در جستجوی خدا هستند تا به او برسند، حال آن که او حتی از قلب ما نیز به ما نزدیک تر است” (اعمال رسولان فصل ۱۷ آیه ۲۷).
سوم. کتاب استر این نکته را تعلیم می دهد که سکوت خدا به هیچ وجه به این معنا نیست که او در زندگی ما فعال نیست. خدا ممکن است سکوت کند، ولی غیرفعال نیست. ما فکر می کنیم چون چیزی نمی شنویم، پس او نیز کاری انجام نمی دهد. ما مقدار عملکرد خدا را با چیزهایی که می بینیم و می شنویم، می سنجیم. اما بر خلاف ظاهر قضیه، خدا در هر لحظه عمل می کند تا اراده خود را به کمال برساند. شاید صدایی از او نرسد، ولی او هرگز دست برنمی دارد.
چهارم. به نظر می آید مردخای، داستان استر را از اسناد سلطنتی رونویسی کرده است. شخصیت های مهم، استر، مردخای، خشایارشا اول و هامان هستند. مکان واقعه شوش پایتخت امپراطوری پارس است.
چهارم. یهودیان کتاب استر را جزء کتاب های الهی قلمداد می کنند. مردخای، از شخصیت های اصلی دربار و هم چنین به عنوان نویسنده کتاب استر، از یهودیان خواست که به یاد روز تاریخی پوریم، روز نجات یهود از چنگ هامان و هوادارانش، هر سال آن را جشن بگیرند.
مورخین و نویسندگان غیر مسیحی قرن اول میلادی مانند یوسفوس به عید پوریم اشاره کرده اند: یهودیان هنگام عصر در کنیسه ها جمع می شدند تا کتاب استر برای جماعت قرائت شود. در زمان یوسفوس (مورخ یهودی که در قرن اول میلادی می زیست)، عید پوریم برای مدت یک هفته جشن گرفته می شد.
کتاب استر حدود سی سال قبل از دوران زندگی نحمیا اتفاق افتاده است. از دیدگاه انسانی اگر رهایی از مرگ در زمان استر عملی نشده بود، هرگز نه نحمیایی به وجود می آمد و نه بازگشتی به اسرائیل. هیچ کدام به وقوع نمی پیوست. موضوع رهایی قوم یهود در دوران استر، به اندازه رهایی یهودیان در دوران موسی مهم تلقی می شود.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
About ASHNAIE
کسیکه همهٔ این چیزها را تصدیق میكند، میگوید: «آری! من بزودی میآیم!» آمین! بیا ای عیسی، ای خداوند! فیض عیسی خداوند با همهٔ شما باد، آمین!