یک. داروین معتقد است چون موجودات چشم دار بیشتر از موجودات بی چشم قدرت فرار از خطرات را داشتند. کم کم موجودات بی چشم ، چشم درآوردند. مگس ها دارای چشمان زیادی هستند، چرا عمرشان بسیار کوتاه است؟ اگر یک مگس با عقل و درایت صاحب چشمان زیاد شد، چگونه از همان عقل استفاده نکرد تا شکست ناپذیر شده و دارای عمر طولانی شود؟
دوم. احتمال تولید یک سلول در محیط بسیار نامساعد در حد صفر است، ولی در آزمایشگاه چطور؟ پس ما باید بتوانیم در شرایط ویژه آزمایشگاهی چند ماده اولیه را به سلول تبدیل کنیم (البته حتی اگر بتوانیم، به نظریه طراح هوشمند کمک کرده ایم، نه نظریه به داروین).
سوم. فعالیت های دانشمندان بر روی بقایای شکننده حیات ماقبل کامبرین، یک سئوال مهم را مطرح می سازد: اگر این لایه های رسوبی می توانستند برخی از این موجودات را که با میکروسکوپ قابل تشخیص است، حفظ کنند، پس چطور نتوانستند اشکال بزرگ تر آن ها را که به گمان تکامل باوران نیاکان حیوانات دوران کامبرین هستند، حفظ و نگه داری کنند؟
چهارم. بدون دستور ژنتیکی، اسید آمینه ها نمی توانند پروتئین را بسازند! همه دانشمندان با این نکته کاملا موافق هستند. این سئوال مطرح می شود که چگونه اولین پروتئین توانست بدون دستور ژنتیکی نظم بگیرد؟
پنجم. چگونه نر و ماده بودن جانوارن را توضیح می دهید؟ چرا گونه های چند جنسیتی نداریم و همه گونه ها ۲ جنسیتی هستند؟ اگر جانوران برای تکامل نیاز به تغییر ژنتیکی دارند، چرا همه آنها برای تولید مثل نیاز به زوج دارند؟ در حالی که نیاز به زوج می تواند مشکلاتی را برای جانور تنها ایجاد کند و اگر تداوم نسل به تنهایی مشکل است، چرا در هیچ گونه ای برای تولید مثل نیاز به مثلا ۳ جنس از آن گونه وجود ندارد و همه گونه ها از ۲ جنس هستند؟
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ