کسانی که در مغرب زمین زندگی می کنند می بینند که هر سال از ماه اکتبر کوچه و بازار و بویژه خیابانهای معروف و فروشگاههای معتبر بطرز باشکوهی تزئین می شوند . این همه در ظاهر برای استقلال از عید میلاد مسیح یا کریسمس می باشد که مصادف است با ۲۵ دسامبر تزئین کلیساها و منازل در این روزها انگیزه مذهبی دارد اما تزئین مغازه ها و فروشگاه ها بیشتر برای جلب مشتری و محرک آن سود بازرگانی است تولد عیسی مسیح را کسی دقیقاً نمی داند .
اما چرا تولد عیسی مسیح را در روز ۲۵ دسامبر جشن می گیرند؟
پیروان آئین مهر پرستی یا میترائیسم که گویا از ایران شروع شده بود و قبل از مسیحیت در روم و بطور کلی در اروپای غربی شیوع داشت روز ۲۵ دسامبر را زاد روز مهر می دانستند و آنرا جشن می گرفتند.
وقتی مسیحیت در غرب منتشر شد ، پرستیدن مهر یا خدای خورشید نوعی بت پرستی محسوب می شد . مسیحیان به سر چشمه نور رسیده بودند و خدای یگانه را بطور تازه ای شناخته بودند . زمستان تاریک وجودشان از نور و حرارت وجود مسیح روشن و گرم شده بود ، اینست که صلاح دیدند همان روز ۲۵ دسامبر را که قلب زمستان است به یاد بود بدنیا آمدن عیسی و تغییر زندگی ایشان از سردی به گرمی و از تاریکی به نور حفظ نمایند.
مسیح کیست و اعتقاد مسیحیان نسبت به او چیست ؟ باید دانست که عیسی نه کتابی آورد و نه روز مخصوصی را برگزید که ادعای رسمی خود را به جهانیان معرفی کند و نه شریعتی مدوّن به دست پیروان خود داد . شناخت پیروان عیسی از وی مانند پیدا شدن سپیده دم به تدریج صورت گرفت .
اینطور نبود که یک روز عیسی اعلام کند که وجودش جنبه ای است از وجود الهی و باصطلاح مسیحیان پسر خداست و هر کس که ادعای او را قبول کرد نامش جزو پیروان وی ثبت گردد.
شناسایی واقعی اینطور صورت نمی گیرد ، میزان شناختن ، نسبت مستقیم با مقدار محبت دارد . تا محبت در میان نباشد شناسائی واقعی ممکن نیست ، بخصوص شناسائی باری تعالی . خدا موضوعی نیست که ما بتوانیم با عقل و منطق خود او را بشناسیم . خدا خالق کائنات و آفریننده ی ماست.
اگر به او دل بستیم و محبت وی را در قلب پروراندیم و ارادۀ خود را به او تسلیم کردیم کم کم به شناسایی او نایل خواهیم آمد. اینطور نبود که پیروان ( شاگردان )عیسی تصمیم بگیرند که او را به درجه خدایی برسانند و شروع کنند وی را بپرستند . اول با او دوست شدند ، محبت وی را در دل پروراندند و دیدند که شخصیت وی ماوراء شخصیت های دیگر است. پس از سلوک در راه و روشهای او درک کردند که وجود او با وجود سایر افراد بشر فرق دارد. پیروان اولیه عیسی ، یهودی بودند و یهودیان یکتاپرستانی سخت و جدی بودند و برای آنها شرک از بزرگترین گناهان بشمار می آمد و لی پس از بودن با عیسی ، احساس کردند که یهوه یا خدای یگانه خواسته است که کیفیت و چگونگی حیات خود را به بشر آشکار سازد تا آدمیان بتوانند با او تماس مستفیم داشته باشند ، بتوانند نوع زندگی الهی را ببینند و آنرا لمس کنند . از قدرت مطلق خدا با خبر بودند ولی از محبت عمیق و بی پایان وی اطلاع چندانی نداشتند. در نتیجه دوستی با عیسی دریافتند که قدرت واقعی خدا همان محبت کامل وی است که با حلم و فروتنی و درعین ضعف و تسلیم آشکار می شود و نه با تحکم و فشار و جبر .
دیدند که عیسی خود را به دست اشخاص خود پرست و گناهکار سپرد و در برابر نفرت تا به آخر به آنها محبت کرد و بالاخره جان خود را در آن راه فدا ساخت . پیروان مسیح کم کم دریافتند که نوع برخورد عیسی با گناهکاران نوع برخورد خداست با مردم گناهکار و آن زمان بود که شاگردان معنی سخن عیسی را فهمیدند که فرمود : « من و پدر ( خدا ) یک هستیم ».
سالیان دراز طول کشید تا مسیحیان توانستند عیسی مسیح را با هدایت روح القدس بشناسند و بالاخره ۲۵ دسامبر را به یاد ورود او به دنیا ، جشن گرفتند .