این ادعا کاملا غیر منطقی و باورنکردنی است. حتی قرآن هم اشاره کرده که یهودیان تصمیم گرفتند عیسی را مصلوب کنند (سوره نساء آیات ۱۵۷).
یک. اناجیل گزارش دادند که جان مسیح هم در سرزمین اسرائیل در خطر بود. عاقبت او را مصلوب کردند.
دوم. مسیح درباره سرنوشت پیروانش پیشگویی کرد که زمانی خواهد رسید که شما را خواهند کشت (یوحنا فصل ۱۶ آیه ۲). آیا حکم محبت به دشمنان فقط به مکان های امن و آرام محدود بود؟ چرا مسیح و رسولان تبصره ای به تعالیم خود اضافه نکردند که اگر دشمنان مقاومت نشان دادند، آنان را به قتل برسانید؟
مسیح فرمود:”خدا آفتاب خود را بر همه می تاباند، چه بر خوبان و چه بر بدان. باران خود را نیز بر نیکوکاران و ظالمان می باراند. اگر فقط با دوستان خود، دوستی کنید، با کافران چه فرقی دارید؟ زیرا کافران نیز چنین می کنند” (متی فصل ۵ آیات ۴۵- ۴۷).
سوم. بر اثر قتل استیفان (اعمال رسولان فصل ۷ آیات ۵۹- ۶۰) و تدابیر سختی که توسط رهبران یهود برای ریشه کردن نهضت مسیحیت اتخاذ گردید، مسیحیان به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.
چهارم. پولس تعقیب و دستگیری مسیحیان را در دستور کار داشت. او در حالی عازم دمشق بود که مدارک لازم را برای دستگیری پیروان عیسی در اختیار داشت. او تصمیم داشت آن ها را به اورشلیم برگرداند و محاکمه کند. چرا شاگردان مسیح بر علیه پولس و همراهانش، جنگ مسلحانه را آغاز نکردند؟ برعکس، پولس در مسیر دمشق با عیسی روبرو شد و زندگی اش تغییر یافت. او در طول فعالیت هایش بارها کتک خورد، دستگیر و زندان شد. عاقبت در دهه شصت میلادی پولس به خاطر ایمانش به مسیح در روم به قتل رسید.
پنجم. هیرودیس پادشاه به آزار و شکنجه عده ای از پیروان مسیح پرداخت. به دستور او، یعقوب برادر یوحنا با شمشیر کشته شد. سپس پطرس را دستگیر کرد. هیرودیش قصد داشت پطرس را در ملاءعام اعدام کند. اما فرشته خداوند او را از زندان آزاد کرد (اعمال رسولان فصل ۱۲ آیات ۱- ۱۱).
ششم. آزار و اذیت مسیحیان از زمان کلودیس امپراطور روم (۴۱- ۵۴ میلادی) آغاز گردید. جانشین او نرون بود. او مسیحیان زیادی را محاکمه کرد و به قتل رسانید. پطرس و پولس در دوران امپراطوری نرون شهید شدند. هم زمان بسیاری از مسیحیان مصلوب شدند یا به منظور تفریح مردم در میدان نبرد گلادیاتورها رها می شدند تا در معرض سگ های وحشی و شیرهای درنده قرار گیرند.
بعضی از مسیحیان را به چوب هایی در باغ نرون بستند و بدن های آنان را سوزاندند تا به عنوان شعله هایی جهت روشن کردن باغ در شب به کار بروند. این در حالی بود که نرون برهنه سوار بر ارابه خویش از نگاه کردن بر قربانیانی که از شدت سوختن در حال مرگ بودند، لذت می برد.
هفتم. فرض کنید مسلمانان در قرن اول میلادی زندگی می کردند و با همین جفاها و بی رحمی ها روبرو می شدند، واکنش آنان چه بود؟
هشتم. مسیح و رسولان برای گسترش مسیحیت از محبت مافوق طبیعی الهی بهره جستند. در قرن اول میلادی، علی رغم تعقیب و دستگیری گسترده و شکنجه و مصلوب کردن مسیحیان، انداختن آن ها در مقابل شیرهای گرسنه… محبت خدا آنقدر قوی بود که به توسل به زور و اسلحه نیازی احساس نمی گردید.
تاثیر محبت الهی در طول تاریخ نه فقط فروکش نکرده، بلکه امروزه نیز همانند قرن اول میلادی توسط کلیساها و میسیونرها قابل مشاهده است. نمونه بارز آن “مادر ترزا” بود که خدمات زیادی به بینوایان هندوستان عرضه نمود، بدون آن که به بمب، اسلحه، شورش، گروگانگیری و تخریب اموال روی آورد. در نتیجه مردم هندوستان و حتی بسیاری در جهان از او به نیکی یاد می کنند.
از سوی دیگر، بسیاری از سازمان های مسیحی در کشورهای غربی از طریق قانونی با قوانین غلط و فسادبرانگیز مبارزه می کنند، بدون آن که امنیت و آرامش جوامع را مختل نمایند و سبب کشتار و آوارگی میلیون ها نفر شوند.
سوال این است که الهیات اسلام چگونه می تواند مبحث “تاثیر قدرت مافوق طبیعی محبت الهی بر بشر” را ارتقاء بخشد؟ چرا کسانی که قبلا مسیحی بوده اند، بعد از گرویدن به دین اسلام، اسلحه به دست گرفته تا با دشمنان اسلام یا سایر فرقه های اسلامی بجنگند؟ یا چرا وقتی مشاهده می کنند که یک مسیحی انجیل را بشارت می دهد، به پلیس گزارش می دهند؟
نهم. محبت نه تنها باعث شکست مسیحیت نشد، بلکه امروزه پیروان مسیح بیش از ادیان دیگر می باشند. میلاد مسیح، تقویم اصلی جهان است و در سطح بین المللی قرار ملاقات ها و قرادادهای سیاسی، اقتصادی و نظامی با تقویم میلادی انجام می شود. کشورهای اسلامی از نظر اقتصادی و نظامی به کشورهای مسیحی (روسیه، آمریکا و اروپا) وابسته هستند. حتی مسلمانان به هنگام ضعف و ناتوانی در مقابل دشمن، از کشورهای مسیحی درخواست کمک می کنند. اتحاد نظامی روسیه با دو کشور مسلمان ایران و سوریه مثال بارزی است.
دهم. امروزه اکثر پناهندگان مسلمان به کشورهای مسیحی مهاجرت می کنند. جالب است که این اتفاق در صدر اسلام هم رخ داد. هشتاد تن از اصحاب پیامبر اسلام برای گریز از آزار و اذیت بت پرستان قبیله قریش، به حبشه گریختند. حبشه کشور امن و آرامی بود و پادشاه مسیحی آن “نجاشی” نام داشت. او مردی مهربان و رئوف بود.
دشمنان اسلام برای نجاشی هدایا فرستادند و درخواست کردند پناهندگان مسلمان را به آن ها تحویل دهد. اما نجاشی با درخواست آنان موافقت نکرد. نجاشی به دشمنان اسلام پاسخ داد:”مسلمانان از میان تمام سرزمین ها، کشور مرا برگزیدند و من آن ها را تحویل نخواهم داد.”
اگر کتاب مقدس تحریف شده بود، رفتار نجاشی با پناهندگان مسلمانان چگونه بود؟ چرا نجاشی، پناهندگان مسلمان را با زور و تهدید به مرگ، وادار نکرد تا آنان، دین خود را تغییر دهند؟ اگر مسیح و رسولان این حکم را صادر می کردند که آن کسی که مسیحیت را نپذیرفت، باید کشته شود، گزارش مسلمانان از رفتار و واکنش نجاشی چه بود؟
یازدهم. محبت مسیح امروزه نیز مشاهده می شود: مسلمانان در کشورهای غربی می توانند اقدام به تاسیس مسجد کنند و به نشر و ترجمه آثار اسلامی بپردازند. قرآن و ادبیات اسلامی در کتاب فروشی ها و وب سایت های کشورهای مسیحی آزادانه و بدون ممانعت به فروش می رسند. در نتیجه ادیان و آیین های مختلف به قرآن دسترسی دارند. اما چرا کشورهای اسلامی از تاسیس کلیسا و چاپ و نشر کتاب مقدس جلوگیری به عمل می آورند؟
دوازدهم. اگر مسیحیت در جهان امروز نبود، آیا نهضت کمونیزم و ایدئولوژی هیتلر می توانستند به مسلمانان جهان یاری رسانند؟
سیزدهم. هر کسی می تواند بدی را با بدی پاسخ دهد. اما محبت کردن دشمن، نیاز به قدرت مافوق طبیعی الهی دارد. خدا می خواهد که شما به شفای قلب های جریحه دار کمک کنید. آیا تعجب می کنید که چرا یوسف نخست وزیر مصر، ابرقدرت زمانه خود شد؟ یوسف رحمت و محبت خدا را به مردم عرضه می کرد و خدای قدرتمند هم آن گونه شرایط او را از بردگی به نخست وزیری تغییر داد و برکات الهی به زندگی او سرازیر شد.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ