”ای برادران، نمیخواهم در مورد آنانی که فوت نمودهاند، بیاطّلاع باشید. مبادا مانند سایر مردم که هیچ امیدی به آینده ندارند، غمگین باشید.“ (اول تسالونیکیان باب ۴ آیه ۱۳)
داغداری همان غم در مرحله طاقتفرسای آن است که در اثر پدید آمدن یک فقدان، در قلب شخص طغیان میکند و اگر به درستی درک و بدان رسیدگی نشود، صدمات زیادی به سلامت روانی و جسمانی شخص وارد میآورد. هنگامی که انسان، عزیزی را از دست میدهد، حزن برای وی یک احساس طبیعی است. این احساس تنها محدود به از دست دادن عزیزان نمیشود، بلکه ممکن است هنگام از دست دادن هر چیزی پیش آید.
من مادرهایی را میشناختم، که زمانی حزنشان بهدلیل از دست دادن فرزند به اوج رسید که از خانهای که فرزندشان هم در آن بود، نقل مکان کردند، یا زمانی که ازدواج مجدد کردند. و مردانی را دیدهام که هنگام از دست دادن یک توانایی فیزیکی، و یا شغل، دچار حزن شدهاند.
اما به طور کلی بزرگترین غمی که ما در تمام دنیا شاهد آن هستیم، داغ از دست دادن عزیزان و نزدیکان است. مرگ میتواند گاهی پیشبینیشده باشد؛ همانطور که شاهد هستیم کهنسالان در خانوادهمان کمکم ضعیف میشوند و از میان ما میروند. همچنین مرگ، غیرمنتظره نیز میتواند باشد؛ همانطور که در تصادفات یا فجایع دیگر دیده میشود.
بههرحال، وقتی مرگی اتفاق بیفتد، حتماً حزن و اندوهی نیز به همراه خواهد داشت و برای ما که در نام مسیح خدمت میکنیم الزامی است بدانیم چطور باید تسلی مسیح را وارد زندگی آنانی کنیم که در چنین وادیهایی گرفتار شدهاند. بسیار باعث تسلی است که بدانیم نجاتدهنده ما عیسی هم در زندگی خود با حزن، غریب و ناآشنا نبود. اشعیای نبی نجاتدهنده ما را اینگونه معرفی میکند: ”خوار و نزد مردمان مردود، و صاحب غمها و رنجدیده.“ ما دیدیم که عیسی بر سر قبر ایلعازر محزون گشت و گریست.
چطور میتوانیم همراه با داغدارانی که میگریند، ما نیز اشک بریزیم و بگرییم و تسلی نجاتدهندهمان را به سمت قلبهای رنجدیده بیاوریم؟ احساس حزن چگونه احساسی است؟ شاید این سؤال، سؤال کاملی به نظر رسد، اما حزن تنها یک احساس مشخص نیست و میتواند خود را به طرق مختلفی ظاهر سازد. برای بسیاری از مسیحیان این وسوسه وجود دارد که حزن خود را انکار کنند و این حالت انکار را یک تجلی از زندگی پیروزمندانه در مسیح بپندارند. ما گاهی در عزاداریها میبینیم که خانواده متوفی بهظاهر خیلی قوی و سخت هستند و این را به ایمان پیروزمندانه خود مربوط میدانند. ما نبایستی نبود حزن در زندگی را به پیروزی ارتباط دهیم، چرا که کتابمقدس آن را یک واکنش طبیعی میداند و ما نیز که متعلق به مسیح هستیم تشویق شدهایم تا گاهی هم محزون باشیم؛ منتها نه مانند آنانی که هیچ امیدی در وجودشان نیست. اندوه به هیچ عنوان نباید سرکوب شود، بلکه ما مسیحیان موظفیم طرق مختلف ابراز حزن و اندوه را بشناسیم و به اشخاصی که گرفتار آنند کمک کنیم تا راحتتر حزنشان را پشت سر بگذارند.
راههای بروز حزن
● حزن بعضی اوقات با احساس گناه همراه میشود و شخصی که متحمل حزن از دست دادن عزیزی است با ”اگر“های بسیاری روبرو است: اگر برای کمک پیش او میبودم؛ اگر او را نزد پزشک بهتری میبردم. این ”اگر“ها میتواند بیپایان باشد.
در حقیقت دو نوع گناه وجود دارد: ”گناه حقیقی“ که نوعی حس محکومیت است و روحالقدس آن را در ما، بهخاطر گناهی که در حق خدا ورزیدهایم پدید میآورد. چاره این نوع گناه توبه و نتیجه آن بخشیده شدن توسط خدا است. در آن سو، ”گناه غیر حقیقی“ وجود دارد، که احساسش مشابه احساس گناه حقیقی است و در مواقعی مانند از دست دادن یک عزیز به وجود میآید، یا درباره مسائلی که شما کنترلی روی آنها نداشتهاید. چاره آن، آگاه شدن از این واقعیت است که ما در برابر هر اتفاق بدی که میافتد مسؤول نیستیم و تنها تسلی برای آن، اعتماد به حاکمیت خدا بر تمامی مسائل است.
● افراد محزون و داغدار معمولاً نسبت به دیگران خیلی بیمیل شده، مدام دنبال کسانی هستند که آنها را بهخاطر مرگ عزیزانشان سرزنش کنند. غم از دست دادن نزدیکان به حدی سنگین است که این کار آنها باعث میشود درد خود را کمتر حس کنند. ما نمونهای از این اتفاق را در زمان مرگ ایلعازر شاهد بودیم. مریم به حدی پریشان بود که عیسی را بهخاطر مرگ برادرش سرزنش میکند: ”ای آقا اگر در اینجا میبودی، برادر من نمیمرد“ (یوحنا ۱۱:۳۲). مریم عیسی را متهم میکرد، چون عیسی قادر بود از مرگ برادر او جلوگیری کند؛ پس او جداً نسبت به خداوند عیسی عصبانی بود.
چندان غیرمعمول نیست که در هنگام از دست دادن یک عزیز، اشخاص از دست خدا عصبانی شوند. ما در اکثر موارد کسانی را سرزنش میکنیم که به نوعی با مرگ آن متوفی درگیر بودهاند، مثل تیم پزشکی. بخش مهمی از خدمت ما کمک به چنین افرادی است تا با قضیه از دست دادن عزیزشان کنار بیایند و کسانی را که فکر میکنند در این باره تقصیری دارند، ببخشند.
● کسانی که متحمل سنگینی غم از دست دادن شخصی نزدیک هستند، معمولاً انگیزهشان را برای ادامه زندگی از دست میدهند. حزن غالباً هر لذت و خوشی را در انسان خاموش میسازد و گاه تبدیل به نوعی مجازات میشود که شخص بر خود تحمیل میکند؛ بدین ترتیب که میگوید آنقدر چیز مهمی را از دست دادهام که هیچ چیز دیگری برایم ارزش ندارد. این غم بهحدی عمیق است که گاه افراد اشتهای خود را در اثر آن از دست میدهند. خانمی پس از مرگ شوهرش آنقدر وزن کم کرد که بعد شروع به سوگواری برای این حقیقت کرد که شوهرش دیگر زنده نیست تا او را چنین لاغر ببیند. بعضیها خود را از فعالیتهای عادی نیز کنار میکشند تا در آن غم بیشتر غرق شوند. در اکثر موارد، گذر زمان افراد را شفا میدهد، اما اگر این حالات افسردگی بیش از حد بهطول بینجامد، مراقبتهای شبانی بیشتری نیاز است.
● حزن بعضی وقتها با یک حس خودخواهانه همراه میشود، بدین ترتیب که در درون شخص بهخاطر این فقدان نوعی خشم پدید میآید و این خشم ممکن است به خود متوفی معطوف شود. بعضیها میگویند حتی وقتی متوفی کنترلی هم بر مرگ خود نداشته، باز چنین احساسی میکردهاند. در بسیاری از موارد، این حالت قابل درک است. وقتی کودکی یکی از والدینش را از دست میدهد، در ذهن خود اینطور میپندارد که پدر یا مادری که فوت کرده، او را فریب داده است. زن جوانی که با چهار فرزند، بیوه شد و منبع درآمدی نیز نداشت، از مرگ شوهرش بسیار عصبانی بود، طوری که در یک جلسه دعا بلند شد و گفت: ”او چطور توانست این کار را با من بکند؟ او ترکم کرد و من الآن باید به تنهایی این چهار تا بچه را بزرگ کنم!“ خشم اغلب اولین واکنش اشخاص در برابر یک درد یا حزن است و نباید انکار شود؛ بلکه میبایستی در مسیری درست قرار گیرد تا منجر به گناه نگردد.
راههای کمک به شخص داغدار
چطور باید به یک شخص داغدار یا سوگوار کمک کنیم؟ چند پیشنهاد برایتان دارم:
موعظه نکنید
برای شخص داغدار موعظه نکنید. بلکه از خداوند بخواهید تا قلب شما را در برابر ایشان نرم کند تا بتوانید با آنان ارتباط برقرار کرده، در غمشان شریک شوید. اکثر مواقع بهترین کار این است که در سکوت بنشینیم و دعا کنیم.
به درد دل او گوش کنید
شخص داغدار را تشویق کنید تا حرف بزند و شما هم بادقت گوش کنید. لازم است که شخص داغدار، تمام وقایعی را که به مرگ عزیزش منجر شده بازگو کند (یعقوب ۱:۱۹). در اثر گذر زمان، مردم شخص از دست رفته را فراموش میکنند؛ بنابراین میل شما برای شنیدن صحبتهای آن داغدار در مورد عزیزی که از دست داده، تسلی بسیاری برای او به همراه دارد.
کمک به خانواده داغدار
به خانواده داغدار، برای انجام کارها، پیشنهاد کمک دهید. لطفاً نگویید: ”اگر کمک خواستید، به من زنگ بزنید.“ بهترین کار این است که برای انجام کارهای لازم، دست به کار شوید.
شفای واقعی از روحالقدس
این امر بسیار حیاتی است که بدانید شخص سوگوار چگونه شفا مییابد. همچنین باید آگاه باشید که شفای واقعی از سوی تسلیدهنده ما، روحالقدس است که بر اساس حقایق کلام خدا به ما اطمینان خاطر میبخشد. خداوندْ عیسی در انجیل یوحنا ۱۴:۱ میفرماید: ”دل شما مضطرب نشود!“ آنچه که دلهای مضطرب ما را در چنین موقعیتی شفا میبخشد، دانستن این است که خداوند برای آنان که میمیرند، مکانی در حضور خود آماده کرده و هیچ چیز آنان را از وی جدا نمیسازد. چون جدا شدن از بدن، رفتن به حضور خدا است و رفتن به حضور خدا، کمال خوشیها میباشد. آنانی که در خداوند میمیرند، آرامش کامل را تجربه خواهند کرد. و ما بازماندگان هستیم که نیاز به تسلی داریم، و یافتن این تسلی مستلزم گذر زمان است.