”هنگامی که خشمگین میشوید، گناه نکنید“ (افسیسان ۴:۲۶)
خشم، حسی است بسیار قوی که دو حالت بیش نمیتواند بگیرد؛ یا میتوان آن را به جهتی سوق داد که منتهی به اجرای عدالت و پرهیزکاری گردد، یا دامی مهلک شود که ما را به اعماق تلخی و افسردگی افکند. اعضای بسیاری در بدن مسیح وجود دارند که نمیدانند چگونه خشم خود را مهار نمایند و موجب قطع روابط یا جریحهدار شدن آنها شود. یک قسمت از مشکل این است که بهندرت روی این بحث تعلیم داده میشود و آگاهی درست از کلام خدا ارائه نمیگردد. خشم حسی خدادادی است و به تنهایی در ذات خود، گناه نیست. ما میخوانیم که خدا خشمگین شد. ”خدا داور عادل است و هر روزه خشمناک میشود“ (مزامیر ۷:۱۱). در اناجیل مشاهده میکنیم که عیسی بر کسانی که خانه خدا را به مغاره دزدان تبدیل کرده بودند، خشم میگیرد. پولس در مشاوره خود به ما میگوید، مراقب باشید هنگامی که خشمگین هستید، گناه مورزید. گناه در این نیست که خشمگین میشویم، بلکه در این است که با خشم خود چه میکینم. سلیمان با نوشته خود، این گفته را تأیید میکند: ”احمق تمامی خشم خود را ظاهر میسازد، اما مرد حکیم به تأخیر آن را فرو مینشاند“ (امثال ۲۹:۱۱). یک مشاور مسیحی باید بداند که چه عواملی موجب خشم شده، چگونه منجر به گناه میشوند.
عوامل خشم
خشم موضوعی بسیار شخصی است. آنچه که یک شخص را خشمگین میسازد، ممکن است بر روی دیگری بیتأثیر باشد؛ به همین دلیل است که گاهی علت عصبانی شدن دیگران برایمان مجهول است. اما در کل میتوانیم عوامل عمومی را که موجب خشم میشوند مشخص کنیم.
ضایع شدن حق
گرچه میدانیم که ما در مسیح برای خود زیست نمیکنیم (دوم قرنتیان ۵:۱۵)، اما هنوز هنگامی که حس کنیم چیزی به ما تعلق داشته و از ما گرفته شده، بسیار خشمگین میشویم. چندین سال پیش، مردی که ساعتها برفهای پارکینگی را برای پارک ماشین خود پارو میکرد، به شخص دیگری که آمده و ماشین خود را در آنجا پارک کرد، از شدت خشم، او را با تفنگ کشت.
جریحهدار شدن غرور
اخیراً با مردی در یک زمان مشخص، قرار ملاقات داشتم، اما زمانی که به آنجا رسیدم، او خانه نبود. به ناچار در منزل یکی از همسایهها منتظرش ماندم. هنگامی که به خانه رسید و متوجه اشتباه خود شد، نسبت به من خشم گرفت! گاهی اوقات ما نسبت به کسانی که نقاط ضعف و یا شکست ما را نشان میدهند، عصبانی میشویم، چرا که تکبر ما با کار آنها جریحهدار میشود (یعقوب ۴:۶).
برآورده نشدن نیاز
هنگامیکه وارد یک رابطه میشویم، این انتظار را در درون خود داریم که نیازهای ما برآورده خواهند شد. این امر در مورد روابط زناشویی بسیار صدق میکند. اکثر اوقات، بهعلت عدم رسیدگی به نیازها و برآوردن آنها، خشم بسیار زیادی بین زن و شوهرها دیده میشود و این امر معمولاً خود را به شکل طعنه نشان میدهد. مهمترین علت خشم ما از آن است که حس میکنیم نیازهای ما برآورده نشدهاند.
بههنگام دردهای روحی یا جسمی
این خشم میتواند در برابر شرایط و یا افرادی باشد که باعث درد شدید ما شدهاند. من با افرادی مواجه شدهام که با داشتن خشم نسبت به زمانی دردناک در گذشته دور، یا نسبت به کسانی که زندگی را بر آنها غیر قابل تحمل کرده بودند، خود را از پای در آوردهاند. هیچگونه تردیدی نیست که درد، عامل اصلی خشم است.
واکنشهای متداول بههنگام خشم
یقین دارم همه ما با عوامل اشارهشده در ایجاد خشم، کم و بیش آشنایی داریم و حتی در حینی که این مقاله را میخوانیم، ممکن است با بعضی از آنها درگیر باشیم. سؤال بعدی این است که ”با این خشم چه باید کرد؟“ قطعا اگر براساس کتابمقدس با آن برخورد نشود، باعث گناه خواهد شد.
انکار
میتوانیم خشم خود را با ریختن به درون خود، فرو بنشانیم و اجازه ندهیم هیچگونه واکنش خارجی بروز دهد. بعضی از افراد با انکار خشم خود، همین کار را انجام میدهند؛ شاید به آنها تعلیم داده شده که یک مسیحی خوب خشمگین نمیشود، بنابراین از پذیرفتن خشم خود امتناع میورزند. بعضی دیگر ”خواهان آرامش هستند، حال به هر قیمتی که تمام شود“؛ از ترس اینکه مبادا باعث آزار دیگری شوند، هیچگاه از آنچه که باعث آزار خودشان میشود، حرفی نمیزنند. چنین افرادی معمولاً به ”مهاجمینی منفعل (غیر فعال)“ تبدیل میشوند؛ به این معنا که خشم خود را رو در رو نشان نمیدهند. ممکن است کارهایی را که قول دادهاند، ”فراموش“ کنند یا برای انجام تعهدات خود دیر حاضر شوند.
پسانداز
برخی دیگر درد و آزارهایشان را پسانداز میکنند و سوابق فکری حسابشده خود را برای زمانی حفظ میکنند که یکباره همه را نقد کنند و با دیگران بیحساب شوند. اینگونه اشخاص با جزئیات کامل به یاد دارند که چگونه مظلوم واقع شدهاند. در هر صورت، کسانی که خشم را به درون خود میریزند، معمولاً به سلامت خود آسیب رسانده، دوستیهایشان را نیز به مخاطره میاندازند.
بروز سریع خشم
در کفۀ دیگر ترازو، افراد دیگری را میبینیم که در ابراز خشم خود بسیار سریع هستند. آنها مانند کوه آتشفشانی میباشند که منفجر میشود و پس از فوران آتش بر سر اطرافیان خود، احساس بهتری میکنند. با بیان واژههایی که تقریباً جنبه خود-ستایی دارند، توضیح خواهند داد که صرفاً چون صادق هستند، باید افکار خود را بیان کنند. مشکل این کار در این است که گرچه ممکن است این افراد احساس بهتری کنند، اما پشت سر خود، رد پایی از روابط درهم شکسته با کسانی میگذارند که صرفاً از واهمه انفجاری دیگر، نمیتوانند دوباره با آنها روراست و صادق باشند. با این توصیفات، امیدوارم برایتان روشن شده باشد که نگاه داشتن و انکار خشم و همچنین منفجر شدن و عدم حفظ حد و حدود، به گناه ختم میشود. در ابتدای این مقاله بیان کردیم که خشم به تنهایی در ذات خود گناه نیست و عوامل بسیاری وجود دارند که موجب خشم ما میشوند؛ اما نکتهای که دانستن آن بسیار ضروری است، این است که عکسالعملی که ما در برابر خشم خود نشان میدهیم، میتواند ما را به گناه بیندازد. کلام خدا چه مشورتی را در مورد خشمگین بودن ولی گناه نکردن به ما میدهد؟
مشورت کتابمقدس
انکار نکنیم
گرچه بهنظر خیلی ساده میآید، اما ابتدا از اینجا شروع میکنیم که خشمگین شدن خود را انکار نکنیم. شخصاً این مطلب درس بسیار سختی برای من بود، چرا که همیشه تصور میکردم روحانیتر از آن هستم که بتوانم خشمگین شوم. پافشاری میکردم که نسبت به دیگران درمانده و یا ناامید میشوم اما نه عصبانی! بعداً متوجه شدم که تکبر من، مانع برخورد صادقانهام با این مطلب میشد که من آدمی عصبانی بودم. این مکاشفه مرا کمک کرد یاد بگیرم چطور با این موضوع بهطرز صحیح برخورد نمایم. سپس باید بیاموزیم با خشم خود چه کنیم. آیا آن را به درون خود به درون خود بریزیم؟ آیا بدون در نظر گرفتن دیگران، آن را بروز دهیم؟ ممکن است لازم باشد اعتراف کنیم که خشم اغلب ما را به گناه کشانده است (اول یوحنا ۱:۸-۱۰). حمله به مشکل، نه به فرد
در مرحله بعدی، موقعیتهایی را که معمولاً باعث عصبانیت شما میشوند و افرادی را که با آنها در تنازع هستید شناسایی کنید تا بتوانید بر اساس کتاب مقدس با آنها روبرو شوید. هر روزه قلب خود را به مسیح بسپارید. ”دل خود را به تمام نگاه دار، زیرا که مخرجهای حیات از آن است“ (امثال۴:۲۳). خواستههای خود را به مسیح بسپارید. ”مسیح برای همه مرد تا تمام کسانی که زندهاند یعنی کسانی که از او زندگی جاوید یافتهاند، دیگر برای خود و ارضای خواستههای خود زندگی نکنند، بلکه برای خشنودی همان کسی زندگی کنند که در راه ایشان مرد و دوباره زنده شد“ (دوم قرنتیان ۵: ۱۵). پس از اینکه توانستید خشم خود را کنترل کنید، توجه خود را بر روی مشکل متمرکز سازید. به عبارتی دیگر، به جای حمله به مردم، به خود مشکل حمله کنید. کلام خدا به ما تعلیم میدهد که راستی را با عشق و علاقه باید به یکدیگر گفت (افسسیان ۴:۱۵).
یکبار با شخصی که خرناسهای بسیار بلندی میکشید هماتاق شدم، طوری که نمیتوانستم بخوابم. صبح آن روز از دست او بسیار عصبانی بودم که تمام شب مرا بیدار نگاه داشته بود. همینکه علت خشم خود را بررسی کردم، متوجه شدم بهخاطر این بود که به داشتن خواب خوب شب باور داشتم؛ در آن زمان بود که متوجه شدم خشم من دارد مرا به گناه وا میدارد و رابطه دوستی مرا خدشهدار میسازد، بنابراین تصمیم گرفتم به مشکل حمله کنم. به دوست خود گفتم که گرچه او را بسیار دوست دارم اما خرناسهای او مانع خواب من میشد، بنابراین ترتیبی دادم که در یک اتاق دیگر بخوابم. لطمهای به دوستی ما نخورد و استراحت شبانه خوبی نیز داشتم. زمانی که بیاموزیم چگونه خشم خود را هدایت کنیم تا باعث حل مشکلات و بهبود روابط گردد، به آزادی بینظیری دست مییابیم.
About ASHNAIE
کسیکه همهٔ این چیزها را تصدیق میكند، میگوید: «آری! من بزودی میآیم!» آمین! بیا ای عیسی، ای خداوند! فیض عیسی خداوند با همهٔ شما باد، آمین!