خبرنگاران هلندی با یک پناهجوی ایرانی مسلمان سابق که مسیحی شده است و یک کشیش ایرانی که در کلیسای کوروش به تعداد زیادی از پناهجویان ایرانی، افغانی، عراقی، مصری … غسل تعمید می دهد، مصاحبه کرده اند. علاوه بر آنها با نمایندگان اداره تابعیت و مهاجرت و چند نفر کشیش دیگر نیز مصاحبه کرده اند!
جان کلام مصاحبه این است که تعداد قابل توجهی از این پناهجویان یا مسلمانان سابق بگونه ای فرصت طلبانه به مسیحیت می گروند تا جواب و اقامت پناهندگی دریافت کنند. اغلب این افراد بعد از گرفتن جواب دیگر به کلیساها سر نمی زنند! یک مرتبه از زندگی مذهبی و شرکت در مراسمی که همواره حاضر و فعال بودند غیبت می کنند! این امر شک تعداد زیادی از کشیش ها و خانواده های مذهبی را که از این افراد حمایت می کردند، برانگیخته است! در چندین مصاحبه و مقالات دیگر نیز … مسئله حول این محور می چرخد که این افراد صادق نیستند و از باور و ایمان مسیحی و قوانین ما سوء استفاده می کنند!
یکی از مصاحبه کنندگان می گفت که من سئوالات استاندارد نمی پرسم بلکه سعی می کنم در صحبت با پناهجویان روح واقعی آنها را بشناسم و بفهمم چرا مسیحی شده اند! آنها می توانند به سئوالات استاندارد جوابهایی استاندارد و قابل قبول بدهند ولی واقعا مسیحی نشده باشند! … ه
نتیجه این بحث ها برای پناهجویان این است که از این به بعد در امتحان مسیحیت آنقدر سختگیری خواهد شد که شاید خود این کشیش ها هم در آن آزمون موفق نشوند! این برنامه ها را محض تفریح و شوخی تولید نمی کنند. این نوع برنامه اصولا بدنبالش بحث در پارلمان را دامن خواهد زد! و نمایندگان احزاب راست افراطی با شمشیر آخته به جان این سوء استفاده کنندگان از دمکراسی اروپائی خواهند افتاد! و با انداختن تمامی مشکلات ساختاری سیستم به گردن بیگانگان و پناهجویان، امواج خارجی ستیزی را بیدار و قویتر خواهند کرد. و سختگیری در سیاستهای پناهنده پذیری را دامن خواهند زد!
یک سئوال از سیاستمداران هلند.
دیروز یک پناهجوی افغانی که پرونده اش بسته شده بود، پیش من آمده بود. او صادقانه می گفت من در اروپا چشمهایم باز شد و تازه فهمیدم که چرا افغانستان ۵۰۰ سال از جهان حاضر عقب مانده است. من با مطالعاتم از اسلام خارج شده و به یک سوسیالیست تبدیل شده ام. همه می گویند برای تقاضای پناهندگی دوم باید مسیحی شوی ولی من دیگر نمی توانم در دینی جدید به زندگی خود ادامه دهم، به باور جدیدم با مطالعه و آگاهی رسیده ام و دروغ هم نمی توانم بگویم…
سئوال اساسی از نمایندگان پارلمان و قوه قضائیه هلند این استکه چرا به مسلمانی که از دین خودش خارج شده و به مسیحیت گرویده، براحتی جواب پناهندگی می دهند یا حداقل او را بزور اخراج نمی کنند ولی برای مسلمانی که به سوسیالیسم گرویده این کار را نمی کنند؟ واقعیت این است که در اسلام میسحی ها را جزء اهل کتاب محترم می شمارند ولی سوسیالیستها هزاران بار بیشتر در خطر انتقام مسلمانان بنیادگرا هستند! اینها کافر به تمام معنی هستند!
زمانیکه دولت هلند تنها یک دریچه را برای گرفتن اقامت پناهندگی باز می گذارد و سیاست پناهندگی عادلانه ای منطبق بر واقعیات موجود را غیرممکن می کند، پناهجویان را مجبور می کند که به امید دریافت اقامت… ناصادقاه در پشت تنها دریچه باز به صف بایستند! ولی بعدها بجای اصلاح سیستم ناعادلانه … این پناهجویان را متهم به سوء استفاده، دروغگویی … می کنند سپس برای تصویب قوانینی سختگیرانه تر و ناعادلانه تر امواج راسیستی و خارجی ستیزی را تقویت کرده و براه می اندازند!
به نظر متخصصین هلند چرا جان یک مسلمان سابق مسیحی شده بیشتر از کسیکه سوسیالیست شده است در خطر است؟
حقیقت این است که سیاست دولت هلند با واقعیت منطبق نیست! ولی چرا این سیاست نادرست را رها نمی کنند؟ زیرا احزاب بینادگرای مذهبی برای تقویت مسیحیت تلاش می کنند به هر طریقی تعداد زیادی مسلمان را مسیحی کنند! یکی از امتیازات جذاب به نوعی تضمین اقامت پناهندگی از طریق مسیحیت است!
بزبان دیگر مسئله پناهندگی ارتباط چندانی به قوانین پناهندگی و حقوق بشر و … ندارد. مسئله بیشتر ایدئولوژیک و سیاسی است!
من این تز را هزاران بار در مصاحبه های مختلف ثابت کرده ام ولی متاسفانه سیاست های حاکم بر سیستم پناهندگی اروپا به این راحتی عوض نمی شود زیرا منافع نظام حاکم در تقویت جریانهای مترقی سوسیالیستی نیست بلکه در تقویت خردستیزی و انواع و اقسام باورهای ارتجاعی است! بی جهت نیست که در این بحران اقتصادی بازار فالبین ها و نئوفاشیستها و … بشدت رشد کرده و می کند…
یکی از مهمترین دروغهایی که در اروپا در تمام کشورها از زبان رهبران احزاب لیبرال و نئولیبرال و نئوفاشیست مطرح می شود این است: سیل یا سونامی پناهجویان به خاطر سوءاستفاده از رفاه اجتماعی ما به بسوی اروپا روان است!
اگر مهمترنی دلیل پناهجویان سوء استفاده از رفاه اجتماعی بود هیچکدام از پاکستانی ها و هندی ها به انگلیس نمی رفتند برایشان از هر نظر مفیدتر و سودمندتر بود که در هلند یا بلژیک متوقف شوند و ریسک رفتن به آنسوی دریای مانش را با آنهمه هزینه مالی و جانی نپذیرند!
ولی چرا این کار را می کنند؟ زیرا تعیین کشور هدف بیشتر به ارتباطات تاریخی ( گذشته استعماری و …. ) و فرهنگی و فامیلی ربط دارد تا سوء استفاده شخصی از رفاه اجتماعی! مدلهای اجتماعی مهاجرت بطلان ادعای رهبران اروپا را با قاطعیت رد می کند! مثلا همه یا اکثریت مطلق سورینامی ها و مستعمرات سابق هلند از اندونزی و غیره … به هلند پناهنده می شوند نه کشورهای دیگر اروپایی! از این مثالها زیاد است … فعلا من به همین یک مورد در رد ادعاهای دروغین رهبران غربی قناعت می کنم. امیدوارم در فرصت مناسبی این مسائل را همه جانبه باز کنم ….
از سونامی هم کوچکترین خبری نیست! این منطق را چند روز پیش در یکی از پست های مربوط به پناهندگی منتشر کردم …
“حادثه ای” که تکرار می شود دیگر حادثه نیست! بلکه ضرورتی است که از ساختار سیستم ناشی می شود!
About ASHNAIE
کسیکه همهٔ این چیزها را تصدیق می‌كند، می‌گوید: «آری! من بزودی می‌آیم!» آمین! بیا ای عیسی، ای خداوند! فیض عیسی خداوند با همهٔ شما باد، آمین!
