نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یکی از سوالات رایج مخالفان مسیحیت آن است که چرا مسیح در مدت بازجویی اش با پیلاطس ساکت بود؟ چراعیسی از خودش دفاع نکرد؟
طرح این پرسش نشان می دهد که مخالفان، انجیل یوحنا را نخوانده اند. مسیح با پیلاطس صحبت کرد:
پیلاطس دستور داد عیسی را نزد او بیاورند. آنگاه از عیسی پرسید:”آیا تو پادشاه یهود هستی؟” عیسی پرسید:”منظورت از پادشاه آن است که شما رومی ها می گویید یا پادشاهی که یهودیان منتظر ظهورش هستند؟” پیلاطس گفت:”مگر من یهودی هستم که این چیزها را از من می پرسی؟ قوم خودت و کاهنان شان تو را از این جا آورده اند. چه کرده ای؟” عیسی فرمود:”من یک پادشاه دنیوی نیستم. اگر بودم، پیروانم می جنگیدند تا در چنگ سران قوم یهود گرفتار نشوم. پادشاهی من متعلق به این دنیا نیست.” پیلاطس پرسید:”به هر حال منظورت این است که تو پادشاهی؟” عیسی فرمود:”بله، من برای همین منظور متولد شده ام و آمده ام تا حقیقت را به دنیا بیاورم. و تمام کسانی که حقیقت را دوست دارند از من پیروی می کنند” (یوحنا فصل ۱۸ آیات ۳۳- ۳۷).
اما مخالفان به انجیل مرقس مراجعه می کنند:”کاهنان اعظم، اتهامات متعددی بر عیسی وارد کردند. پیلاطس از او پرسید:”چرا چیزی نمی گویی؟ این چه تهمت هایی است که به تو می زنند؟” ولی عیسی چیزی نگفت به طوری که پیلاطس تعجب کرد. (مرقس فصل ۱۵ آیات ۳- ۵). اتهامات پی در پی رهبران مذهبی، پیلاطس را بی حوصله کرده بود. او توقع داشت مسیح از خودش دفاع کند.
از سوی دیگر، اگر مسیح به سوالات پیلاطس درباره اتهامات رهبران مذهبی یهود پاسخ می داد و از خودش دفاع می کرد،( این کار برای مسیح بسیار آسان بود)، بی شک پیلاطس تحت تاثیر دفاعیات عیسی قرار می گرفت و مانع از مصلوب شدن می گردید. در حالی که مسیح به جهان آمد تا جان خود را برای نجات انسان از گناه فدا سازد. عیسی برای تحقق پیشگویی های عهدعتیق بایستی مصلوب می شد.
عیسی داوطلبانه جان خود را برای بشر فدا کرد و بر صلیب به جای ما مرد، تا عواقب گناه یعنی محکومیت و مرگ ابدی نجات داد. خداوند از مرگ مسیح برای تغییر جهان استفاده کرد. سکوت مسیح برای تحقق نقشه نجات بشر از گناه بود.