برخی از مسیحیان علاقه کمی به عهد قدیم نشان میدهند. آنها فکر میکنند کتاب عهد قدیم با آمدن مسیح غیر ضروری شده است. آنها میگویند درک آن دشوار است و بخشهایی از آن غیر قابل باور است. آنها احساس میکنند که خدای عهد قدیم متفاوت از خدای عهد جدید است؛ آنها عهد قدیم را نه به عنوان کتاب ” مسیحیان“ بلکه به عنوان کتاب ” یهودیان“ مورد نظر قرار میدهند. و از اینرو، این مسیحیان از مطالعه عهد قدیم اجتناب کرده و همچنان از محتوای آن ناآگاه باقی مانده و چیز بزرگی را از دست میدهند.
تمامی عقاید بالا اشتباه هستند. کتاب مقدّس چه عهد قدیم و چه عهد جدید هر دو یک کتاب هستند؛ این کتاب در بر گیرنده داستانی متحد و ناگسستنی از تدبیر غیر قابل تغییر فدیه خداوند برای نوع بشر است. سایه و زمینه عهد جدید در عهد قدیم نهفته است؛ عهد قدیم در عهد جدید به تحقق رسیده است. بدون درک برخی چیزها در عهد قدیم، هیچ کس نمیتواند عهد جدید را کاملا درک و بررسی کند. کتاب مقدّس از پیدایش تا مکاشفه، داستان یک محبت، و داستان محبت خداوند به مردان و زنان است. این داستان با گناه و شکست انسان شروع و با بخشش و احیای خداوند پایان میپذیرد. کل کتاب مقدّس یک هدیه گرانبها و ضروری است که بوسیله خداوند به قوم او عطا شده است.
در اینجا برخی از دلایلی که چرا مسیحیان باید عهد قدیم را مطالعه کنند ارائه شده است: ۱) کلام معتبر خداوند است؛ ۲) به ما در درک عهد جدید کمک میکند؛ ۳) درسهای با ارزشی برای یک زندگی خدا گونه ارائه میدهد؛ و ۴) عهد قدیم نیمه اول یک حکایت از داستان با شکوه فدیه خداوند برای نوع بشر است.
عهد قدیم تنها کتاب مقدّسی بود که عیسی داشت. او و نویسندگان عهد جدید تقریبا از هر کتاب عهد قدیم چیزی نقل قول کردهاند. آنها کل عهد قدیم را به عنوان کلام معتبر خداوند در نظر گرفتهاند. در واقع روحالقدس الهام بخش نویسندگان عهد قدیم بوده است درست همانطور که نویسندگان عهد جدید از روحالقدس الهام میگرفتند. در حقیقت ما میتوانیم بگوییم که روحالقدس مولف حقیقی عهد قدیم بوده است.پولس رسول مینویسد: تمامی کتب از الهام خداست (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶)؛ البته اشاره او به عهد قدیم بود. پطرس رسول میگوید که انبیای عهد قدیم به روحالقدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند (دوم پطرس ۱: ۲۰-۲۱). خود خداوند کلام خودش را در دهان موسی گذاشت (تثنیه ۱۸: ۱۸).
نویسندگان عهد جدید نه فقط تشخیص دادهاند که عهد قدیم کلام خداوند بوده بلکه متوجه شدهاند که مربوط به آنها نیز میشود. پولس میگوید: تمامی کتب از الهام خداست و بجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است، تا مرد خدا کامل و بجهت هر عمل نیکو آراسته بشود (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶-۱۷). اگر عهد قدیم مربوط به دوران پولس میشده و ” مفید“ بوده است، پس در دوران خود ما نیز کمتر از آن نیست (رومیان ۱۵: ۴؛ اول قرنتیان ۱۰: ۱۱ مشاهده شود). عهد قدیم با اقتدار در مورد امروز ما سخن میگوید؛ وقتی ما آنرا با کمک روحالقدس میخوانیم، صدای خدا را میشنویم.
از آنجاییکه روحالقدس مولف واقعی کتاب مقدّس است، ما نمیتوانیم کتاب مقدّس را بدون کمک او کاملا درک کنیم. کتاب مقدّس مکاشفه خود خداوند است؛ کتاب مقدّس درهای حقایق روحانی را برای ما باز میکند حقایقی که ما نمیتوانیم تنها با فکر خود به درک آنها نائل شویم (اول قرنتیان ۲: ۶-۱۴ مشاهده شود). بدینسان وقتی ما کتاب مقدّس را مطالعه و بررسی میکنیم، باید همواره دعا کنیم تا روحالقدس به ما در درک هر آنچه که خداوند میگوید کمک کند.
کل عهد قدیم اشاره به عیسی مسیح دارد. بارها و بارها عیسی به عباراتی در عهد قدیم اشاره کرده تا به شاگردان خود توضیح دهد که او کیست و چرا باید میآمده است و چرا باید متحمل رنج شود. او به آنها گفت که او تحقق دهنده وعدهها و نبوتهای عهد قدیم است (متی ۵: ۱۷؛ لوقا ۲۴: ۲۵-۲۷، ۴۴-۴۵؛ یوحنا ۵: ۳۹-۴۰ مشاهده شود). انبیای عهد قدیم به همراه رسولان اساس و پایهای هستند که مسیح کلیسای خود را بر آن بنا کرد (افسسیان ۲: ۱۹-۲۱). عهد قدیم فراهم کننده صحنه ورود مسیح است.
در عهد قدیم، ما یاد میگیریم که خداوند از خلقت اولین زن نقشهای برای نجات نسل زن از دست شیطان و از دست تاثیرات گناه و شریر داشت؛ خداوند در زمان مقتضی ذریت (اولاد) زن را بر خواهد خیزاند و این ذریت سر شیطان را خواهد کوبید (پیدایش ۳: ۱۵). سپس خداوند زمین را پس از سیل بوسیله پسران نوح پر از جمعیت کرد، و از یکی از آنها به نام سام، اقوام سامی را بوجود آورد (پیدایش ۱۰: ۱، ۲۱-۳۱). خداوند از اینها سپس ابراهیم را فرا خواند تا قوم جدیدی بوجود آورد (پیدایش ۱۲: ۱-۳)؛ خداوند یعقوب نوه ابراهیم را برگزید تا پدر و جد این قوم یعنی اسرائیل شود. از دوازده پسر یعقوب، دوازده طایفه اسرائیل بوجود آمد؛ خداوند یکی از این طوایف را به نام یهودا انتخاب کرد تا پادشاهان قوم او از این طایفه تعیین شوند، یک سلسله سلطنتی که در نهایت به پادشاه پادشاهان، مسایا عیسی مسیح ختم خواهد شد (متی ۱: ۱-۱۷). شیطان در هر قدم سعی کرد تا از نقشه خداوند برای فرستادن مسیح نجات دهنده جلوگیری کند، اما در انتها شیطان از مسیح شکست خورد و این شکست بواسطه مرگ مسیح بر صلیب بود (کولسیان ۲: ۱۳-۱۵)؛ همه این تدارکات برای آمدن مسیح صرفا در عهد قدیم برای ما مکشوف میشود؛ عیسی در اوج و راس تاریخ عهد قدیم قرار دارد. خداوند قوم اسرائیل را که از عبرانیان بودند برگزید تا مجرایی برای برکت و نجات کل دنیا باشند.
عهد قدیم به ما درباره خودمان تعلیم میدهد. عهد قدیم نگرشی واقع بینانه دارد؛ عهد قدیم طبیعت خداوند و ماهیت ما را روشن میسازد. در شخصیتهای عهد قدیم، ما خودمان و گناهان و ضعفهای خود را میبینیم. و ما همچنین فیض و رحمت خداوند و بردباری و تحمل او را نسبت به انسان گناهکار مشاهده میکنیم. گاهی اوقات این تفکر بوجود میآید که عهد قدیم یک خدای شریعت و مجازات کننده و خشمگین را در مقایسه با خدای فیض بخش و بخشنده و پر از محبتی نشان میدهد که در عهد جدید یافت میشود. اما یک چنین مقایسهای هرگز وجود خارجی ندارد؛ خداوند هیچ تغییری نکرده است. عهد قدیم پر از نمونههای فیض و محبت خداوند است. خود شریعت موسی هدیه فیض بود؛ خداوند کاهنان و انبیا را برگزید تا به مردم جهت پیروی از شریعت کمک کنند تا بدین وسیله بتوانند صاحب برکات خداوند شوند (لاویان ۲۶: ۳-۱۳). خداوند در سراسر تاریخ خواستار خیریت و نیکویی برای قوم خود بوده است.
از نمونه شخصیتهای عهد قدیم ما یاد میگیریم که چگونه زندگی خدا پسندانهای داشته باشیم. ما از عهد قدیم درس عبرت میگیریم (اول قرنتیان ۱۰: ۱۱) و عهد قدیم ما را امیدوار میسازد (رومیان ۱۵: ۴). ما میبینیم که هر یک از ما برای خداوند اهمیت داریم. خالق جهان به من و شما اهمیت میدهد. او به اسرائیلیها نیز اهمیت میداد؛ او آنها را برگزیده بود نه بدین خاطر که ارزنده بودند بلکه بدین خاطر که او آنها را دوست داشت (تثنیه ۷: ۷-۹؛ ۱۰: ۱۴-۱۵، ۲۱-۲۲). او آنها را انتخاب کرد تا نمایندگان او برای خیریت و نیکویی در جهان باشند. او محزون گردید وقتی دید که آنها در ماموریت خود شکست خورده و از او روی برگرداندهاند.
ما نیز همانند اسرائیلیها خوانده شدهایم تا نمایندگان خداوند در جهان باشیم، تا واسطه برکت برای کل مردم جهان باشیم (پیدایش ۱۲: ۳؛ متی ۲۸: ۱۸-۲۰؛ یوحنا ۲۰: ۲۱؛ اعمال ۱: ۸). باشد که ما سبب سر شکستگی او نشویم چنانچه اسرائیلیها چنین کردند. بیاییم یاد بگیریم تا از گناهان و قصورات آنها اجتناب کنیم، بیاییم برکاتی را که خداوند میخواهد به ما بدهد از دست ندهیم.
کتاب مقدّس از ابتدا تا انتها، یک دست بوده و از پیوستگی برخوردار است. از قلم انداختن عهد قدیم مثل از قلم انداختن اولین نیمه یک فیلم یا بازی کردن یک نقش نیمه کاره است. کل انجیل یک داستان ادامه دار است، داستان فدیه خداوند برای انسان سقوط کرده از طریق قربانی کردن عیسی مسیح بر روی صلیب است. عهد قدیم توضیح میدهد که چرا این فدیه ضرورت داشت و چرا خدا درصدد به انجام رساندن آن بود.
بطور کلی تدبیر خداوند برای فدیه شامل دو عهد قدیم و جدید میشد (خروج ۱۹: ۳-۸؛ ارمیا ۳۱: ۳۱-۳۴؛ عبرانیان ۸: ۷-۱۳). عهد قدیم (یا ” پیمان قدیمی“) پیش زمینهای از عهد جدید بود؛ عهد قدیم نمایانگر اولین صحنه در نقشه فدیه خداوند بود. اسرائیلیها در تحت عهد قدیم یاد گرفتند که خداوند از آنها چه چیزی میخواهد، اما آنها فاقد ایمان کافی برای انجام آن بودند. از اینرو خداوند به رحمت خود، چیزی جدید به آن اضافه کرد: یک روح جدید، یک قدرت جدید که انسان را قادر به تحقق درخواستهای او کند و بدین وسیله سبب احیای رابطه آنها با خداوند شود. او این کار را با برقرار ساختن عهد جدید به انجام رساند، عهدی که عهده دار صحنه دوم نقشه فدیه خداوند بود. این عهد جدید از طریق مرگ عیسی مسیح برقرار گردید، و عهد جدید داستان چگونه به انجام رسیدن این امر را بیان میکند.
اما داستان فدیه با عهد جدید به پایان نمیرسد؛ این داستان تداوم داشته و حتی تا کنون که ما منتظر بازگشت ثانوی مسیح هستیم همچنان گشوده باقی مانده است. در آن روز پرده نهایی نقشه فدیه خداوند بر روی صحنه خواهد رفت. کل کتاب مقدّس اشاره به پیشتر و به آن روز دارد. آن روز، روز نشاط و پیروزی برای تمامی آنانی خواهد بود که ایمان خود را بر عیسی مسیح فدیه دهنده قرار دادهاند (مکاشفه ۲۱: ۱-۵؛ ۲۲: ۱-۵).
چه کسی واقعاً مایل است نیمه اول یک چنین داستانی را از دست بدهد!