خداوند از اورشلیم حمایت میکند
1وای بر کسانیکه برای گرفتن کمک به مصر میروند! آنها به ارتش بزرگ و نیرومند مصر، به اسبان و ارّابههای جنگی و به سربازان آن متّکی هستند. امّا آنها به خداوند، خدای قدّوس اسرائیل اعتمادی ندارند و از او کمک نمیخواهند. 2او میداند چه میکند! او بلا و مصیبت میفرستد. او مجازاتهایی را که برای شریران و حامیان آنها تعیین کرده بود، اجرا خواهد کرد. 3مردمان مصر انسان هستند، نه خدا. اسبان آنها هم فوق طبیعی نیستند. وقتی خدا وارد عمل شود، ملّتهای قوی فرو میپاشند و ملّتهای ضعیفِ مورد حمایت آنها، سقوط میکنند. آنها همه با هم از بین خواهند رفت.
4خداوند به من گفت: «هرقدر چوپانان داد و فریاد کنند، نمیتوانند شیری که حیوانی را شکار کرده، بترسانند و از طعمهاش دور کنند. به همین نحو، هیچ چیز نمیتواند مانع من، خداوند متعال شود که من نتوانم از کوه صهیون حمایت کنم.5همانطور که یک پرنده برای حفظ جوجههای خود، بر بالای آشیانه پر و بال میزند، من، خداوند متعال هم به همان نحو از اورشلیم حمایت و از آن دفاع میکنم.»
6خدا گفت: «ای مردم اسرائیل، شما نسبت به من مرتکب گناه شدهاید و با من مخالفت کردهاید، امّا اکنون به سوی من بازگردید. 7زمانی فرا خواهد رسید که همهٔ شما بُتهای نقرهای و طلایی را که با دستان خود در گناه ساختهاید، دور خواهید انداخت. 8آشور در جنگ از بین میرود، ولی نه با قدرت انسانی. نیروهای آشور از میدان کارزار میگریزند، و جوانان آنان اسیر میشوند. 9امپراتور آنها از ترس فرار میکند و افسران آنها چنان در وحشت میباشند که حتّی پرچمهای جنگ را ترک میکنند.» خداوند سخن گفته است، خداوندی که در اورشلیم ستایش میشود و آتش او در آنجا برای قربانیها میسوزد.