نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ (کشیش کلیسای ایرانیان شادی در جنوب کالیفرنیا)
بسیاری از غیر مسیحیان مانند مسلمانان یا مخالفان وجود خدا معتقدند که هیتلر مسیحی بود. آنان چنین استدلال می کنند که جنایات هیتلر ثابت نمود که هیچکس نباید پیرو مسیحیت باشد. اما وقتی درباره جنایات صدام یا طالبان و داعش سخن به میان می آوریم، مسلمانان پاسخ می دهند عملکرد آنان را نباید رفتار اسلامی ارزیابی کرد. یا وقتی از جنایات استالین و مائو سوال می کنیم، خدانشناس ها فورا جواب می دهند که سیستم کمونیزم با تفکر خرد و اندیشه هماهنگ نیست. پس چرا آنان معتقدند هیتلر که ده ها میلیون انسان را به قتل رساند، مسیحی بود؟ آیا هیتلر تحت تاثیر تعالیم مسیح بود؟
متاسفانه آن ها درس تاریخ را خوب فرا نگرفته اند. جنبش حزب نازی، یک ایدئولوژی سیاسی بود و نه یک نهضت مسیحی. این درست است که در آن زمان آلمان به لحاظ سنتی، مسیحی بود. هیتلر نمی توانست با اعتراض به آن به قدرت برسد. اما وقتی رهبری آلمان را به عهده گرفت نشان داد که او نه فقط مسیحی واقعی نیست، بلکه قوانینی بر ضد تعالیم مسیح تعیین کرد و به اجرا گذاشت.
تاریخ شهادت می دهد هیتلر یک نژاد پرست بود و تصمیم داشت نژادهای دیگر از جمله یهودیان را محو و نابود سازد. به خاطر داشته باشید که مسیح به عنوان انسان، یک یهودی بود. طبق گزارش کتاب مقدس، خداوند نسل یهودیان را از ابراهیم به وجود آورد. این نسل، خدای حقیقی، دین یهود و مسیحیت را به جهانیان معرفی کرد. هیتلر از این حقیقت طفره رفت که مسیح یهودی بود. زن سامری به عیسی گفت:” شما یهودی هستید” (یوحنا فصل ۴ آیات ۹- ۱۹).
هیتلر هم چنین بسیاری از کشیش ها و اسقف های پروتستان (مانند دیتریش بونهوفر/ یکی از آثار او به فارسی ترجمه شده) روانه اردوگاه های کار اجباری کرد و عده زیادی از آنان را به قتل رساند.
نیوریوک تایمز در سال ۱۹۴۲ گزارشی درباره وضعیت کلیسا و مسیحیان در آلمان منتشر کرد. حزب نازی قوانینی را به اجرا گذاشت. مثلا کتاب مقدس ها جمع آوری شد. کشیش ها مجاز نبودند در کلیساها موعظه کنند. فقط هواداران رایش اجازه داشتند به تعلیم و موعظه بپردازند. صلیب از کلیساها حذف گردید و به جای آن “صلیب شکسته” جایگزین شد…
هیتلر هرگز در سخنرانی هایش از مسیح نقل قول نکرد و مدعی نشد که برای گسترش مسیحیت می جنگد. طرفدارانش نیز چنین ادعایی نمی کنند. اگر هیتلر قصد گسترش مسیحیت را داشت باید به جای اشغال کشورهای مسیحی اروپایی، با همان کشورها متحد می گردید تا به کشورهای غیر مسیحی که در آن زمان بسیار ضعیف بودند، حمله می کرد. توجه به این ادعای بی اساس مانند این است که بگوییم صدام یا نادرشاه به خاطر توسعه اسلام، به کشورهای دیگر تجاوز کردند. چنین ادعایی را مسلمانان هم نمی پذیرند.
هیتلر نگرش مسیح را تعلیم نمی داد. مسیح به پیروانش دستور داد تا یکدیگر را محبت کنند و به جنگ و خشونت روی نیاورند. این پیام و فرمان مسیح شامل بخشیدن دشمنان و پدید آوردن امید، شادی و صلح میان خدا و انسان هاست. اگر هیتلر به این توصیه ها عمل می کرد، چه نتلیجی به بار می آورد و تاریخ چه دیدگاهی را درباره او به ثبت می رساند؟
کلام خدا می فرماید:” هر گاه روح خدا زندگی ما را هدایت فرماید، این ثمرات را در زندگی ما به وجود می آورد:” محبت، شادی، آرامش، بردباری، مهربانی، نیکوکاری، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری” (غلاطیان فصل ۵ آیه ۲۲).
” در غیر این صورت، آن پیغام از سوی خداوند نیست، بلکه از جانب دجال است، یعنی آن دشمن مسیح… کسی که محبت نمی کند خدا را نمی شناسد، زیرا خدا محبت است… هر که با محبت زندگی می کند، با خدا زندگی می کند و خدا در وجود اوست” (اول یوحنا فصل ۴ آیات ۳، ۸، ۱۶).
گرهارد. ل. ویندبرگ در کتاب “لیست سخنان هیتلر در خلال سال های ۱۹۴۱- ۱۹۴۴” به مکالمات خصوصی او نیز می پردازد. جملات برگزیده زیر دقیقا همان چیزی است که هیتلر در مورد مسیحیت فکر می کرد:
یک. مسیحیت فقط تعصب است (صفحه ۸) ۱۱ جولای ۱۹۴۱
دوم. ما باید از بازگشت اکراین و کشورهای بالتیک به سوی مسیحیت خودداری کنیم (صفحه ۲۸) ۱۷ سپتامبر ۱۹۴۱
سوم. مسیحیت شورشی بر علیه غریزه و طبیعت بشر است که به شکست انسان می انجامد (صفحه ۴۱) ۱۰ اکتبر ۱۹۴۱
چهارم. باید کاری کنیم تا مسیحیت به تدریج نابود شود (صفحه ۴۸) ۱۴ اکتبر ۱۹۴۱
پنجم. مسیحیت هم چنان به سنت های خود چسبیده، در حالی که علم، بشریت را تحت تاثیر قرار داده است. علم نمی تواند دروغ بگوید، بلکه به دنبال کشف حقیقت است.علم با حسن نیت خطا می ورزد، اما مسیحیت دروغگوست و با خودش هم در تناقض است (صفحات ۴۸- ۴۹) ۱۴ اکتبر ۱۹۴۱
ششم. جهان باستان اصیل و آرام بود، چون از دو چیز رنج نمی برد: جهالت و مسیحیت (صفحه ۶۰) ۱۹ اکتبر ۱۹۴۱
هفتم. به طور قطع و یقین پولس تعالیم مسیح را تحریف کرد. او برای بهره برداری شخصی، این کار را با ظرافت انجام داد. (صفحه ۶۰) ۲۱ اکتبر ۱۹۴۱
هشتم. مسیحیت مبتنی بر مفاهیم کهنه و قدیمی است و با دانش مدرن مطابقت ندارد (صفحه ۹۶) ۱۱ نوامبر ۱۹۴۱
نهم. مسیحیت اختراع یک مغز بیمار است. آن طریق احمقانه و شرم آوری است که خدا را به چیزی مسخره تبدیل کرده (صفحه ۱۱۱) ۱۳ دسامبر ۱۹۴۱
دهم. دروغ و ظلم و ستم ناشی از نفوذ مسیحیت در جهان امروز می باشد (صفحه ۲۱۹) ۴ فوریه ۱۹۴۲
یازدهم. پولس “مسیحیت تقلبی” را با فریب و نیرنگ به دنیای باستان معرفی نمود. همین مشکل دوباره در عصر جدید تکرار می شود (صفحه ۲۳۸) ۱۷ فوریه ۱۹۴۲
دوازدهم. ژاپن “فلسفه سیاسی” خود را حفظ کرده و به نگرش مسیحیت توجه نکرده. این امر یکی از دلایل اصلی موفقیت این سرزمین است (صفحه ۲۹۷) ۴ آوریل ۱۹۴۲
سیزدهم. مسیحیت بشر را به “بلشویسم ماتریالیست” تبدیل می کند. این فاجعه ای وحشتناک است. (صفحه ۴۵۸) اول اوت ۱۹۴۲
چهاردهم. مسیحیت ساخته و پرداخته پولس است (صفحه ۵۴۸) ۳۰ نوامبر ۱۹۴۴
با این طرز تفکر، چگونه می توان هیتلر را مسیحی نامید؟ هیچ دلیلی برای ارتباط هیتلر با مسیحیت وجود ندارد. او به شدت تحت تاثیر فیلسوف ضد مسیحی “فریدریش نیچه” قرار گرفت. بازتاب نفوذ فلسفه نیچه در هیتلر در نگرش او به خوبی نمایان است. هیتلر مسیحیت را “پوچی”، “اختراع مغز بیمار” و غیره توصیف کرد. این دقیقا همان اصطلاحاتی است که نیچه در مورد مسیحیت به کار می برد.
کسانی که هیتلر را مسیحی معرفی می کنند، در واقع خواهان محو و نابودی مسیحیت هستند. هیتلر یک سیاستمدار بود و نه یک رهبر مذهبی. او برای حفظ قدرت دست به هر کاری می زد.