نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ (کشیش کلیسای ایرانیان شادی در جنوب کالیفرنیا)
برخی از مسیحیان چنین تعلیم می دهند که عیسی به مرور زمان متوجه شد که خداوند است. آیا این تعلیم صحیح است؟
واقعیت این است که کتاب مقدس گزارش نداده که در چه زمانی عیسی پی برد که او خدا در جسم است. حتی نمی دانیم زمانی که در رحم بود، به عنوان جنین و نوزاد از این موضوع آگاهی داشت یا خیر. کتاب مقدس تعلیم می دهد که مسیح قدرت و جلال خود را کنار گذاشت و به شکل انسان درآمد (فیلیپیان فصل ۲ آیه ۷).
در غلاطیان می خوانیم که عیسی به صورت یک یهودی به دنیا آمد (غلاطیان فصل ۴ آیه ۴). به همین دلیل او مطیع شریعت خدا بود و آن را به طور کامل به انجام رساند.
از سوی دیگر، در اناجیل و رساله های رسولان هرگز گزارشی مبنی بر این که عیسی درباره هویت خود، دچار شک و تردید شده بود، ارائه نشده است.
عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل ۲ آیه ۱۱).
وقتی عیسی دوازده ساله بود، برای اجرای مراسم عید پسح (یادآور ترک قوم اسرائیل از مصر / خروج فصل ۱۲) همراه مادرش و یوسف، به اورشلیم سفر کرد. اما عیسی بدون اطلاع آنان، در اورشلیم ماند. وقتی یوسف و مریم متوجه شدند که عیسی همراه آنان نیست، به اورشلیم بازگشتند و سرانجام عیسی را در معبد یافتند. او در میان علمای دینی نشسته بود و درباره مسائل عمیق گفتگو می کرد. همه از فهم و جواب های او در حیرت بودند. وقتی عیسی متوجه نگرانی مادرش و یوسف شد، چنین سوال کرد:” چه لزومی داشت برای پیدا کردنم، به این سو و آن سو بروید؟ مگر نمی دانستید که من باید در خانه پدرم باشم؟” (لوقا فصل ۲ آیات ۴۱- ۴۹).
از این آیات درمی یابیم که عیسی از همان دوران کودکی می دانست خداوند و مسیح موعود است، اگرچه مریم و یوسف می دانستند که عیسی شخص منحصر به فردی داشت، اما هنوز او را به طور کامل نمی شناختند.
با این توصیف، عبارتی که عیسی به زبان آورد (مگر نمی دانستید من در خانه پدرم باشم؟)، بیانگر آن است که مریم و یوسف از رابطه ویژه او با خدای پدر کاملا آگاهی داشتند. هم چنین این عبارت نشان می دهد که عیسی هویت خود را می شناخت و می دانست چرا به زمین آمده است.
در آن روزگارطبق سنت یهود، پسران از سن ۱۲ سالگی شروع به فراگیری حرفه و پیشه پدران خود می کردند . در حالی که عیسی در همان سن، رهبران مذهبی یهود را تعلیم می داد! ویلیام بارکلی از مفسران معروف کتاب مقدس می گوید که هر ساله در روز پسح، اعضای شورای سنهدرین در معبد حضور می یافتند و به سوالات مردم درباره عهد عتیق پاسخ می دادند.
عیسی بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل ۱۴ آیه ۳۳ و فصل ۲۸ آیه ۹، انجیل یوحنا فصل ۹ آیه۳۸). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.
مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:”خداوند می فرماید”. او با اقتدار تعلیم می داد:”اما من می گویم” (متی فصل های ۵ – ۷).
عیسی از شاگردانش پرسید:” شما مرا که می دانید؟” پطرس جواب داد:” مسیح، فرزند خدای زنده.” عیسی فرمود:” ای شمعون، پسر یونا، خوش به حال تو! زیرا تو این حقیقت را از انسان نیاموختی، بلکه پدر آسمانی من این را بر تو آشکار ساخته است” (متی فصل ۱۶ آیات ۱۳- ۱۷).
عیسی به عنوان خدا، گناهان را می آمرزید:” من اختیار و توانایی بخشیدن گناهان بشر را دارم” (مرقس فصل ۲ آیه ۱۰).
عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:”چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟” (متی فصل ۲۲ آیه ۴۳).
مسیح فرمود:”من و پدر یکی هستیم (یوحنا فصل ۱۰ آیه ۳۰). یهودیان بلافاصله خواستند او را سنگسار کنند. در موقعیت دیگر فرمود:”من قبل از ابراهیم وجود داشتم” رهبران مذهبی که طاقت شنیدن سخنان او را نداشتند، سنگ برداشتند تا او را بکشند (یوحنا فصل ۸ آیات ۵۸- ۵۹).
کاهن اعظم پرسید:”آیا تو مسیح، فرزند خدای متبارک هستی؟” عیسی گفت:”هستم. و یک روز پسر انسان را خواهی دید که در دست راست خدا نشسته ام و در ابرهای آسمان به زمین باز می گردم”. کاهن اعظم لباس خود را پاره کرد و گفت:”دیگر چه می خواهید ؟ هنوز هم شاهد لازم دارید؟ خودتان شنیدید که کفر گفت. چه رای می دهید؟” پس به اتفاق آراء او را به مرگ محکوم کردند (مرقس فصل ۱۴ آیات ۶۱- ۶۴).
دشوار است که ادعا کنیم عیسی همواره می دانست به خاطر گناهان ما باید قربانی شود، اما درباره هویت الهی خود چیزی نمی دانست.