آیا می دانید این انجیل کذب، در تلاش است تا ایمان مسیحی را رد کرده و اسلام را ترویج دهد؟
قسمت هشتم
لازم به ذکر است که این تنها و آخرین تلاش افراد با چنین باوری نیست. در سال ۱۹۷۹ پژوهشگر مسلمان، احمد شفاعت اناجیل چهارگانه را بازنویسی نمود. بنوعی که گزارشات اضافه شده، ادعاهای قرآن را تثبیث نماید. او در این خصوص می گوید:
کتابی را که در پیش روی خود دارید انجیل است. این کتاب با هدایت الهی که خدا به محمد بخشیده است، نگاشته شده است. مقصود این کتاب این است تا انجیل تازه ای را به شما معرفی کند، انجیلی برای مسلمانان، در موازات اناجیلی که در دست مسیحیان است.
کپی انجیل برنابا در سال ۱۹۹۳ در کانادا توسط انتشارات ای اند بی پابلیشرز گروپ (A & B Publishers Group) منتشر شد و شخصی بنام «ایمان محمد ارمیای نومان» مقدمه ای را بر این نسخه چاپ شده نوشت. او در این مقدمه دلیل اهمیت این کتاب و نبود آن در کتاب مقدس مسیحیان را اینگونه بیان می کند.
«بسیاری از مردم که حق جو بوده و طالب یافتن حقیقت در خصوص تاریخ دینی هستند، می بینند که این انجیل، افسانه هایی که به باورهای دینی رخنه کرده است را نابود می کند. افسانه هایی مانند اینکه خدا، خالق قادر، سه در یک است. این کتاب آشکارا به ما می گوید که خدا یک است، و واحد می باشد و با ارائه این حقیقت، سه دین اسلام، مسیحیت و یهودیت را به هم نزدیک می گرداند. افزون بر این، انجیل برنابا، اطلاعات بیشتری در مورد زندگی عیسی مسیح، پیامبر خدا با ما می دهد…. همچنین این کتاب به ما یادآور می گردد که از خود بپرسیم که چرا اناجیل دیگر در کتاب مقدس مسیحیان گنجانده نشده است. اناجیلی چون انجیل توما، کتاب جاشر (یاشر) کتاب حکمت و انجیل عیسی.
چرا این کتب امروز موجود نمی باشند؟ چرا شورای نیقیه در سال ۳۲۵ بعد از میلاد، تعداد اناجیل را از ۷۰ به ۴ تقلیل داد؟»
او در ادامه به یکی دیگر از دلایل مهمی که باعث شده است مسلمانان به این کتاب علاقمند شوند، اشاره می کند. و آن پیشگویی است که از زبان عیسی در خصوص آمدن محمد پیامبر اسلام ثبت شده است. نومان، در ادامه، این پیشگویی را با وعده آمدن روح القدس در انجیل یوحنا مقایسه کرده، یکسان می انگارد.
بررسی دلایل عدم پذیرش کتب مذکور در سطور فوق (انجیل توما و …) در کانون کتاب مقدس، فرصتی دیگر و مقاله ای جدا را می طلبد. پژوهشها و کتبی که در این خصوص نگاشته شده اند، بی شمارند و ذهنهای اندیشمند و کنجکاو، جوینده پاسخ خواهند بود.
یکی از چالشهای بسیاری که مسلمانان با آموزه های کتاب مقدس دارند، تعلیم تثلیث می باشد. خدایی که کتاب مقدس به ما معرفی می کند، خدایی است که در ذات واحد اما در اشخاص کثیر می باشد و اسلام با این تعریف از وجود خدا بسیار مشکل دارد.
حال وجود کتابی، مخصوصا اینکه خود را از جامعه مسیحی معرفی کند و این آموزه را رد نماید، توجه مسلمانان را به خود جلب می کند. حال برای سندیت بخشیدن به این کتاب از لحاظ تاریخی، ایشان نیازمند مدارک برونی هستند که قدمت انجیل برنابا را به قرون اول مسیحت رسانده، ثابت کنند که این کتاب از لحاظ زمانی به تاریخ زیست مسیح نزدیک بوده است. بنابراین، یکی از دلایلی که در این خصوص ارائه می شود، نوشته های آیرنیوس، یکی از پدران کلیسا است که در قرن دوم می زیست. آنها می گویند که آیرونیوس در یکی از کتابهای خود با اشاره به انجیل برنابا، با پولس رسول و ایده تثلیث که در واقع خود جاعل و معرف آن بوده به ستیز پرداخته، مخالفت می کند.
خوشبختانه، بسیاری از نوشته های پدران کلیسا امروز موجود و در دسترس عموم قرار دارد. کتابهای ایرنیوس نیز در زمره این مجموعه می باشد. پیش از هر چیز، این ادعا که ایرنیوس از «انجیل برنابا» نقل قول می کند هیچ سندیتی نداشته، چنین چیزی در نوشته های او مکتوب نیست (حتی آیرنیوس از این کتاب برای انتقاد از آن نیز نقل قول نمی کند) . افزون بر آن، پژوهشگران و ذهنهای کنجکاو، پس از بررسی نوشته های ایرنیوس متوجه خواهند شد که وی نه تنها با پولس بر سر آموزه تثلیث ستیز نداشته، بلکه خود معترف به آن نیز می باشد.
برای نمونه به نوشته زیر که از کتاب «بر علیه بدعتها» کتاب دوم، فصل دوم بقلم آیرنیوس توجه فرمایید: …
این مطلب ادامه دارد.
نویسنده: ادوین کشیش آبنوس